- عضویت
- 10/10/21
- ارسال ها
- 81
- امتیاز واکنش
- 965
- امتیاز
- 153
- محل سکونت
- تگزاش
- زمان حضور
- 3 روز 18 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
چشمکی براش از توی اینه فرستادم که حرصی خودش رو روی تـ*ـخت انداخت و با غیض بهم خیره شد.
هنوز چند ثانیه نگزشته بود که جووون کشتاری کشید و با نیش باز گفت:
_ دختر چه هیکلی داری جون میده برای..
حرصی جیغی کشیدم که پشت چشمی نازک کرد و شیطون گفت:
_ چرا جیغ میزنی میگم هیکلت جون میده برای..
بازم حرفش رو قط کردم که پوفی کشید و گفت:
_ اه میگم جون...
هنوز چند ثانیه نگزشته بود که جووون کشتاری کشید و با نیش باز گفت:
_ دختر چه هیکلی داری جون میده برای..
حرصی جیغی کشیدم که پشت چشمی نازک کرد و شیطون گفت:
_ چرا جیغ میزنی میگم هیکلت جون میده برای..
بازم حرفش رو قط کردم که پوفی کشید و گفت:
_ اه میگم جون...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان دلیبال | Mahsa_Sh کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: