خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,109
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
242 روز 19 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
نامش را در گوشش زمزمه می‌کنی. صدای گرم او را در گوش خود می‌شنوی:
«همیشه دوستم خواهی داشت ؟»
_ همیشه، آئورا همیشه دوستت خواهم داشت.
_ همیشه؟ قسم می‌خوری؟
_ قسم می‌خورم.
_ حتی اگر پیر بشوم. حتی اگر زیبا نباشم؟ حتی اگر مویم سفید شود؟
_ همیشه، عزیز من، همیشه.
_ حتی اگر بمیرم، فلیپه؟ همیشه دوستم خواهی داشت، حتی اگر بمیرم؟
_همیشه، همیشه. قسم می‌خورم. هیچ چیز نمی‌تواند ما را از هم جدا کند.
_ بیا، فلیپه، بیا.
چون بیدار می‌شوی، دست دراز می‌کنی تا شانه‌ی آئورا را لمس کنی، اما دستت تنها به بالشی می‌ساید که هنوز گرم است و ملافه‌ای سپید که می‌پوشاندت.
نامش را زمزمه می‌کنی.






آئورا | کارلوس فوئنتس

 
  • تشکر
Reactions: SelmA

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,109
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
242 روز 19 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
کمی جابه‌جا می‌شوی، تا نور شمع‌ها چشمت را نزند. دختر همچنان چشمانش را بسته و دست‌هایش به پهلو آویخته است. نخست به تو نمی‌نگرد، آنگاه نرم نرم چشم باز می‌کند، چنان‌ که گویی از نور می‌ترسد. سرانجام می‌توانی ببینی که این چشم‌ها سبز چو دریایند، موج می‌زنند، به کف می‌نشینند، دیگربار آرام می‌شوند و آنگاه باز چون موجی بر می‌‌آشوبند. در آن‌ها می‌نگری و با خود می‌گویی این تصویر درست نیست، چرا که این‌ها چشمان سبز زیبایی هستند همچون همه‌ی چشم‌های سبز زیبایی که تاکنون دیده‌ای. اما نمی‌توانی خود را فریب بدهی، این چشم‌ها موج می‌زنند، دگرگون می‌شوند، چنان‌که گویی چشم‌اندازی فرارویت می‌نهند که تنها تو می‌توانی ببینی و طلب کنی.


آئورا | کارلوس فوئنتس

 
  • تشکر
Reactions: SelmA

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,109
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
242 روز 19 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
«اصالت» بیماری تجددی است که می‌خواهد خود را همچون چیزی تازه ببیند، همواره تازه، تا همواره شاهد زاده شدن خود باشد. در این کوشش، تجدد آن توهم روزپسند است که تنها با مرگ سخن می‌گوید.


آئورا | کارلوس فوئنتس

 
  • تشکر
Reactions: SelmA

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,109
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
242 روز 19 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
دیگر به ساعتت نگاه نمی‌کنی، این شیء بی‌مصرف که به گونه‌ای ملال آور زمان را هماهنگ با بطالت انسانی می‌سنجد. آن عقربه‌های کوچک که ساعاتی طولانی را نشان می‌دهند که ابداع شده‌اند تا پوششی باشند بر گذار واقعی زمان که با شتابی چنان هولناک و بی‌اعتنا می‌گریزد که هیچ ساعتی نمی‌تواند آن را بسنجد. یک زندگی، یک قرن، پنجاه سال…دیگر نمی‌توانی این سنجش‌های فریبکار را تصور کنی، نمی‌توانی این غبار بی‌حجم را در دست نگاه داری…


آئورا | کارلوس فوئنتس

 
  • تشکر
Reactions: SelmA
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا