- عضویت
- 6/12/19
- ارسال ها
- 410
- امتیاز واکنش
- 9,752
- امتیاز
- 263
- محل سکونت
- تهران
- زمان حضور
- 19 روز 17 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت ۹
انگار از زمین کنده شدیم و بالای بالا رفتیم! انگار حالا آسمون فقط شده بود یک صفحهی طرح دار. ولی جای عجیبترش این بود که من اصلا نمیترسیدم! انگار برام عادی بوده، شایدم چون میدونستم یه خوابه نمیترسیدم. واقعا نمیدونم!
نور دور خود ستاره پنجپری که من توش ایستاده بودم خیلی بیشتر از بقیه طرح و ستارههاش بود! انگار فقط اون...
انگار از زمین کنده شدیم و بالای بالا رفتیم! انگار حالا آسمون فقط شده بود یک صفحهی طرح دار. ولی جای عجیبترش این بود که من اصلا نمیترسیدم! انگار برام عادی بوده، شایدم چون میدونستم یه خوابه نمیترسیدم. واقعا نمیدونم!
نور دور خود ستاره پنجپری که من توش ایستاده بودم خیلی بیشتر از بقیه طرح و ستارههاش بود! انگار فقط اون...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان روشنایی ستارهها | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: