نویسنده این موضوع
ماه تازه (2006)
یک سال بعد از کتاب اول، استفانی میر کتاب دوم خود را به نام ماه تازه (New Moon) منتشر کرد. طی ماههای بعد از انتشار کتاب گرگ و میش، میر دائما در حال نوشتن بود و صدها صفحه نوشت. او آمادهی دست کشیدن از داستان بلا و ادوارد نبود. با این حال، او در حال نوشتن کتابی دیگر به اسم طلوع ابدی بود که در آن، از روی سال آخر دبیرستان او پریده بود. با این حال، با توجه به موفقیت تجاری گرگ و میش، برنامه بر این شد که در کتابی متفاوت به اسم ماه تازه، به سال آخر دبیرستان او بپردازد. او کتاب را طی پنج ماه نوشت اما ویرایش آن، به مراتب بیشتر از گرگ و میش طول کشید. آنطور که میر ادعا کرده، ماه تازه تحتتاثیر داستان رومئو و ژولیت است.
بلا، جشن تولد هجده سالگی خود را جشن میگیرد. جشن در خانهی خانوادگی ادوارد با حضور سایر خونآشامها برگزار میشود. این بین، بلا اشتباهی انگشت خود را میبُرد و خون به رراه میافتد. جسپر، برادرِ ادوارد نمیتواند نسبت به بوی خون واکنش نشان ندهد و تلاش میکند به بلا حمله کند که ادوارد مانع میشود. در تلاش برای محافظت از بلا، کولنها از شهر فورکس خارج میشوند. ادوارد نیز به خاطر محافضت از بلا، به او میگوید دیگر او را دوست ندارد. بلا، ماهها افسرده میشود اما بعد با جیکوب بلک آشنا میشود. دوستی این دو جدی و جدیتر میشود، تا جایی که بلا متوجه میشود جیکوب گرگینه است.
یک سال بعد از کتاب اول، استفانی میر کتاب دوم خود را به نام ماه تازه (New Moon) منتشر کرد. طی ماههای بعد از انتشار کتاب گرگ و میش، میر دائما در حال نوشتن بود و صدها صفحه نوشت. او آمادهی دست کشیدن از داستان بلا و ادوارد نبود. با این حال، او در حال نوشتن کتابی دیگر به اسم طلوع ابدی بود که در آن، از روی سال آخر دبیرستان او پریده بود. با این حال، با توجه به موفقیت تجاری گرگ و میش، برنامه بر این شد که در کتابی متفاوت به اسم ماه تازه، به سال آخر دبیرستان او بپردازد. او کتاب را طی پنج ماه نوشت اما ویرایش آن، به مراتب بیشتر از گرگ و میش طول کشید. آنطور که میر ادعا کرده، ماه تازه تحتتاثیر داستان رومئو و ژولیت است.
بلا، جشن تولد هجده سالگی خود را جشن میگیرد. جشن در خانهی خانوادگی ادوارد با حضور سایر خونآشامها برگزار میشود. این بین، بلا اشتباهی انگشت خود را میبُرد و خون به رراه میافتد. جسپر، برادرِ ادوارد نمیتواند نسبت به بوی خون واکنش نشان ندهد و تلاش میکند به بلا حمله کند که ادوارد مانع میشود. در تلاش برای محافظت از بلا، کولنها از شهر فورکس خارج میشوند. ادوارد نیز به خاطر محافضت از بلا، به او میگوید دیگر او را دوست ندارد. بلا، ماهها افسرده میشود اما بعد با جیکوب بلک آشنا میشود. دوستی این دو جدی و جدیتر میشود، تا جایی که بلا متوجه میشود جیکوب گرگینه است.
V.I.P معرفی کتاب | قلمروی خونآشام
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com