نویسنده این موضوع
#پارت_۹
بر روی صورتش فوت میکند که تار مویی که بر روی پیشانیاش افتاده بود، جا به جا میشود.
در چشمانی که بخاطر گریه قرمز شده بود و حالهای از سیاهی اطرافشان را در بر گرفته بود، خیره میشود و محکم ولی زمزمهوار میگوید:
- من ارباب الیاد هستم، صاحب این مال و منال؛ فقط کافیه دست تکون بدم که بلایی سرت بیارن که مرغهای...
بر روی صورتش فوت میکند که تار مویی که بر روی پیشانیاش افتاده بود، جا به جا میشود.
در چشمانی که بخاطر گریه قرمز شده بود و حالهای از سیاهی اطرافشان را در بر گرفته بود، خیره میشود و محکم ولی زمزمهوار میگوید:
- من ارباب الیاد هستم، صاحب این مال و منال؛ فقط کافیه دست تکون بدم که بلایی سرت بیارن که مرغهای...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
✌پرطرفدار رمان مجبوری با من بمانی | آیدا رستمی کاربر رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: