نویسنده این موضوع
رضا دوباره عصبی شد:
- یعنی چی؟! مگه الکیه؟! داری با جونت بازی میکنی بعد میگی برین اداره من یه هفته دیگه میام؟!
خونسرد نگاهش کرد:
- آب رو فراموش نکنین جناب سرگرد!
پتانسیل این را داشت که با دستهای خالی سر بهار را از تنش جدا کند! انگار قسم خورده بود در اوج عصبانیتش، جوری روی مخش رژه برود که مسئلهی اصلی که...
- یعنی چی؟! مگه الکیه؟! داری با جونت بازی میکنی بعد میگی برین اداره من یه هفته دیگه میام؟!
خونسرد نگاهش کرد:
- آب رو فراموش نکنین جناب سرگرد!
پتانسیل این را داشت که با دستهای خالی سر بهار را از تنش جدا کند! انگار قسم خورده بود در اوج عصبانیتش، جوری روی مخش رژه برود که مسئلهی اصلی که...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
ویژه رمان۹۸ رمان چهار مرکب زندگی | ~MARJAN~ کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: