در حال تایپ رمان از تبار کوه | fatemeh_khanoom کاربر انجمن رمان ۹۸

fatemeh_khanoom · 25/8/22

پارت نوزدهم:
سرش را به زیر انداخت. خود را مقصر اتفاقات اخیر می‌دانست. اگر آن روز به جای قبول کردن پیشنهاد سهراب، خدیجه را راضی می‌کرد تا خانه را به فروش بگذارند، حالا شاید گلشیفته‌ای نبود تا باعث دلبستگی آن‌ها به خود شود....

fatemeh_khanoom · 29/8/22

پارت بیست:
سرشان را که به طرف جایی که صدا آمد، بلند کردند، سهراب و نوچه‌هایش را میان چهار چوب در دیدند که به آن‌ها نزدیک می‌شدند.
سهراب وقتی نگاه ترسیده‌اشان را دید، خنده‌ای کریه کرد و یک دفعه خنده‌اش را جمع کرد. ابروهای پهنش را در...

fatemeh_khanoom · 4/9/22

پارت بیست و یکم:
آن دو مرد هم از خدا خواسته، بر سر مراد آوار شدند و تا می‌خورد، او را می‌زدند. خدیجه ناخن به صورت می‌کشید و التماس می‌کرد:
- شما رو به خدا کاری باهاش نداشته باشید... نزنیدش نامردا...

fatemeh_khanoom · 5/9/22

پارت بیست و دوم:

نفس عمیقی از روی حسرت و غم، کشید.
- سلام خانوم. چهل روزه رفتی؛ ولی واسه من انگار چهل ساله... هفته‌ی پیش، خشایار رو فرستادم بره مازندران، خونه‌ی فاطمه. از بس بی‌قراری می‌کرد. از خدا که پنهون نیست از تو چه پنهون،...

fatemeh_khanoom · 19/9/22

پارت بیست و سوم:
-...
- این‌جا یه کار ناتمام دارم. همین روزا که تموم بشه، میام دنبال بچه‌‌ها....

fatemeh_khanoom · 6/10/22

پارت بیست و چهارم:
بغضش را قورت می‌دهد و پا در کوچه می‌گذارد و در را پشت سرش می‌بندد.
- بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم.
***...

fatemeh_khanoom · 21/10/22

پارت بیست و پنجم:
اسکندر فریاد زد:
- پس اسلحه‌ها کجاس؟
سهراب هم مانند اسکندر، فریاد زد:
- پلیسا لـ*ـب مرز همه رو گرفتن. هم آدمامو، هم...

fatemeh_khanoom · 27/1/23

پارت بیست و ششم:
سکوت مراد و نگاه خیره به دستانش، بازجو را وادار کرد دوباره سوالش را تکرار کند و این بار با صدای بلندتر:
- نمی‌شنوی؟ پرسیدم چرا کشتیش؟
نگاه تهی مراد، بالا آمد و...

fatemeh_khanoom · 9/3/23

پارت بیست و هفتم:
دستمال کاغذی را از میان دست بازجو بیرون کشید و و خود را با آن مشغول کرد. نمی‌توانست حقیقت را در جواب آن سوال بگوید و...

fatemeh_khanoom · 14/4/23

پارت بیست و هشتم:

تلفن زنگ خورد و صدای زنگش در سروصدای خانه گم شد.
مراد، آن طرف خط، منتظر و نگران بود. دوباره شماره گرفت و به انتظار نشست تا بلکه کسی تلفن را بردارد...

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

خطاط انجمن

خطاط انجمن

خطاط انجمن

خطاط انجمن

خطاط انجمن

خطاط انجمن

خطاط انجمن

خطاط انجمن

خطاط انجمن

خطاط انجمن

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین