خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
نام رمان: بگو انتخابتم
نام نویسنده: مهناز اسلامی
ژانر: عاشقانه
خلاصه برای عموم:
توی راهی که از تهش خبرنداشتم..

نمی دونستم چی در انتظارمه ..

تقدیر خواب های زیادی برای من دیده بود..

ولی من قدم اول رو برداشتم..

هیچ چیز سخت تر از انتظار نیست

آن هم انتظار لحظه ای که یک آشنا صدایت کند

و به تو بفهماند که دوستت دارد

اما هر چقدر که انتظار هم سخت باشد به آن لحظه زیبا می ارزد

پس انتظار می کشم تا آن لحظه زیبا نصیبم شود تا بگوید وباجان دل بشنوم تویی انتخابم

خلاصه‌ی کلی شامل تمام اتفاقات مهم رمان برای ناظر
دختری خودساخته وقوی ازدیار اذربایجان دررشته ی پرستاری دانشگاه بهشتی درحال تحصیل است که بنابه شرایط اقتصادی باید کسب درآمد کند وچون مدرک ورزومه ی کاری ندارد ناچارا مجبوراست که به پرستاری دختری کوچک که پدرومادر خودشو به طرز فجیعی ازدست داده بشه ودراین میان متوجه حقایقی درباره زندگی اون دخترک میشه که زندگیش به چالش کشیده میشه (ترور، اختلاس)
مقدمه
جلوی آینه به حرکت بچه‌ها نگاه می‌کردم اما توجه همه آنها به من بودو سعی داشتن تمام حرکات مرا به مو به مو انجام بدن، دست خودم نبود صدای آهنگ که بلند می‌شد روح از بدنم پرواز می‌کرد. آرام وارد سالن شد و با سر اشاره کرد که کنارش برم. موهای بلند و پریشونم رو با یک حرکت به پایین فرستادم خم شدم که همه آنها روی صورتم پخش شد با حرکتی که به کمرو کتفام می‌دادم بلند شدم و با حرکتی همه را به پشت فرستادم و به سمت بچه‌هاچرخیدم اونا هم همین حرکات منو انجام می‌دادند دستانم رو به هم کوبیدم و گفتم ادامه بدین تا برگردم نفس زنان به آرام نزدیک شدم: جونم
-ببین من دارم میرم فدراسیون حواست به باشگاه باشه تا برگردم.
-چقدر طول می‌کشه
-ترافیک نباشه یه ساعت
-خدایی سریع برگردا، باید زود برم وگرنه شبو مجبورم بیرون بخوابم.
دستشو به کمرم زد و گفت:
-سریع برمی‌گردم فقط...
با شیطنت نگاهش کردم، می‌دونستم که چی می‌خواد بگه. چشماشو به حالت تهدید باریک کرد و گفت:
باسلام، ناظر شما Mitra_Mohammadi
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، به امید موفقیت شما...:good_luck:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
نام اثر: مَهوین
نویسنده: آوا کوهی
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، درام

به نام خدایی که خاک آفرید، کزان خاک انسان پاک آفرید.


آخرش یک نفر از راه می‌رسد که بودنش جبران تمام نبودن‌هاست، جبران تمام بی‌انصافی‌ها و شکستن‌ها، یکی که با جادوی حضورش دنیای تو را متحول می‌کند.
جوری تو را می‌بیند که هیچکس ندیده، جوری تو را می‌شنود که هیچکس نشنیده و جوری روح خسته‌ی تو را از عشق و محبت اشباع می‌کند که با وجود او دیگر نه آرزویی می‌ماند برای نرسیدن و نه حسرت و اندوهی برای خوردن.
بعضی آدم‌ها خود معجزه‌اند انگار آمده‌اند تا تو مزه‌ی خوشبختی را بچشی، آمده‌اند تا دلیل آرامش و لبخند تو باشند، آمده‌اند که زندگی کنی.
باسلام، ناظر شما ~MOHADESE~
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، به امید موفقیت شما...:good_luck:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: آوا کوهی و ~MOHADESE~

Apollo

گوینده آزمایشی
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/2/24
ارسال ها
7
امتیاز واکنش
44
امتیاز
23
سن
19
زمان حضور
1 روز 1 ساعت 33 دقیقه
عنوان: ایتان می نوازد...
نویسنده: آنوبیس
ژانر:روانشناختی، جنایی، رازآلود


یکشنبه، سیزده سپتامبر دوهزار و چهارده ساعت ده و نیم صبح...
اولین باری که _او_ را دیدم.
هیچ چیز عجیبی درباره ی _او_ وجود نداشت. مرد جوان خوش اندامی که چهره ی مهربانی داشت و در یک نگاه احساس خوشایندی را القا می کرد.
اما...
_او_ رازهایی داشت...
رازهایی که در دیوارهای خانه و ذهنش پنهان شده بودند...
رازهایی که با یک تلنگر و حماقت های پیاپی خودم رفته رفته برایم آشکار شدند...
و روزی که همه چیز را درباره ی _او_ فهمیدم؛
هستی ام وارونه شد...


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و MaRjAn

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
عنوان: ایتان می نوازد...
نویسنده: آنوبیس
ژانر:روانشناختی، جنایی، رازآلود


یکشنبه، سیزده سپتامبر دوهزار و چهارده ساعت ده و نیم صبح...
اولین باری که _او_ را دیدم.
هیچ چیز عجیبی درباره ی _او_ وجود نداشت. مرد جوان خوش اندامی که چهره ی مهربانی داشت و در یک نگاه احساس خوشایندی را القا می کرد.
اما...
_او_ رازهایی داشت...
رازهایی که در دیوارهای خانه و ذهنش پنهان شده بودند...
رازهایی که با یک تلنگر و حماقت های پیاپی خودم رفته رفته برایم آشکار شدند...
و روزی که همه چیز را درباره ی _او_ فهمیدم؛
هستی ام وارونه شد...
باسلام، ناظر شما reyhan banoo
منتظر ایحاد گفتگو از سوی ناظر باشید، به امید موفقیت شما...:good_luck:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

zhiva_resin

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/2/24
ارسال ها
28
امتیاز واکنش
130
امتیاز
53
سن
18
محل سکونت
جای خیلی دور
زمان حضور
2 روز 2 ساعت 44 دقیقه
"به نام خالق عشق"
با سلام....

نام رمان: خط قرمز

نویسنده: زیبا میردادپور

ژانر: درام، طنز، عاشقانه، انتقامی

خلاصه :
زندگی از اونجا شروع شد که یه گرد و باد اومد و همه چیز رو خراب کرد... !
همه چه چیز یهو تغییر کرد.
بعضی هارو خوشحال و بعضی هارو غمیگن کرد.
بعضی دل ها شکست و بعضی دل ها شاد شد.


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و MaRjAn

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
"به نام خالق عشق"
با سلام....

نام رمان: خط قرمز

نویسنده: زیبا میردادپور

ژانر: درام، طنز، عاشقانه، انتقامی

خلاصه :
زندگی از اونجا شروع شد که یه گرد و باد اومد و همه چیز رو خراب کرد... !
همه چه چیز یهو تغییر کرد.
بعضی هارو خوشحال و بعضی هارو غمیگن کرد.
بعضی دل ها شکست و بعضی دل ها شاد شد.
باسلام، ناظر شما -FãTéMęH-
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، به امید موفقیت شما...:good_luck:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH و -FãTéMęH-

Taranm89

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/11/23
ارسال ها
3
امتیاز واکنش
3
امتیاز
13
سن
14
زمان حضور
18 ساعت 39 دقیقه
با سلام
نام رمان : ملکه ماراویا
این اسم ممکنه تغییر کنه
ژانر :تخیلی ، عاشقانه ، فانتزی
نویسنده :ترنم ۸۹
خلاصه : دختری به اسم مانیا که هنرمنده ، یه شب خوابی میبینه و وقتی بیدار میشه سعی داره چهره ی کسی که توی خواب دیده رو نقاشی کنه و درست شب تولدش نقاشی کامل میشه و مصادف میشه با رفتن به دنیایی دیگه
دنیایی که اگر چه ناخواسته پا به اونجا میزاره اما باعث تحول بزرگی میشه ....


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: MaRjAn

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
با سلام
نام رمان : ملکه ماراویا
این اسم ممکنه تغییر کنه
ژانر :تخیلی ، عاشقانه ، فانتزی
نویسنده :ترنم ۸۹
خلاصه : دختری به اسم مانیا که هنرمنده ، یه شب خوابی میبینه و وقتی بیدار میشه سعی داره چهره ی کسی که توی خواب دیده رو نقاشی کنه و درست شب تولدش نقاشی کامل میشه و مصادف میشه با رفتن به دنیایی دیگه
دنیایی که اگر چه ناخواسته پا به اونجا میزاره اما باعث تحول بزرگی میشه ....
باسلام، ناظر شما ~MOHADESE~
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، به امید موفقیت شما...:good_luck:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: ~MOHADESE~

ماه تی تی

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/24
ارسال ها
8
امتیاز واکنش
29
امتیاز
23
سن
22
محل سکونت
آسمانِ شب در میان ستادگان
زمان حضور
21 ساعت 5 دقیقه
نام داستان:از نگاه او
نام نویسنده:شقایق بهرامی فرد (ماه تی تی)
ژانر:عاشقانه_تخیلی_معمایی

خالصه:
پیچیده است،زندگی همه اش پیچیده است...
حتی اگر آسانش بگیریم و حتی اگر راحت باشد باز هم پیچیده است،حتی آن کس که خود را مانند کفِ دست صاف و صادق می پندارد،لایه های عمیقی از پیچیدگی شخصیت در وجودش نهفته است حتی دیوانه ها هم پیچیده اند،به راستی درکش برای خودمان نیز سخت است.
اما او نمیدانست هرگز نمیدانست قرار است با چه رو به رو شود چون او همه چیز را ساده میپنداشت ولی هیچ چیز در زمین ساده نیست، هیچ چیز و هیچکس...

سلام درخواست ناظر به انتخاب خودتون


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: MaRjAn

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,189
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
نام رمان:از نگاه او
نام نویسنده:شقایق بهرامی فرد (ماه تی تی)
ژانر:عاشقانه_تخیلی_معمایی

خالصه:
پیچیده است،زندگی همه اش پیچیده است...
حتی اگر آسانش بگیریم و حتی اگر راحت باشد باز هم پیچیده است،حتی آن کس که خود را مانند کفِ دست صاف و صادق می پندارد،لایه های عمیقی از پیچیدگی شخصیت در وجودش نهفته است حتی دیوانه ها هم پیچیده اند،به راستی درکش برای خودمان نیز سخت است.
اما او نمیدانست هرگز نمیدانست قرار است با چه رو به رو شود چون او همه چیز را ساده میپنداشت ولی هیچ چیز در زمین ساده نیست، هیچ چیز و هیچکس...

سلام درخواست ناظر به انتخاب خودتون
باسلام، ناظر شما ~MOHADESE~
منتظر ایجاد گفتگو از سوی ناظر باشید، به امید موفقیت شما...:good_luck:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: ماه تی تی و ~MOHADESE~
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا