#مصاحبه_با_اعضای_تیم_ترجمه
هر عضو رمان98، بخشی از روح و خاطرات رمانه و در این بخش از کافه ما تلاش میکنیم تا خاطرات و تجربههارو حفظ کنیم.
مهمان ما باشید با اولین مصاحبه با خانم مهسا ( cute_girl )، دستیار فعلی تالار ترجمه.
■━■━■━■━■━■━■━■━■
◄ میتونی یکم از خودت برای ما بگی و بگی این روزا بیشتر به چه کاری مشغولی؟
با سلام
من مهسام متولد ۷۷ و خب راستش الان دو اثر درحال ترجمه دارم و سعی میکنم تو فعالیتهای گروهی دیگه حتیالامکان شرکت کنم.
◄ چجوری وارد کار ترجمه شدی؟ اولین کار ترجمهت رو به خاطر داری؟
خب راستش وجود یه مشوق و همدل همیشه خیلی تو پیشرفت من به هر نحوی تو زندگیم تاثیر داشته و این بارم من یه مشوق و دوست دوستداشتنی داشتم که منو به سمت ترجمه سوق داد. من و اون اغلب خیلی دوست داشتیم با هم تفریحی انگلیسی چت کنیم و حتی الان با یادآوری خاطرات قشنگمون لبخند رو لــبم میاد. این شد که اون استعدادم و علاقهم رو فهمید ... پس بهم گفت بهتره مترجم بشی... و باقی ماجرا.
( Dead girl ممنونم دوست خوبم خوشحالم دارمت )
اولین کار ترجمهم تا یادم نرفته بگم... من اولین شروع فعالیت ترجمهم با «ماری هراسانگیز» بود که انصافا برای شروع مترجمی کار راحتی نبود چون نویسنده عاشق آوردن اصطلاحات و ضربالمثلهای مختلف بود که البته همین موضوع یکی از دلایلی بود که عاشق این کار ترجمه شدم و برام پر بود از تجربه.
[همین حالا بخوانید: ماری هراسانگیز | cute_girl کاربر انجمن رمان ۹۸ ]
◄ الان چند وقته که به عنوان مترجم توی انجمن رمان98 فعالی؟
دقیقا از ابتدای عضویتم.
◄ فکر میکنی مهمترین مزیت انجمن برای مترجمین چیه؟
خب انجمن همونطور که از اسمش پیداست فضاییه که شما میتونین با گروهی از افراد که هدف مشترکی دارن همکاری کنین و میتونین اشکالاتتون رو تو این مسیر بفهمین و پیشرفت کنین. و همینطور یه بســتر فوقالعاده برای کشف استعداده. نه تنها فقط برای ترجمه!
انجمن یه بســتر فوقالعاده برای کشف استعداده. نه تنها فقط برای ترجمه!
مترجما میتونن کارهای ترجمهشون رو باهامون به اشتراک بذارن و یه خاطره و اسمی ازشون تو ذهن و خاطرات بمونه.
◄ یه توضیحی در مورد سوابقت تو زمینه ترجمه میدی؟ (رمان، داستان کوتاه، مصور، فارسی به انگلیسی و ...)
من خب اولا شروعم با رمان «ماری هراس انگیز» بود که کاملش کردم و الان درحال ترجمه جلد دومش هستم.
یه ترجمه گروهی هم داشتم به اسم «اسرار تالار کولچستر» که هر دوی این آثار تگ «حرفهای» انجمن رو گرفتن. به غیر از جلد دوم ماری هراسانگیز (به اسم «اشباح درکمین») رمان «بـوسـه یک اژدها» هم در حال حاضر درحال تایپه.
دوتا داستان کوتاه هم ترجمه کردم: 1- «مامی» 2- یک داستان حقیقی و دو دروغ (یک ترجمه گروهی)
[همین حالا بخوانید:
◄ اگه در طول این مدتی که ترجمه انجام دادی، خاطره یا اتفاق جالبی برات افتاده لطفا برامون تعریف کن.
یکی از خاطرههای جالبم همون قسمت شروعش بود که تعریف کردم و دومین اتفاق وقتی که با گروه ترجمه همکاری کردم و دوستای فوقالعادهای پیدا کردم.
◄ میتونی بگی چه جنبهای از مترجم بودن رو بیشتر دوست داری؟
قسمتی از ترجمه که باید دنبال معنی اصطلاحی بگردم برام مثل حل معماست و خیلی برام جالبه
ولی درکل کل قسمت ترجمه و کار ترجمه رو دوست دارم خوشحالم که این راه رو شروع کردم.
◄ فکر میکنی نقطۀ اوجت تا الان تو ترجمۀ کدوم اثرت بوده؟
نقطه اوجم همونجایی که به خودم افتخار کردم که تونستم از پس ترجمه اولم «ماری هراس انگیز» بر بیام و جا نزدم. اعتراف میکنم منم خیلی جاها خسته شدم و برام سخت بود اما ارزش کاری وقتی دیده میشه که تمومش کنی. [خوب به پایان رسوندن حتی از شروع مهمتره]
خوب به پایان رسوندن حتی از شروع مهمتره
این یه جورایی شعارم بود.
◄ به نظرت انجمن از مترجمهاش چه انتظاری داره و چی میخواد؟
مسئولیتپذیری در درجه اول، مطمئنا! و دوم اینکه وقتی شروع میکنن و به گروه ترجمه ملحق میشن با جون و دل همراهیمون کنن.
◄ به نظرت اینکه فارغالتحصیلای رشتههای غیرمرتبط با مترجمی زبان هم دارن کار ترجمه انجام میدن، اتفاق خوبیه یا نه؟ اگه مایل بودی نظرتو برامون شرح بده.
خب چه اشکالی داره وقتی میتونی از پس انجام کاری برمیای انجامش بدی؟
◄ بزرگترین چالشت حین ترجمه چیه؟
چالش من معانی مختلف یک کلمه انگلیسیه.
◄ و در پایان، برای کسایی که قصد دارن وارد صنعت ترجمه بشن چه پیشنهادی داری؟
حتی اگه اوایل براتون خیلی سخته هم تسلیم نشین کسی که تسلیم نمیشه هیچوقت شکست نمیخوره.
با آرزوی موفقیت برای شما در تمام مراحل پیش رو.
■━■━■━■━■━■━■━■━■