خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
در مورد بیشه‌ها داستان‌های وحشتناکی می‌گفتند. یک بار، نه خیلی پیش از آن‌که ما به هیلشم بیایم، پسر بچه‌ای با دوستانش به شدت دعوا می‌کند و به فراسوی مرزهای هیلشم می‌گریزد. دو روز بعد جسدش را پیدا می‌کنند، در دل آن بیشه‌ها، در حالی که به درختی بسته شده بود و دست‌ها و پاهایش بریده شده بودند.


هرگز رهایم مکن | کازوئو ایشی‌گورو

 
  • تشکر
Reactions: نگار 1373 و SelmA

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
اگه هیچ‌کس باهاتون حرف نمی‌زنه، من می‌زنم. مشکل، اون جوری که من می‌بینم، اینه که حقایق رو به شما گفتن و نگفتن. به شما گفته شده، اما هیچ کدومتون درست درک نکردین، کاملا راضی‌ان. اما من نه. اگه قراره زندگی شرافتمندانه‌ای داشته باشین، باید بدونین و درستم بدونین


هرگز رهایم مکن | کازوئو ایشی‌گورو

 
  • تشکر
Reactions: نگار 1373 و SelmA

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
نیمه‌های صبح بود و ما سر یکی از جلسات توجیه فرهنگی بودیم. در این کلاس‌ها ما نقش آدم‌های گوناگونی را که در جامعه با آن‌ها روبرو می‌شدیم، ایفا می‌کردیم: گارسون‌های کافه‌ها، پلیس‌ها و غیره. این جلسات همیشه ما را هیجان زده و در عین حال نگران می‌کرد، طوری که حسابی علاقه‌مند می‌شدیم.


هرگز رهایم مکن | کازوئو ایشی‌گورو

 
  • تشکر
Reactions: نگار 1373 و SelmA

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
از آن‌جا که هر یک از ما زمانی از روی شخصی معمولی الگوبردرای می‌شدیم، می‌بایست به ازای هر یک از ما، جایی در آن بیرون، الگوی اصلی مرد یا زنی می‌بود که به زندگی معمولش ادامه می‌داد. این دست‌کم به لحاظ نظری به این معنا بود که می‌توانستیم شخصی را که از روی او الگوبرداری شده بودیم، پیدا کنیم.


هرگز رهایم مکن | کازوئو ایشی‌گورو

 
  • تشکر
Reactions: نگار 1373 و SelmA

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
اگه یکی رو پیدا کنی، کات، که واقعا بخوای باهاش باشی، اون وقت می‌بینی، که این رابـ*ـطه خیلی هم خوبه.


هرگز رهایم مکن | کازوئو ایشی‌گورو

 
  • تشکر
Reactions: نگار 1373 و SelmA

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
گاهی وقتی با کسی یه زوج هستی، نمی‌تونی مسائل رو مثل کسی که از بیرون رابـ*ـطه‌تون رو می‌بینه، درک کنی.


هرگز رهایم مکن | کازوئو ایشی‌گورو

 
  • تشکر
Reactions: نگار 1373 و SelmA

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
فقط برای چند ثانیه و نه بیش‌تر، مستقیما به من خیره شد و دقیقا مرا شناخت. یکی از همان جزایر کوچک روشنایی و هشیاری که اهداکننده‌ها گاهی در میانه نبردهای هولناکشان با درد به آن می‌رسند. نگاهم کرد، فقط یک دم، و گرچه چیزی نگفت، معنای نگاهش را دانستم.


هرگز رهایم مکن | کازوئو ایشی‌گورو

 
  • تشکر
Reactions: نگار 1373 و SelmA

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
چطور می‌شد از این جهان خواست که این راه مداوا رو فراموش کنه و دوباره به همون روزهای سیاه برگرده؟ راه برگشتی در کار نبود. هر چقدرم که مردم در مورد وجود شما عذاب وجدان پیدا می‌کردن، نگرانی اصلیشون این بود که بچه‌ها، نامزدا، والدین و دوستاشون از سرطان و بیماری‌های قلبی نمیرن.


هرگز رهایم مکن | کازوئو ایشی‌گورو

 
  • تشکر
Reactions: نگار 1373 و SelmA

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
نویسنده این موضوع
با ماشین به نورفوک رفتم. دنبال چیز خاصی نبودم و تا کنار ساحل هم پیش نرفتم. شاید فقط دلم می‌خواست به آن مزارع هموار خالی و پهنه‌های عظیم و خاکستری آسمان نگاه کنم. یک دم بی‌اختیار به جاده‌ای رفتم که نمی‌شناختم، و نیم ساعتی نمی‌دانستم کجا هستم و اهمیتی هم نمی‌دادم. پی‌درپی از کنار مزارع یکدست و بی‌شکل می‌گذشتم، بی‌هیچ تغییری، جز هر از گاه که به دسته‌ای از پرندگان نزدیک می‌شدم، پرندگانی که با شنیدن صدای موتور ماشین از میان شیارهای شخم‌خورده پر می‌کشیدند و می‌رفتند. عاقبت در دوردست چند درخت دیدم، که از جاده چندان دور نبودند، به سمتشان راندم، توقف کردم و پیاده شدم.


هرگز رهایم مکن | کازوئو ایشی‌گورو

 
  • تشکر
Reactions: نگار 1373 و SelmA
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا