درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

MaRjAn · 25/8/24

Nargess128 گفت:
سلام

نام رمان:ساکت نمی‌نشیند!
اثر:سیده نرگس مرادی خانقاه.
ژانر:عاشقانه- پلیسی- جنایی- معمایی.
خلاصه:
یک قتل می‌تواند همه را در بهت و ترس فرو ببرد. تن‌ و‌ بدن همه را می‌لرزاند و آن‌ها را اسیر افکارشان می‌کند؛ اما به جز یک نفر! به جز یک نفری که خودش با احساسات قلبی‌اش مبارزه کرده و دستش را آلوده‌ی خون کرده است. ولی در بین آن همه جمعیتی که در ترس خود فرو رفته‌اند یک نفر ساکت نمی‌نشیند. آیا کسی که در درونش با عشقش مبارزه کرده از خونریز ترس دارد؟

مقدمه:
خون... ! کلمه‌ی زیبایی است برای قاتلی که دست بردار من و تو نیست. خون، همان چیزی است که او عاشقش است؛ اما انتقام بین خون و کشتن حرف دیگری می‌زند. عشق سد راه من و تو می‌شود. عشقی که بدون دعوت در دلت لانه می کند آن هم به مرور. حس پاکی که برای اولین بار آن را تجربه می‌کنی و نامش را گذاشته‌اند عشق که برای رسیدن به او هر کاری انجام دهی! تا این‌که، او هیچ‌وقت ساکت نمی‌نشیند! کلمه‌ای که همه از آن رعب و وحشت دارند.

باسلام، ناظر شما reyhaneh banoo
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، به امید موفقیت شما... :good_luck:

MaRjAn · 25/8/24

Nargess128 گفت:
سلام

نام رمان:شعله‌های پرواز عشق تو.
اثر:سیده نرگس مرادی خانقاه.
ژانر:عاشقانه- اجتماعی- درام.
خلاصه: عشق چه ساده بی‌رحمانه در قلبش می‌گنجد، عشقی که دختر قصه ما به جانش افتاده است، مُهَنایی که گمان می‌کرد عشق چیزی بیهوده‌است، اما... پنج سال است که درگیرش است، حالا خودش را با پسرعمویی که پانزده سال از او بزرگ است، تصور می‌کند و اما گریه می‌کند به رویأیی که هیچ‌وقت واقعی نیست، با روبه‌رو شدن به حوادثی که مانند گردباد به جانش می‌افتد... .
سخن نویسنده:دوستان میخواستم بگویم که این رمان اسم واقعی‌اش ((شعله‌های پرواز عشق تو)) هست که میتوانید در سایت‌های دیگر آن را به این اسم، رمان را بخوانید. به دلایلی اسمش در این سایت فرق کرد و گذاشته شد تَلازُم. تَلازُم یعنی: وابسته به هم بودن.

مقدمه: به تنهایی‌ات سرک می‌کشم سطری ناخوانده را با خیالت می‌نویسم راهی نمانده... تا به تصویرهای گمشده‌ات برگردم تنها بوی بهار است که دست‌های مرا به کشف حس تو برمی‌گرداند چقدر برایت

باسلام، تا رمان تحت نظارت شما توسط ناظر تایید/رد نشه، برای رمان جدید نمی‌تونید درخواست بدید :aiwan_light_king:

موفق باشید... :good_luck:

GENERAL · 25/8/24

درخواست تعیین ناظر دارم.

نام داستان: شبح سرد
ژانر:درام جدی، جنایی، روانشناختی
نویسنده: امیرعباس جباری
خلاصه داستان: یازده کودک ملقب به یازده نامیرا، با تاریخچه‌ای مرموز به عنوان ابزاری برای حمل مواد مخدر توسط سازمانی به نام کبرا 51 مورد استفاده قرار میگیرند؛ پس از مدتی، کودکان تصمیم به فرار می‌گیرند درحالیکه سرنوشت آنها در دستان خودشان قرار گرفته.

MaRjAn · 27/8/24

GENERAL گفت:
درخواست تعیین ناظر دارم.

نام داستان: شبح سرد
ژانر:درام جدی، جنایی، روانشناختی
نویسنده: امیرعباس جباری
خلاصه داستان: یازده کودک ملقب به یازده نامیرا، با تاریخچه‌ای مرموز به عنوان ابزاری برای حمل مواد مخدر توسط سازمانی به نام کبرا 51 مورد استفاده قرار میگیرند؛ پس از مدتی، کودکان تصمیم به فرار می‌گیرند درحالیکه سرنوشت آنها در دستان خودشان قرار گرفته.

باسلام، ناظر شما reyhaneh banoo
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، به امید موفقیت شما... :good_luck:

استار · 29/8/24

داستان یه خانم پلیس سخت کوش با همه ی چالشها ی کاری وزندگی خانوادگیش

MaRjAn · 30/8/24

استار گفت:
داستان یه خانم پلیس سخت کوش با همه ی چالشها ی کاری وزندگی خانوادگیش

باسلام، ناظر شما خودم
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، به امید موفقیت شما... :good_luck:

mitsurin · 6/9/24

سلام
ژانر رمان من فانتزی،تخیلیه
درمورد دختریه که تو دنیای دیگه ای تناسخ پیدا میکنه و یه ماموریت داره...

دارک مونارک · 6/9/24

مقدمه
هیچکس نمی داند پشت این چهره‌ی مظلوم، چه ماده گرگی خفته است؛ البته حق دارند! زاده‌ی آتش خودش قرن ها سکوت اختیار کرده تا دشمن عزیزتر از جانش سر از لانه بیرون بیاورد. دشمنی از جنس حیات. مردی که ادعای عشق می‌کرد و بعد از اعتراف به خیانتش فرصت دیدن لبخند پیروزمندانه بانو را نداشت.
آهی میکشد و ماگ قهوه‌اش را در دست می‌گیرد. بخارش همچون گذشته تلخش در حال محو شدن است، به راستی مقصر این قصه که بود؟ چه شد که خاکستر تمام آن شعله‌ را در بر گرفت و قلبش را به اسارت کشاند؟

خلاصه: دختری با دلی شکسته وطنش را ترک می‌کند و راهی سرزمینی به نام ایران می‌شود، ایرانی که در دل خرابه های خود رازهایی گنجانده است! اسراری که ساینا موجودی ماورای انسان میداند! مخلوقی که تنها در شاهنامه از آن بیان شده! آری! سیمرغ ؛ اما نه آنگونه که در ذهن مردم شکل گرفته…
این بانوی باستانی در میان ما چه می خواهد؟

MaRjAn · شنبه در 18:31

mitsurin گفت:
سلام
ژانر رمان من فانتزی،تخیلیه
درمورد دختریه که تو دنیای دیگه ای تناسخ پیدا میکنه و یه ماموریت داره...

باسلام، ناظر شما خودم
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، به امید موفقیت شما... :good_luck:

MaRjAn · شنبه در 18:32

دارک مونارک گفت:
مقدمه
هیچکس نمی داند پشت این چهره‌ی مظلوم، چه ماده گرگی خفته است؛ البته حق دارند! زاده‌ی آتش خودش قرن ها سکوت اختیار کرده تا دشمن عزیزتر از جانش سر از لانه بیرون بیاورد. دشمنی از جنس حیات. مردی که ادعای عشق می‌کرد و بعد از اعتراف به خیانتش فرصت دیدن لبخند پیروزمندانه بانو را نداشت.
آهی میکشد و ماگ قهوه‌اش را در دست می‌گیرد. بخارش همچون گذشته تلخش در حال محو شدن است، به راستی مقصر این قصه که بود؟ چه شد که خاکستر تمام آن شعله‌ را در بر گرفت و قلبش را به اسارت کشاند؟

خلاصه: دختری با دلی شکسته وطنش را ترک می‌کند و راهی سرزمینی به نام ایران می‌شود، ایرانی که در دل خرابه های خود رازهایی گنجانده است! اسراری که ساینا موجودی ماورای انسان میداند! مخلوقی که تنها در شاهنامه از آن بیان شده! آری! سیمرغ ؛ اما نه آنگونه که در ذهن مردم شکل گرفته…
این بانوی باستانی در میان ما چه می خواهد؟

باسلام، ناظر شما daryam1
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، به امید موفقیت شما... :good_luck:

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

عضو جدید انجمن

مدیر ارشد رمان ۹۸

عضو جدید انجمن

مدیر ارشد رمان ۹۸

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین