خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,447
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
سلام روزتون بخیر، ایام به کام!:rose:
به کتابخونه‌ی انجمن رمان۹۸ خوش اومدید.
این تایپک برای معرفی کتاب‌های ژانر خون‌آشامی یا همان Vampire است.
همچنین از معرفی کتاب‌ها و ارسال‌های مورددار و توهین‌آمیز به‌شدت پرهیز کنید.
کاربران با حفظ قوانین زیر می‌تونند ارسالی بزنند:
- از سایز فونت ۱۸ استفاده بشه.
- هر پست ۲۰ خط موبایل، ۱۵ خط کامپیوتر باشد.
- در انتهای پست منبع رو ذکر کنید.
- تیتر محتوا رو در پست اول با رنگ و بولد مشخص کنید.
- ارسالی‌های هر محتوا از یک رنگ و فونت استفاده بشند که با بقیه پست‌ها قاطی نشوند.
- از ارسال اسپم جداً خودداری کنید.
- اگر موردی دیدید گزارش کنید، با تشکر از مسئولیت پذیری شما
- قوانین بخش خوانده شود.

< قوانین بخش جهانی دیگر >

سرپرست بخش چهانی دیگر


V.I.P معرفی کتاب | قلمروی خون‌آشام

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH-، Tiralin و 3 نفر دیگر

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,447
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
معرفی کتاب | خون آشام اثر دیوید رادکین
خون‌آشام» اولین فیلم ناطق «کارل تئودور درایر»، چهار سال پس از ساخت «مصائب ژاندارک»، با هزینه‌ای بسیار پایین و بازیگران فرانسوی، با دکورهایی ابتدایی، به شکل عجیبی نه فقط دستاورهای فرمی بی‌نظیر فیلم قبلی فیلمساز بزرگ دانمارکی را در خود دارد، بلکه گام‌هایی بلندتر ورای آن فیلم و تمام سینمای دوران خودش گذاشته‌است. فیلمی که نام‌اش نوید فیلمی ترسناک را می‌دهد که قرار است بیننده‌اش را بترساند و آن احساس اولیه‌ی غریزی را قلقلک دهد، به واسطه‌ی انتخاب هوشمندانه‌ی زاویه‌ی دید دوربین، شیوه‌ی روایت داستان و طراحی شخصیت‌ها، مرموزترین و درونی‌ترین احساسات و امیال را به تصویر کشیده و بیننده‌اش را همگام با شخصیت‌هایش عمیقا درگیر ماجرا می‌کند. دیوید رادکین در کتاب خون‌آشام از پس همه‌ی آن‌چه در ظاهر این فیلم درایر را در ابتدای امر کوچک نشان می‌دهد، مسائلی که فیلمساز توانسته با آن‌ها اثری درخشان و تا همین امروز سرشار از راز را خلق کند، کاوش کرده است. خون‌آشامی که شاید بتوان گفت در یک قرن گذشته و با این همه هیاهو و امکانات فنی و مالی، هنوز که هنوز است، بهترین، پیچیده‌ترین، رازآمیزترین و حتی ترسناک‌ترین خون‌آشام تاریخ سینماست، به گونه‌ای که هرگاه در فیلمی امروزی قرار است ارجاعی به فیلمی ترسناک در گذشته داده شود، بی‌شک انتخاب اول، فیلم جناب درایر است.
منبع: ایران کتاب


V.I.P معرفی کتاب | قلمروی خون‌آشام

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH-، Tiralin و 4 نفر دیگر

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,447
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
معرفی کتاب | مصاحبه با خون آشام
بدون شک شما با خواندن کتاب مصاحبه با خون آشام احساساتی مانند ترس، وحشت و حتی عشق را تجربه می‌کنید! آن رایس در این کتاب از سرگذشت مردی سخن می‌گوید که هنگام مصاحبه با یک خبرنگار، داستان زندگی پرفراز و نشیب خود را تعریف می‌کند، اینکه چطور از این یک انسان عادی تبدیل به فردی خون‌خوار شده است.

درباره‌ی کتاب مصاحبه با خون آشام (Interview with the vampire):
این کتاب توسط آن رایس (Anne Rice) پرفروش‌ترین نویسنده‌ی نیویورک تایمز به نگارش درآمده و نامزد جایزه بهترین رمان فانتزی انگلیس در سال 1977 شده است. داستان درباره‌ی مردی‌ به نام لوئیس دو پوینت دو لاک است که ماجرای زندگی‌ 200 ساله خود را برای خبرنگاری شرح می‌دهد. لوئیس در سال 1791 به عنوان یک مزرعه‌دار فعالیت می‌کرد. او پس از مرگ برادرش افسردگی گرفت و در زمانیکه تصمیم به خودکشی می‌گیرد با خون آشامی به نام لستات مواجه می‌شود؛ فردی که آرزو داشت لوئیس را به جمع خون آشامان بیاورد و همین کار را هم انجام می‌دهد!

لوئیس اصلا دلش نمی‌خواست در گروه خون‌آشامان بماند اما دیگر راه برگشتی وجود نداشت


V.I.P معرفی کتاب | قلمروی خون‌آشام

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH-، Tiralin و 4 نفر دیگر

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,447
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
لستات با قتل انسان‌ها از خون آنان تغذیه می‌کرد اما لوئیس اینکار را عملی غیراخلاقی می‌دانست و از خون حیوانات تغذیه می‌کرد تا زنده بماند اما با رخ دادن اتفاقاتی هولناک و دردآور کم کم لوئی در مقابل لستات تسلیم می‌شود و شروع به خوردن خون انسان‌ها می‌کند. ماجرای این کتاب با قتل، رنج و خون ادامه می‌یابد.
کتابی که هم‌اکنون قصد مطالعه‌ی آن را دارید در سال 1994 توسط کارگردانی ماهر به نام نیل جوردن به صورت فیلم سینمایی منتشر شد و طرفداران زیادی پیدا کرد. این فیلم موفق به دریافت جایزه‌های زیادی شد.
کتاب مصاحبه با خون آشام برای چه کسانی مناسب است؟
تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی، به خصوص طرفداران داستان‌های ترسناک، از مطالعه‌ی این کتاب لـ*ـذت خواهند برد.
در بخشی از کتاب مصاحبه با خون آشام می‌خوانیم:
تمام شب رو عرشه ی کشتی فرانسوی ماریانا وایسادم و تخته پُلای ورودیو تماشا کردم. ساحل شلوغ بود و مهمونیا تا دیروقت تو اتاقای مجلل ادامه داشت. عرشه ها پر از سروصدای مسافرا و مهمونا بود؛ اما بالاخره هر چی ساعت طلوع خورشید نزدیک تر می شد، مهمونیا هم یکی یکی تموم می شدن و کالسکه ها خیابونای باریک و موزاییکی جلوی رودخونه رو ترک می کردن.


V.I.P معرفی کتاب | قلمروی خون‌آشام

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH-، Tiralin و 4 نفر دیگر

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,447
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
آخرین مسافرا سوار کشتی شدن؛ یه زوج قبل از سوارشدن چن ساعت کنار نرده ی نزدیک کشتی وقت گذروندن. ولی لستت و شاگردش، اگه از آتیش جون سالم به در برده بودن (و من مطمئن بودم که جون سالم به در بردن)، موفق نشدن کشتی ما رو پیدا کنن. چمدونمونو اون روز از عمارت برده بودن؛ و اگه چیز دیگه ای باقی مونده بود که اونا با دیدنش می تونستن مقصد ما رو بفهمن، مطمئن بودم که اون چیز تو آتیش سوزی از بین رفته. بااین حال بازم پُلای ورودیو نگاه کردم. کلودیا تو اتاقمون نشسته بود و نگاهش رو پنجره ی کشتی خیره مونده بود. ولی لستت نیومد.
بالاخره، همون جور که امیدوار بودم، کشتی قبل از طلوع خورشید راه افتاد. یه تعداد از مردم از تو لنگرگاه و تپه ی پر علف ساحل واسه مسافرا دست تکون دادن. کشتی شروع کرد به لرزیدن؛ با یه حرکت تند و سریع به یه سمت منحرف شد و بعد با ملایمت وارد کانال میسیسیپی شد.
چراغای نیواورلئانز کوچیک تر و محوتر شدن تا اینکه فقط یه نور ضعیف و رنگ پریده ازشون باقی موند، یه نور ضعیف که پشتش ابرای صاعقه دار می درخشیدن. شدیداً خسته بودم، ولی تا زمانی که منظره ی شهر معلوم بود، رو عرشه موندم، چون می دونستم ممکنه دیگه هیچ وقت این منظره رو نبینم. چن لحظه بعد کشتی رسید به بخش پایینی کانال و از کنار اسکله های فرنیر و پوینت دو لک رد شد. بعد منظره ی سبزرنگ جنگل پنبه و درختای سرو رو تو فضای تاریک ساحل دیدم. می دونستم تقریباً صبح شده. طلوع خورشید به طرز خطرناکی نزدیک بود.
منبع: کتابراه


V.I.P معرفی کتاب | قلمروی خون‌آشام

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH-، Tiralin و 4 نفر دیگر

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
معرفی کتاب | دراکولا

کتاب دراکولا نوشته برام استوکر از رمان‌های کلاسیک دنیا است که. داستان با سفر قهرمان آن، جاناتان با قطار به ترنسیلوانیا برای معامله با کنت دراکولا آغاز می‌شود. مردی که جز ترس چیزی برای اطرافیانش ندارد.
درباره کتاب دراکولا
جاناتان وکیل بود و برای شرکت فردی به نام پیترهاوکینز کار می‌کرد. شرکت برای خرید کارفاکس، که ملکی بسیار قدیمی در لندن بود، به کنت مشاوره می‌داد.
جاناتان در طول سفر به ترانسیلوانیا، شهر وین را دید، در خیابان‌های بوداپست گشت وگذار کرد، روی پل‌های باشکوه رودخانهٔ دانوب قدم زد، و یک شام فوق‌العاده در رویال هتل کلوزنبرگ خورد؛ جوجه با طعم فلفل‌مجارستانی، غذای مخصوص آن منطقه. او به دلایلی خیلی عصبی بود و اگر چه تختش در هتل به قدر کافی راحت بود، همه جور خواب عجیب و غریبی دید و فکر کرد که حتماً به خاطر فلفل بوده است!
جاناتان بعد از خوردن مقدار بیشتری فلفل، در حلیم صبحانه‌اش، به قطار برگشت تا به سفرش به سمت شرق ادامه دهد. او از پنجره که به بیرون نگاه می‌کرد، سرزمینی را می‌دید سرشار از هر نوع زیبایی، نهرها، رودهای وسیع، شهرهای کوچک و قلعه‌ای بی‌نظیر بر فراز یک تپه. او در هر ایستگاهی که قطار از آن رد می‌شد، می‌توانست گروه‌گروه آدم‌های جالب را ببیند؛ مثلاً زنانی با آستین‌ها و زیردامنی‌های کاملاً سفید، یا مردان اسلواک که با سبیل‌های کلفت مشکی، کلاه‌های لبه‌دار بزرگ و کمربندها و پوتین‌های کارشدهٔ چرمی گنده، پز می‌دادند.


V.I.P معرفی کتاب | قلمروی خون‌آشام

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH-، Tiralin و 2 نفر دیگر

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
وقتی قطار به بیستریتز در رشته‌کوه‌های کارپاتیان رسید، هوا تاریک‌وروشن بود. کنت دراکولا به جاناتان گفته بود که به هتل گلدن‌کران برود. آنها آنجا منتظرش بودند.
بخشی از کتاب دراکولا

صبح خاکستری سپری شده و خورشید بر فراز افقِ دوردستی است که به نظر می‌رسد دندانه‌دار باشد، نمی‌دانم با درخت یا تپه، چون به‌قدری دور است که چیزهای بزرگ و کوچک در هم می‌آمیزند. خواب‌آلود نیستم و ازآنجاکه قرار نیست صدایم بزنند تا موقعی که خودم بیدار شوم، به‌طبع می‌نویسم تا خواب بیاید سراغم. چیزهای غریب بسیاری هست که باید بنویسم و اجازه دهید به‌دقت نقل کنم که پیش از ترک بیستریتسا چه شامی خوردم، مبادا کسی که این مطالب را می‌خواند تصور کند آن شب پرخوری کرده‌ام. شامم چیزی بود که به آن «استیک سارقان» می‌گویند؛ تکه‌هایی از گوشت خوک، پیاز و گوشت گاو با چاشنی فلفل قرمز که با سیخ روی آتش کباب کرده‌اند، به همان شیوهٔ ساده‌ای که در لندن برای گربه‌ها گوشت اسب مهیا می‌کنند! شرابش گُلدن مدیاش بود که سوزشی عجیب روی زبان ایجاد می‌کند و البته ناخوشایند نیست. من فقط چند لیوان از آن نوشیدم و چیز دیگری نخوردم.
وقتی سوار کالسکه شدم، کالسکه‌ران هنوز سر جایش ننشسته بود و دیدم که با زن صاحب هتل حرف می‌زند. معلوم بود دربارهٔ من گفت‌وگو می‌کنند، چون گهگاه به من می‌نگریستند و عده‌ای از کسانی که روی نیمکت پشت در نشسته بودند -آن‌ها را با نامی صدا می‌زنند که معنی‌اش «واژه‌رسان» است- آمدند و گوش دادند و بعد به من نگاه کردند، بیشترشان با حالتی ترحم‌آمیز.


V.I.P معرفی کتاب | قلمروی خون‌آشام

 
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH-، Tiralin و 2 نفر دیگر

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
کلمات بسیاری می‌شنیدم که مدام تکرار می‌شدند، واژه‌هایی غریب، چون در میان جمعیت افرادی از ملیت‌های مختلف بودند؛ بنابراین آهسته فرهنگ لغت چندزبانه‌ام را از کیفم درآوردم و معنی‌هایشان را جست‌وجو کردم. باید بگویم که این کلمات خیالم را آسوده نمی‌کردند، چون میانشان «اُرداگ» بود یعنی شیطان، «پوکول» یعنی دوزخ، «استره‌گویکا» یعنی ساحره، «ورولوک» و «ولوسلاک»، هر دو به یک معنی، یکی اسلواک و دیگری صربی، معادل چیزی که یا گرگینه است یا خون‌آشام. (یادآوری. باید از کنت دربارهٔ این خرافات سؤال کنم.)

وقتی حرکت کردیم، جمعیتِ مقابل درِ مسافرخانه که دیگر افزایش یافته و حجمی خیره‌کننده پیدا کرده بودند، همگی به خود صلیب کشیدند و دو انگشت خود را به‌سوی من نشانه رفتند. به‌سختی از زیر زبان یکی از همسفرانم بیرون کشیدم و فهمیدم منظورشان چیست؛ اول حاضر نبود جواب بدهد، اما همین که فهمید انگلیسی‌ام، توضیح داد که طلسمی است برای محافظت از خود در برابر چشم‌زخم. این موضوع برای من که می‌خواستم به جایی ناآشنا بروم تا فردی ناشناس را ببینم چندان خوشایند نبود، اما همه‌شان چنان مهربان، غمگین و دلسوز به نظر می‌رسیدند که بی‌اختیار تحت‌تأثیر قرار گرفتم.
منبع: طاقچه


V.I.P معرفی کتاب | قلمروی خون‌آشام

 
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH-، Tiralin و 2 نفر دیگر

*NiLOOFaR*

مدیر آزمایشی اقلیم جادوگران
مدیر آزمایشی
  
عضویت
25/3/23
ارسال ها
1,183
امتیاز واکنش
3,115
امتیاز
223
محل سکونت
دنیا خیال‌پردازی + Overthink
زمان حضور
59 روز 7 ساعت 48 دقیقه
معرفی کتاب | کارمیلا

رمان «کارمیلا» نوشته جوزف توماس شریدن لی فانو، نویسنده ایرلندی در سال ۱۸۶۴ بود که موجب تولد ژانر وحشت در ادبیات و بعدها در سینما شد. کارمیلا نام یکی از شخصیت ها خون آشام ادبیات است. این شخصیت خلاف دراکولا، یک زن است و البته جای تذکر و یادآوری دارد که رمان «دراکولا» نوشته برام استوکر بعد از «کارمیلا» نوشته و منتشر شد بنابراین برخی این مساله را که استوکر در نوشتن «دراکولا» از لی فانو تاثیر گرفته، مطرح می کنند.
لی فانو بعد از درگذشت همسرش به فردی گوشه گیر تبدیل شد و همین گوشه گیری موجب خلق تاثیرگذارترین آثار ادبی اش از جمله «کارمیلا» شدند. این رمان و دیگر آثار این نویسنده در حوزه ژانر وحشت و آثار گوتیک، در جهت کاوش و کنکاش در مسائل ماورالطبیعه و متافیزیک نوشته شدند. نکته ای که خود لی فانو درباره انگیزه اش از تولید این آثار گفته، برقراری تعادل بین جهان طبیعت و جهان ماورا الطبیعه است.
کارمیلا اشراف زاده ای نفرین شده است که به خون آشامی اشتغال دارد. او ظاهر یک دختر جوان زیبا را دارد که زیبایی و معصومیتش، جذاب و گیراست. دندان های نیش او نه به اندازه ای که خیلی مشهود باشند، اما تا حد مشخصی تیز هستند تا نیمه شب بتواند آن ها را در سـ*ـینه قربانی فرو برده و از خونش تغذیه کند.
کارمیلا گاهی به طور ناگهانی غیب شده و بعد از مدتی مانند یک نیمروز یا یک روز، دوباره در محل غیب شدنش، رویت می شود. او با شنیدن حرف های مذهبی یا سرودهای کلیسایی رو ترش می کند و خواستار ترک محل می شود. کارمیلا برای جذب قربانی، مدت ها زمان صرف می کند تا به او نزدیک شود و محبت زیادی را خرج او می کند. این محبت دیوانه وار و بسیار شدید است.
منبع: ایران کتاب


V.I.P معرفی کتاب | قلمروی خون‌آشام

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH-، Tiralin و 4 نفر دیگر

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,447
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
معرفی کتاب | خون‌آشام
معرفی کتاب خون آشام اثر دیوید رادکین
«خون‌آشام» اولین فیلم ناطق «کارل تئودور درایر»، چهار سال پس از ساخت «مصائب ژاندارک»، با هزینه‌ای بسیار پایین و بازیگران فرانسوی، با دکورهایی ابتدایی، به شکل عجیبی نه فقط دستاورهای فرمی بی‌نظیر فیلم قبلی فیلمساز بزرگ دانمارکی را در خود دارد، بلکه گام‌هایی بلندتر ورای آن فیلم و تمام سینمای دوران خودش گذاشته‌است. فیلمی که نام‌اش نوید فیلمی ترسناک را می‌دهد که قرار است بیننده‌اش را بترساند و آن احساس اولیه‌ی غریزی را قلقلک دهد، به واسطه‌ی انتخاب هوشمندانه‌ی زاویه‌ی دید دوربین، شیوه‌ی روایت داستان و طراحی شخصیت‌ها، مرموزترین و درونی‌ترین احساسات و امیال را به تصویر کشیده و بیننده‌اش را همگام با شخصیت‌هایش عمیقا درگیر ماجرا می‌کند. دیوید رادکین در کتاب خون‌آشام از پس همه‌ی آن‌چه در ظاهر این فیلم درایر را در ابتدای امر کوچک نشان می‌دهد، مسائلی که فیلمساز توانسته با آن‌ها اثری درخشان و تا همین امروز سرشار از راز را خلق کند، کاوش کرده است. خون‌آشامی که شاید بتوان گفت در یک قرن گذشته و با این همه هیاهو و امکانات فنی و مالی، هنوز که هنوز است، بهترین، پیچیده‌ترین، رازآمیزترین و حتی ترسناک‌ترین خون‌آشام تاریخ سینماست، به گونه‌ای که هرگاه در فیلمی امروزی قرار است ارجاعی به فیلمی ترسناک در گذشته داده شود، بی‌شک انتخاب اول، فیلم جناب درایر است.
منبع: ایران. کتاب​


V.I.P معرفی کتاب | قلمروی خون‌آشام

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH- و Tiralin
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا