- عضویت
- 20/8/18
- ارسال ها
- 765
- امتیاز واکنش
- 15,304
- امتیاز
- 303
- سن
- 24
- زمان حضور
- 35 روز 8 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
- میدونی فقط دوستش نداشتم واقعا عاشقش بودم دو سال از اون موقع گذشته ولی نمیتونم فراموشش کنم.
هومان بهم خیره نگاه میکرد ولی مشخص بود حواسش نیست و در فکر، انگار توی فکر و خاطراتش دنبال چیزی میگشت.
من هم ترجیح میدادم همچین زمانی سکوت کنم تا خودش ادامه بده یا اصلا چیزی نگه.
چند دقیقهای سکوت حاکم بود تا این که سرش رو خم کرد و نگاهش...
هومان بهم خیره نگاه میکرد ولی مشخص بود حواسش نیست و در فکر، انگار توی فکر و خاطراتش دنبال چیزی میگشت.
من هم ترجیح میدادم همچین زمانی سکوت کنم تا خودش ادامه بده یا اصلا چیزی نگه.
چند دقیقهای سکوت حاکم بود تا این که سرش رو خم کرد و نگاهش...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان باران ماه مرداد | کار گروهی کاربران انجمن رمان 98
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: