خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نظرتون در مورد رمان؟

  • عالی

    رای: 19 95.0%
  • خوب

    رای: 1 5.0%
  • متوسط

    رای: 0 0.0%
  • بد

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    20

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
کمی مکث می‌کند و باز ادامه می‌دهد:
- همون شب کمکش کردم پدرش رو ببره خونه. فکر می‌کردم مثل بقیه دخترها خیلی راحت با پول وا بده، ولی این‌طور نشد.
لبخند تلخی می‌زند:
- اون شب کنار در خونشون خفتش کردم و گفتم شب رو با من وقت بگذرونه، ولی می‌دونی چی‌کار کرد؟
آرام خندید و گفت:
- زد تو گوشم. من کاملاً خشکم زده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Sajede Khatami، Tiralin، Fatima_sh و 13 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
سرش تا آخرین حد پایین گرفته و با پاهای لرزان به جلو قدم برمی‌داشت. از تشنگی و گرسنگی جانی در تنش نمانده بود. موهای سیاهش تماما از عرق و کثیفی به یکدیگر چسبیده بودند. سوختگی‌های کمرش چرک کرده و زانویش درد می‌کرد. حتم داشت صورتش پر از کبودی‌های سیاه است.
صدای خرناسی نگاهش را بالا می‌کشد. یک خون‌آشام بدترکیب...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Sajede Khatami، Fatima_sh، Mahii و 12 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
دور و اطرافش در سیاهی مطلق به سر می‌برد. صدای نفس‌های خود را می‌شنید و هر‌چه می‌دوید نه نوری را می‌دید و نه کسی را.
آن‌جا کجا بود؟ چرا به آن‌جا آمده؟ چگونه پا در این مکان خوفناک گذاشته؟...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Sajede Khatami، Tiralin، Fatima_sh و 13 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
هامان نگران دستش را روی بازویش می‌گذارد. لاریسا تکانی می‌خورد و آرام سرش را به طرف هامان می‌چرخاند. با دیدن صورت نگرانش، چانه‌اش می‌لرزد و خود را در جای امنش محصور می‌کند. خود را محکم به هامان می‌فشارد و اشک‌هایش همچون جویبار راه خود را به پایین پیدا کرده و پیراهن سفید هامان را از خود خیس...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Sajede Khatami، Tiralin، Fatima_sh و 13 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارسیس جلو می‌آید و کوله را بر روی میز می‌گذارد و با لبخندی منظوردار می‌گوید:
- می‌دونید چقدر منتظر این اتفاق بودم؟
هامان می‌خندد و بلند می‌شود. لاریسا از خجالت دستی به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Sajede Khatami، Fatima_sh، Mahii و 12 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
لاریسا با دیدن نیم‌رخ وحشتناک زن جیغی می‌زند:
- هامان مواظب باش.
هامان اما مجالی برای تکان خوردن ندارد و مچ پایش توسط آن زن گرفته می‌شود. پایش را می‌کشد؛ اما او قدرتش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Sajede Khatami، Tiralin، Fatima_sh و 11 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
جرئت هیچ سوال و حرفی را نداشت.‌ از آن مرد می‌ترسید.‌ ممکن بود، او همان ناجی‌اش باشد؛ اما باز هم نمی‌توانست به راحتی به او اعتماد داشته باشد. مرد جلو می‌آید. صدای قدم‌هایش لرز بر تنش انداخت. جرئت نمی‌کرد سرش را برگرداند و باز با آن چشمان سفید رو به رو شود....

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Sajede Khatami، Fatima_sh، Mahii و 10 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
بلاخره خنده‌های بدون دلیلش تمام شده و می‌گوید:
- فردا دو نفر از افرادم تو رو تا بیرون قلمرو تاریکی همراهی می‌کنند.
از روی صندلی بلند می‌شود و به سمت گوشه‌ای از کلبه به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Sajede Khatami، Tiralin، Fatima_sh و 11 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
چند قدم جلو آمد و رو به روی لاریسا ایستاد و بازویش را گرفت. با لبخند ادامه داد:
- پیشگویی درمورد تو بود.
لاریسا تند تند پلک زد و گفت:
- من دنیا رو نابود می‌کنم؟
اورسولا لبخندش بزرگ‌تر می‌شود:
- این فقط یه پیشگویی از طرف یه الف پیر بود لاریسا.
لاریسا آشفته و با حسی بد خود را کنار می‌کشد و سریع می‌گوید:
-...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Sajede Khatami، Tiralin، Fatima_sh و 11 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
لاریسا دست هامان را رها می‌کند و بعد از لبخندی، به دنبال اورسولا راهی می‌شود.
هامان بدون توجه به هلن، کنار درخت بر روی زمین پر از چمن می‌نشیند و کوله‌اش را کنارش می‌گذارد. یک تکه چوب برداشته و آرنجش‌هایش بر روی زانوهای خم شده‌اش قرار...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Sajede Khatami، Tiralin، Fatima_sh و 11 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا