مشاعره

moh@mad · 1/6/24

MaRjAn گفت:
شمع دیدم گرد او پروانه‌ها چون جمع‌ها
شمع کی دیدم که گردد گرد نورش شمع‌ها

- مولانا

آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس
آن چنان سوختم از آتش هجران که مپرس

گله ئی کردم و از یک گله بیگانه شدی
آشنایا گله دارم ز تو چندان که مپرس

شهریار

MaRjAn · 1/6/24

moh@mad گفت:
آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس
آن چنان سوختم از آتش هجران که مپرس

گله ئی کردم و از یک گله بیگانه شدی
آشنایا گله دارم ز تو چندان که مپرس

شهریار

سر انگشت تحیر بگزد عقل به دندان
چون تأمل کند این صورت انگشت‌نما را

- سعدی

moh@mad · 2/6/24

MaRjAn گفت:
سر انگشت تحیر بگزد عقل به دندان
چون تأمل کند این صورت انگشت‌نما را

- سعدی

اگر گم گردد این بی‌دل از آن دلدار جوییدش
وگر اندررمد عاشق به کوی یار جوییدش

وگر این بلبل جانم بپرد ناگهان از تن
زهر خاری مپرسیدش در آن گلزار جوییدش

مولانا

MaRjAn · 2/6/24

moh@mad گفت:
اگر گم گردد این بی‌دل از آن دلدار جوییدش
وگر اندررمد عاشق به کوی یار جوییدش

وگر این بلبل جانم بپرد ناگهان از تن
زهر خاری مپرسیدش در آن گلزار جوییدش

مولانا

شد ماه من آن شمع شب‌افروز امشب
گو چرخ و فلک ز رشک می‌سوز امشب

- هلالی جغتایی

moh@mad · 2/6/24

MaRjAn گفت:
شد ماه من آن شمع شب‌افروز امشب
گو چرخ و فلک ز رشک می‌سوز امشب

- هلالی جغتایی

باز صد شکر که میخانهٔ آ*غو*ش تو هست
دست‌کم پیش تو ای عشق پناهی دارم

MaRjAn · 2/6/24

moh@mad گفت:
باز صد شکر که میخانهٔ آ*غو*ش تو هست
دست‌کم پیش تو ای عشق پناهی دارم

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

- حافظ

moh@mad · 2/6/24

MaRjAn گفت:
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

- حافظ

ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما

گو نام ما ز یاد به عمدا چه می‌بری
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما

حافظ

MaRjAn · 2/6/24

moh@mad گفت:
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما

گو نام ما ز یاد به عمدا چه می‌بری
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما

حافظ

از توام ای شهره قمر در من و در خود بنگر
کز اثر خنده‌ی تو گلشن خندنده شدم

- مولانا

moh@mad · 2/6/24

MaRjAn گفت:
از توام ای شهره قمر در من و در خود بنگر
کز اثر خنده‌ی تو گلشن خندنده شدم

- مولانا

مجلس ما دگر امروز به بستان ماند
عیش خلوت به تماشای گلستان ماند

می حلالست کسی را که بود خانه بهشت
خاصه از دست حریفی که به رضوان ماند

سعدی

MaRjAn · 2/6/24

moh@mad گفت:
مجلس ما دگر امروز به بستان ماند
عیش خلوت به تماشای گلستان ماند

می حلالست کسی را که بود خانه بهشت
خاصه از دست حریفی که به رضوان ماند

سعدی

دوش چه خورده‌ای دلا؟ راست بگو نهان مکن
چون خَمُشان بی‌گنه، روی بر آسمان مکن
باده‌ی خاص خورده‌ای، نقل خلاص خورده‌ای
بوی شر‌.اب می‌زند، خربزه در دهان مکن

- مولانا

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر ممتاز

مدیر ارشد رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر ارشد رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر ارشد رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر ارشد رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر ارشد رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین