خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
238
امتیاز واکنش
2,079
امتیاز
203
سن
19
زمان حضور
2 روز 12 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دویست و نوزده
مهمانی به پایان رسیده است؛ همه رفته‌اند و تنها اوست که مردد و مستاصل در وسط سالن ایستاده است،انگار که پای رفتنش را بریده باشند.
هر از گاهی، نگاه کوتاه مرد، سوی من که در انتهای سالن، روی مبل نشسته‌ام، حواله می‌شود.
خانم‌جان که از بدرقه‌ی مهمان‌هایش می‌آید، با دیدن او، ابرو بالا می‌اندازد:
- چرا همین‌طور یه لنگ پا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: 80by، MaRjAn، YeGaNeH و 2 نفر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
238
امتیاز واکنش
2,079
امتیاز
203
سن
19
زمان حضور
2 روز 12 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دویست و بیست
ترنم با ابروهای درهم در را باز کرده و خوش آمد گویی سردش را در حالی‌که سعی دارد نگاهش اصلا سوی من کشیده نشود، به زبان می‌راند.
روی مبل نشسته و نگاهم حرکات او را دنبال می‌کند؛ فنجان چای را، روی میز گذاشته و مقابلم می‌نشیند و نگاهش را به ناخن‌های کاشت شده‌ی بلندش می‌دوزد.
خیره به او زمزمه می‌کنم:
- از من دلخوری؟
نگاه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: 80by، MaRjAn، ~MobinA~ و یک کاربر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
238
امتیاز واکنش
2,079
امتیاز
203
سن
19
زمان حضور
2 روز 12 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دویست و بیست و یک
زمانی‌که ماندم در اتاق طولانی می‌شود، زن، او را در پِی من، می‌فرستد.
به او اجازه‌ی ورود می‌دهم و او با سر زیر افتاده‌اش، داخل شده و در همان چند قدمی در می‌ایستد؛ آرام می‌گوید:
- بیا پایین، می‌خوایم شام بخوریم!
با ابروهای درهم تنیده‌ام و لحنی قهرآلود، زمزمه می‌کنم:
- من شام نمی‌خورم!
نفس عمیقی کشیده و نگاه بالا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: 80by، -FãTéMęH-، ~MobinA~ و یک کاربر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
238
امتیاز واکنش
2,079
امتیاز
203
سن
19
زمان حضور
2 روز 12 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دویست و بیست و دو
درحالی سرم را زیر متکا، فرو کرده‌ام که سیل اشک‌ها، تـ*ـخت را خیس کرده‌اند.
در سکوت و تاریکیِ شب، تنها صدای نفس‌های عمیق او، به گوشم می‌رسد.
به گمانم، خواب عمیقی او را فرا گرفته است، درحالی‌که ‌من این طرف اتاق، دیدگان تار شده‌ام، هیچ جز سیاهی نمی‌بینند.
در سـ*ـینه‌ام، قلبی‌ مچاله شده، راه نفس را برایم می‌بندد.
غلتی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: 80by، MaRjAn، ~MobinA~ و یک کاربر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
238
امتیاز واکنش
2,079
امتیاز
203
سن
19
زمان حضور
2 روز 12 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دویست و بیست و سه
انگار لـ*ـب‌هایش را به یک‌دیگر دوخته اند که توان حرف زدن، ندارد.
نگاه از من گرفته و به آرامی سر به مثبت، تکان می‌دهد؛ اما برای منی که نگاهم به دانه‌های عرق روی صورتش مانده، باور کردنِ حال خوبش، سخت است.
دست از روی شانه‌اش برداشته و کمی از او فاصله می‌گیرم:
- می‌رم برات آب بیارم!
از اتاق بیرون و سوی آشپزخانه، راه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-، MaRjAn، ~MobinA~ و یک کاربر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
238
امتیاز واکنش
2,079
امتیاز
203
سن
19
زمان حضور
2 روز 12 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دویست و بیست و چهار
قطره‌های نور، بر چشمانم، می‌چکد، ابرو درهم برده و روی از آفتاب می‌گیرم.
نفس عمیقی کشیده و بوی عطری خوش، روحم را جان دوباره می‌دهد، متعجب از این عطر چشم باز می‌کنم و مقصد نگاهم، سفیدیِ لباس اوست.
شرم زده، سر از سـ*ـینه‌ی ستبر او بر داشته و مشتی آرام، نثار سرم می‌کنم؛ به آرامی نگاه سوی او می‌کشم.
آن دو جفت چشم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • جذاب
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-، MaRjAn و ~MobinA~

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
238
امتیاز واکنش
2,079
امتیاز
203
سن
19
زمان حضور
2 روز 12 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دویست و بیست و پنج
به سوی زن بر‌ می‌گردم و از زیر سایبانِ ابروهای درهم تنیده‌ام، می‌گویم:
- برای چی بهش زنگ بزنم خانم‌جون؟ برای این‌که بهش التماس کنم بیاد کنارم؟ تا به قول شما زن و شوهر از هم جدا نباشیم؟
پوزخندِ عصبی‌ام را تقدیم چشم‌های روشنِ زن می‌کنم:
- درحالی‌که دردونه‌تون این‌جوری راحت‌تره؟
شانه بالا می‌اندازم:
- اصلا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • جذاب
  • عالی
  • تشکر
Reactions: nazaninp، -FãTéMęH-، ~MobinA~ و یک کاربر دیگر

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
238
امتیاز واکنش
2,079
امتیاز
203
سن
19
زمان حضور
2 روز 12 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دویست و بیست و شش
اما با فشردن لـ*ـب‌هایم روی هم، سکوت را ترجیح می‌دهم و در همان لحظه است که خانم‌جان پیدایش می‌شود؛ با لبخند به من نگاه می‌کند و می‌گوید:
- اینجا خونه‌ی خودشه بردیا، خونه‌ی همتونه!
بردیا قهقه می‌زند:
- خیلی‌خب فهمیدم که حامی مثل شما داره!
خانم‌جان با خنده، کنار بردیا می‌نشیند:
- من حامی تو هم هستم پسر، حالا بگو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • جذاب
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH- و ~MobinA~

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
238
امتیاز واکنش
2,079
امتیاز
203
سن
19
زمان حضور
2 روز 12 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دویست و بیست و هفت
موهای ریخته بر شانه‌ام را، به عقب می‌رانم و او همان‌طور که روی زمین نشسته، کمی از من فاصله می‌گیرد:
- خیلی‌وقته که منتظرم بیدار بشی!
چیزی نمی‌گویم و تنها با اخمی درهم، نگاه از او می‌دزدم!
چند لحظه بعد از سکوت من، به حرف می‌آید:
- راستش اومده بودم بهت بگم که... .
در گفتن مابقی جمله‌اش درنگ می‌کند و پس از کشیدن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: ~MobinA~

Sajede Khatami

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/23
ارسال ها
238
امتیاز واکنش
2,079
امتیاز
203
سن
19
زمان حضور
2 روز 12 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دویست و بیست و هشت
حس درد گردن، مجبورم می‌کند تا چشم بگشایم؛ از پس چشم‌های خسته‌ام، جای خالی او می‌درخشد؛ ابرو بالا انداخته و دستی به گردنم می‌برم.
صبح رسیده و خانه را نگاه خورشید، از دل تاریکی شب، بیرون کشیده است.
از جا برخاسته و به دنبال او، سر به اطراف می‌چرخانم؛ با دیدن ساعت روی دیوار، آهی می‌کشم، چرا که برایم یادآوری می‌کند...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان ماهیت نهفته | Sajede Khatami کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: ~MobinA~
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا