باسلام، ناظر شما Mitra_Mohammadiنام رمان: بگو انتخابتم
نام نویسنده: مهناز اسلامی
ژانر: عاشقانه
خلاصه برای عموم:
توی راهی که از تهش خبرنداشتم..
نمی دونستم چی در انتظارمه ..
تقدیر خواب های زیادی برای من دیده بود..
ولی من قدم اول رو برداشتم..
هیچ چیز سخت تر از انتظار نیست
آن هم انتظار لحظه ای که یک آشنا صدایت کند
و به تو بفهماند که دوستت دارد
اما هر چقدر که انتظار هم سخت باشد به آن لحظه زیبا می ارزد
پس انتظار می کشم تا آن لحظه زیبا نصیبم شود تا بگوید وباجان دل بشنوم تویی انتخابم
خلاصهی کلی شامل تمام اتفاقات مهم رمان برای ناظر
دختری خودساخته وقوی ازدیار اذربایجان دررشته ی پرستاری دانشگاه بهشتی درحال تحصیل است که بنابه شرایط اقتصادی باید کسب درآمد کند وچون مدرک ورزومه ی کاری ندارد ناچارا مجبوراست که به پرستاری دختری کوچک که پدرومادر خودشو به طرز فجیعی ازدست داده بشه ودراین میان متوجه حقایقی درباره زندگی اون دخترک میشه که زندگیش به چالش کشیده میشه (ترور، اختلاس)
مقدمه
جلوی آینه به حرکت بچهها نگاه میکردم اما توجه همه آنها به من بودو سعی داشتن تمام حرکات مرا به مو به مو انجام بدن، دست خودم نبود صدای آهنگ که بلند میشد روح از بدنم پرواز میکرد. آرام وارد سالن شد و با سر اشاره کرد که کنارش برم. موهای بلند و پریشونم رو با یک حرکت به پایین فرستادم خم شدم که همه آنها روی صورتم پخش شد با حرکتی که به کمرو کتفام میدادم بلند شدم و با حرکتی همه را به پشت فرستادم و به سمت بچههاچرخیدم اونا هم همین حرکات منو انجام میدادند دستانم رو به هم کوبیدم و گفتم ادامه بدین تا برگردم نفس زنان به آرام نزدیک شدم: جونم
-ببین من دارم میرم فدراسیون حواست به باشگاه باشه تا برگردم.
-چقدر طول میکشه
-ترافیک نباشه یه ساعت
-خدایی سریع برگردا، باید زود برم وگرنه شبو مجبورم بیرون بخوابم.
دستشو به کمرم زد و گفت:
-سریع برمیگردم فقط...
با شیطنت نگاهش کردم، میدونستم که چی میخواد بگه. چشماشو به حالت تهدید باریک کرد و گفت:
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، به امید موفقیت شما...
درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com