خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
اندرز



« 173»

(75) (و من خطبة له ( عليه‏ السلام )) رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً سَمِعَ حُكْماً فَوَعَى وَ دُعِيَ إِلَى رَشَادٍ فَدَنَا وَ

« 174»

أَخَذَ بِحُجْزَةِ هَادٍ فَنَجَا رَاقَبَ رَبَّهُ وَ خَافَ ذَنْبَهُ قَدَّمَ خَالِصاً وَ عَمِلَ صَالِحاً اكْتَسَبَ مَذْخُوراً وَ اجْتَنَبَ مَحْذُوراً رَمَى غَرَضاً وَ أَحْرَزَ عِوَضاً كَابَرَ هَوَاهُ وَ كَذَّبَ مُنَاهُ جَعَلَ الصَّبْرَ مَطِيَّةَ نَجَاتِهِ وَ التَّقْوَى عُدَّةَ وَفَاتِهِ رَكِبَ الطَّرِيقَةَ الْغَرَّاءَ وَ لَزِمَ الْمَحَجَّةَ الْبَيْضَاءَ اغْتَنَمَ الْمَهَلَ وَ بَادَرَ الْأَجَلَ وَ تَزَوَّدَ مِنَ الْعَمَلِ.










ص174

از خطبه‏ هاى آن حضرت عليه السّلام است (كه مردم را ترغيب بصفات پسنديده كه موجب بدست آوردن سعادت دنيا و آخرت گردد مى ‏فرمايد): (1) خدا رحمت كند مردى را كه سخن حكيمانه‏اى بشنود و بپذيرد، و چون براه راست خوانده شود بطرف آن برود، و كمر بند راهنما (رسول اكرم و ائمّه معصومين) را بگيرد، و (از سختيهاى دنيا و آخرت) نجات يابد (دستورهاى) (2) پروردگارش را مراقبت نمايد (بر طبق آنچه خداوند فرموده رفتار كند) و از گنـ*ـاه خود بترسد، عمل خالص (پاكيزه از رئاء و خود نمائى) پيش فرستد، و كردارش نيكو و شايسته باشد، بدست آورد آنچه (ثواب و پاداش عبادت و بندگى) كه براى او (در آخرت) ذخيره شده است و دورى كند از آنچه (گفتار و كردار زشت) كه منع گرديده، (3) تير به نشان زند (در هر حال خدا را در نظر داشته باشد) و كالاى آخرت را بجاى كالاى دنيا گرد آورد (از دنيا چشم پوشد و بكوشد تا سعادت جاودانى بدست آرد) بر خواهش نفس خود غلبه يابد و آرزوهايش را دروغ پندارد، (4) شكيبائى را مركب نجات و رستگارى خويش قرار دهد (در مصائب صبر را شعار خويش قرار داده رنجها و سختيهاى دنيا را مانند شتر بار كش بر خويشتن هموار نمايد) و تقوى و پرهيزكارى را توشه مرگ خويش گرداند در راه روشن (شريعت اسلام) قدم بنهد، و از شاهراه درخشنده (كه آشكار و هويدا است) دور نگردد (در بيراهه پا نگذارد) (5) مهلت چند روز زندگى را غنيمت شمرده فرصت را از دست ندهد (كارى كند كه باعث خوشنودى خدا و رسول باشد و عمر خود را بيهوده بسر نبرد) و آماده مرگ باشد (بدنيا دل نبندد و هميشه مستعدّ مرگ‏

ص175

باشد كه ناگهان او را دريابد) و از كردار (شايسته: بندگى خدا و خدمت بخلق) توشه بردارد.


نهج‌البلاغه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و ɢнαzαʟ

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نكوهش رفتار بنى اميه



« 175»

(76) (و من كلام له ( عليه ‏السلام )) إِنَّ بَنِي أُمَيَّةَ لَيُفَوِّقُونَنِي تُرَاثَ مُحَمَّدٍ ((صلى‏ الله‏ عليه‏ و آله)) تَفْوِيقاً وَ اللَّهِ لَئِنْ بَقِيتُ لَهُمْ لَأَنْفُضَنَّهُمْ نَفْضَ اللَّحَّامِ الْوِذَامَ التَّرِبَةَ. و يروى التراب الوذمة و هو على القلب و قوله (( عليه‏ السلام )) ليفوقونني أي يعطونني من المال قليلا قليلا كفواق الناقة و هو الحلبة الواحدة من لبنها و الوذام التربة جمع وذمة و هي الحزة من الكرش أو الكبد تقع في التراب فتنفض .










از سخنان آن حضرت عليه السّلام است (زماني كه سعد ابن العاص از جانب عثمان حاكم كوفه بود براى حضرت در مدينه هديّه و نامه ‏اى فرستاد كه من سواى عثمان براى هيچكس هديّه به اين مقدار نفرستاده ‏ام، حضرت چون نامه او را خواند فرمود): (1) بنى اميّه از ميراث محمّد «صلّى اللّه عليه و آله» (غنايمى كه به بركت آن حضرت رسيده است) اندكى بمن مى ‏دهند، مانند شيرى كه به بچّه شتر هنگام دوشيدن مادرش داده مي شود، (2) سوگند بخدا اگر بر ايشان تسلّط يافتم آنها را بدور اندازم مانند دور انداختن گوشت فروش پاره‏ هاى جگر يا شكنجه خاك آلود را. (سيّد رضىّ فرمايد:) و در روايت ديگر است التّراب الوذمة و آن بر عكس الوذام التَّربة مى ‏باشد. و معنى ليفوّقوننى فرمايش آن حضرت «عليه السّلام» اينست كه از بيت المال اندكى بمن مى ‏دهند مانند فواق شتر و فواق بمعنى يك بار شير دادن بچّه شتر است از شير مادرش، و وذام‏

ص176

جمع ذمة است و آن بمعنى پاره شكنبه يا جگر مى ‏باشد كه در خاك افتاده خاك آلوده گردد.


نهج‌البلاغه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و ɢнαzαʟ

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نيايش



« 176»

(77) (و من كلمات كان ( عليه ‏السلام )) (يدعو بها) اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّي فَإِنْ عُدْتُ فَعُدْ عَلَيَّ بِالْمَغْفِرَةِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا وَأَيْتُ مِنْ نَفْسِي وَ لَمْ تَجِدْ لَهُ وَفَاءً عِنْدِي اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَيْكَ بِلِسَانِي ثُمَّ خَالَفَهُ قَلْبِي اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي رَمَزَاتِ الْأَلْحَاظِ وَ سَقَطَاتِ الْأَلْفَاظِ وَ شَهَوَاتِ الْجَنَانِ وَ هَفَوَاتِ اللِّسَانِ .








از سخنانى است كه آن حضرت عليه السّلام بـ*ـو*سيله آن دعاء مى ‏فرمايد: (و كيفيّت استغفار و طلب آمرزش را بمردم ياد مى‏دهد، و استغفار معصومين از انبياء و أئمّه اطهار «عليهم السّلام» بجهت آموختن بخلق است، زيرا آنان هيچ گاه معصيت و نافرمانى حقّ تعالى نكرده ‏اند تا در صدد استغفار و طلب آمرزش بر آيند): (1) خدايا بيامرز آنچه (گناهى) را از من كه تو بآن داناترى، پس اگر من باز گردم (دوباره مرتكب آن شوم) تو آمرزش را بمن باز گردان، (2) خدايا بيامرز آنچه كه من با خود وعده كرده ‏ام (اطاعت و بندگى كه انجام آنرا عهده گرفتم) و وفاى بآن عهد را از من نيافتى، (3) خدايا بيامرز آنچه كه من بآن بسوى تو به زبانم تقرّب مى ‏جويم و دلم بر خلاف آنست (در اوّل امر براى تقرّب عبادت و بندگى نمودم و بعد از آن انديشه‏ هائى مانند رئاء و خودنمايى در خاطرم آمد) (4) خدايا بيامرز اشاره ‏ها ى گوشه ‏هاى چشم را (كه به گوشه چشم اشاره كند تا مؤمنى را آزار رسانيده يا به غيبت و بد گوئى او زبان گشايد) و گفتارهاى بيهوده و آرزوهاى دل و لغزشهاى زبان مرا.


نهج‌البلاغه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و ɢнαzαʟ

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
پاسخ اخترشناس



« 177»

(78) (و من كلام له ( عليه‏السلام )) قاله لبعض أصحابه لما عزم على المسير إلى الخوارج‏ و قد قال له يا أمير المؤمنين إن سرت في هذا الوقت خشيت ألا تظفر بمرادك من طريق علم النجوم. فقال (( عليه‏ السلام )) أَ تَزْعَمُ أَنَّكَ تَهْدِي إِلَى السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيهَا صُرِفَ عَنْهُ السُّوءُ وَ تُخَوِّفُ مِنَ السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيهَا حَاقَ بِهِ الضُّرُّ فَمَنْ صَدَّقَكَ بِهَذَا فَقَدْ كَذَّبَ الْقُرْآنَ وَ اسْتَغْنَى عَنِ الِاسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ فِي نَيْلِ الْمَحْبُوبِ وَ دَفْعِ الْمَكْرُوهِ وَ يَنْبَغِي فِي قَوْلِكَ لِلْعَامِلِ بِأَمْرِكَ أَنْ يُوَلِّيَكَ الْحَمْدَ دُونَ رَبِّهِ لِأَنَّكَ بِزَعْمِكَ أَنْتَ هَدَيْتَهُ إِلَى السَّاعَةِ الَّتِي نَالَ فِيهَا النَّفْعَ وَ أَمِنَ الضُّرَّ . ثم أقبل ( عليه ‏السلام )على الناس فقال :أَيُّهَا النَّاسُ إِيَّاكُمْ وَ تَعَلُّمَ النُّجُومِ إِلَّا مَا يُهْتَدَى بِهِ فِي بَرٍّ أَوْ بَحْرٍ فَإِنَّهَا تَدْعُو إِلَى الْكَهَانَةِ وَ الْمُنَجِّمُ كَالْكَاهِنِ وَ الْكَاهِنُ كَالسَّاحِرِ وَ السَّاحِرُ كَالْكَافِرِ وَ الْكَافِرُ فِي النَّارِ سِيرُوا عَلَى اسْمِ اللَّهِ.










ص178

از سخنان آن حضرت عليه السّلام است كه به بعضى از اصحاب خود (عفيف برادر اشعث ابن قيس) فرمود آنگاه كه عازم رفتن بجنگ با خوارج بود. او بآن بزرگوار عرض كرد: يا امير المؤمنين اگر در اين هنگام (بسوى خوارج) روانه شوى مى‏ ترسم ظفر نيافته بمقصود خويش نرسى، و اين اطّلاع را از علم نجوم دانسته‏ام، حضرت فرمود: (1) آيا گمان دارى كه تو ساعتى را نشان مى‏ دهى كه هر كه در آن سفر كند بلاء و بدى از او دور گردد و بر حذر مى‏دارى از ساعتى كه هر كه در آن روانه شود زيان و سختى او را فرا گيرد (2) كسيكه اين سخنان تو را باور نمايد قرآن را دروغ پنداشته (در قرآن كريم س 27 ى 65 مى‏فرمايد: قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ يعنى بگو هر كه در آسمانها و زمين است نا آمده و پوشيده را نمى ‏داند مگر خدا) و براى بدست آوردن آنچه دوست دارد و دورى از ناپسندي ها از طلب يارى از خدا بى نياز گرديده، (3) و سزاى گفتار تو آنست كه هر كه به فرمانت رفتار نمايد بايد تو را حمد و سپاس گزارد نه پروردگارش را، زيرا تو گمان دارى كه تويى آنكه او را به ساعتى راهنمائى كرده‏اى كه در آن سود بدست آورده و از زيان ايمن گشته است. (4) (بعد از آن حضرت بمردم رو نموده فرمود:) اى مردم از آموختن نجوم بپرهيزيد (و آنرا ياد نگيريد) مگر به قدرى كه در بيابان يا در دريا (براى دانستن راهها در سفر و شناختن اوقات عبادت و بندگى و تعيين قبله و مسير كشتى و مانند آنها) بآن راه يافته شود (حاجت داشته باشيد، در قرآن كريم س 6 ى 97 مى ‏فرمايد: وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِي ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ، قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ يعنى او است خداوندى كه ستاره‏ ها را براى شما قرار داد تا در تاريكى‏هاى بيابان و دريا بآنها راه بيابيد، و ما براى مردم دانا نشانه ‏هاى قدرت خود را بيان كرديم) زيرا نتيجه آموختن نجوم كهانت و غيب گوئى گردد، (5) و (كهانت صنعتى است كه داراى آن بكمك ديو و جنّ از غيب و پوشيده خبر مى ‏دهد و در ميان مردم فتنه و فساد كند، و كار منجّم از جهت غيب گوئى و ربط دادن كواكب و ستارگان را در سود و زيان و سعد و نحس اوقات و نوميد كردن مردم را از خدا و اميدوار نمودن به گفتار و كردار خود و اعتقاد بدرستى آن مانند عمل و اعتقاد شخص كاهن است پس از جهت گمراهى خويش و گمراه كردن ديگران) منجّم مانند كاهن است و كاهن مانند ساحر (سحر سخنى است كه ساحر

ص179

مى‏ گويد، يا طلسمى است كه مى‏ نويسد و بسبب آن بديگرى زيان وارد مى سازد، مانند آنكه ميان زن و شوهر و دوستان را جدائى انداخته آنها را با يكديگر دشمن مى ‏نمايد) و ساحر مانند كافر است، و (سزاى) كافر (معذّب بودن) در آتش است (پس به گفتار و كردار منجّم اعتماد ننمائيد) (6) سفر كنيد بكمك و همراهى از اسم خدا (كه البتّه حقّ تعالى زيان سفر را از مسافر دور خواهد كرد. حضرت در همان ساعت بجنگ خوارج رفت و فتح و فيروزى نصيب او گرديد، و اين كلام بزرگترين دليل است بر بطلان و نادرستى قول منجّمين).


نهج‌البلاغه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و ɢнαzαʟ

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نكوهش زنان



« 179»

(79) (و من كلام له ( عليه‏السلام )) (بعد فراغه من حرب الجمل في ذم النساء) ببيان نقصهن‏. مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِيمَانِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ نَوَاقِصُ الْعُقُولِ فَأَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهِنَّ وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِيثُهُنَّ عَلَى الْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِيثِ الرِّجَالِ فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ وَ كُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ وَ لَا تُطِيعُوهُنَّ فِي الْمَعْرُوفِ حَتَّى لَا يَطْمَعْنَ فِي الْمُنْكَرِ .










از سخنان آن حضرت عليه السّلام است كه پس از خاتمه جنگ جمل در نكوهش زنها مى ‏فرمايد: (گويا توبيخ و سرزنش عائشه و پيروان او نيز منظور باشد) (1) اى مردم، زنها از ايمان وارث و خرد كم بهره هستند، (2) امّا نقصان ايمانشان‏

ص180

بجهت نماز نخواندن و روزه نگرفتن است در روزهاى حيض، (3) و جهت نقصان خردشان آن است كه (در اسلام) گواهى دو زن بجاى گواهى يك مرد است، (4) و از جهت نقصان نصيب و بهره هم ارث آنها نصف ارث مردان مى ‏باشد، (5) پس از زنهاى بد پرهيز كنيد، و از خوبانشان بر حذر باشيد، (6) و در گفتار و كردار پسنديده از آنها پيروى نكنيد (پيروى نكردن از آنان در معروف «يعنى گفتار و كردار پسنديده» آنست كه اگر آن معروف يكى از واجبات باشد شما آنرا بعنوان معروف بودنش بجا آوريد، و بنمايانيد كه اتيان بآن بجهت اطاعت و پيروى از آنها نيست، و اگر يكى از مستحبّات باشد بجا نياوريد، زيرا بجا نياوردن مستحبّ بعنوان پيروى نكردن از آنان مستحبّ است، خلاصه در هيچ امرى به گفتار و خواهشهاى آنان اعتناء ننمائيد) تا در گفتار و كردار ناشايسته طمع نكنند (و شما را بانجام آن وادار ننمايند).


نهج‌البلاغه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و ɢнαzαʟ

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
وارستگى و پارسائى



« 180»

(80) (و من كلام له ( عليه ‏السلام )) أَيُّهَا النَّاسُ الزَّهَادَةُ قِصَرُ الْأَمَلِ وَ الشُّكْرُ عِنْدَ النِّعَمِ وَ الْوَرَعُ عِنْدَ الْمَحَارِمِ فَإِنْ عَزَبَ ذَلِكَ عَنْكُمْ فَلَا يَغْلِبِ الْحَرَامُ صَبْرَكُمْ وَ لَا تَنْسَوْا عِنْدَ النِّعَمِ شُكْرَكُمْ فَقَدْ أَعْذَرَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ بِحُجَجٍ مُسْفِرَةٍ ظَاهِرَةٍ وَ كُتُبٍ بَارِزَةِ الْعُذْرِ وَاضِحَةٍ.










از سخنان آن حضرت عليه السّلام است (در ترغيب مردم بترك دنيا و سپاسگزارى از نعمتها و بخششهاى خداوند متعال): (1) اى مردم (از آثار) زهد و دل نبستن بدنيا كم كردن آرزوها و سپاسگزارى از نعمتها (ى حقّ تعالى) و اجتناب و دورى از حرامها است، (2) پس اگر باين سه چيز دست نيافتيد (نتوانستيد هر سه را انجام دهيد دو تاى از آنها را ترك ننمائيد، اوّل) حرام بر شكيبائى شما غلبه پيدا نكند (شكيبا باشيد و گرد معاصى نگرديد) و (دوّم) سپاسگزارى از نعمتها (ى حقّ تعالى) را فراموش نكنيد (زيرا

ص181

اگر مخالفت نموديد، براى عذاب در قيامت) (3) خداوند بـ*ـو*سيله حجّتهاى پيدا و روشن (پيغمبران و دليل عقل) و كتابهاى (آسمانى كه) آشكار و هويدا (در دسترس همه شما است) جاى عذر براى شما باقى نگذاشته.

در صفت دنيا



« 181»

(81) (و من كلام له ( عليه‏ السلام )) (في صفة الدنيا) مَا أَصِفُ مِنْ دَارٍ أَوَّلُهَا عَنَاءٌ وَ آخِرُهَا فَنَاءٌ فِي حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِي حَرَامِهَا عِقَابٌ مَنِ اسْتَغْنَى فِيهَا فُتِنَ وَ مَنِ افْتَقَرَ فِيهَا حَزِنَ وَ مَنْ سَاعَاهَا فَاتَتْهُ وَ مَنْ قَعَدَ عَنْهَا وَاتَتْهُ وَ مَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا أَعْمَتْهُ . أقول و إذا تأمل المتأمل قوله (( عليه ‏السلام )) من أبصر بها بصرته وجد تحته من المعنى العجيب و الغرض البعيد ما لا تبلغ غايته و لا يدرك غوره و لا سيما إذا قرن إليه قوله و من أبصر إليها أعمته فإنه يجد الفرق بين أبصر بها و أبصر إليها واضحا نيرا و عجيبا باهرا.










از سخنان آن حضرت عليه السّلام است در صفت دنيا: (1) چگونه وصف كنم سرائى را كه اوّل آن رنج و آخر آن نيستى است، در حلال آن حساب و در حرامش عقاب مى ‏باشد (آنچه از راه حلال بدست آيد در قيامت حساب آنرا مى ‏رسند، و اگر از راه‏

ص182

حرام بيابيد در آخرت بعذاب گرفتار مى‏ شويد) (2) كسيكه در آن غنىّ و بى نياز شد در فتنه و بلاء افتد، و كسيكه در آن نيازمند و درويش باشد غمگين است، و كسيكه در تحصيل آن كوشيد بآن نمى‏ رسد، و كسيكه در طلب آن نكوشيد دنيا باو رو كند، (3) و كسيكه (به عبرت) بآن نگريست دنيا او را بينا و آگاه كرد (تا راه راست را بافته خود را آماده آخرت نمود) و كسيكه به زينت و آرايش آن نگاه كرد، دنيا او را نابينا گردانيد (كه گمراه شد. سيّد رضىّ فرمايد:) مى ‏گويم: اگر كسى در فرمايش آن حضرت «عليه السّلام»: من أبصر بها بصّرته (كسيكه به عبرت بدنيا نگريست دنيا او را بينا و آگاه نمود) تأمّل و درنگ نمايد، درون آن معنى شگفت و مقصود بزرگى مى ‏يابد كه به نهايت آن نتوان رسيد، و حقيقت آن را نتوان دريافت، مخصوصا اگر اين جمله را با جمله و من أبصر إليها أعمته (و كسيكه به زينت و آرايش دنيا نگاه كرد، دنيا او را نابينا گردانيد) همراه نمايد، چون فرق ميان جمله أبصر بها و جمله أبصر إليها را واضح و روشن و عجيب و آشكار مى ‏يابد.


نهج‌البلاغه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و ɢнαzαʟ

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
خطبه غراء



« 182»

(82) (و من خطبة له ( عليه‏السلام )) (و تسمى بالغراء و هي من الخطب العجيبة) الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَلَا بِحَوْلِهِ وَ دَنَا بِطَوْلِهِ مَانِحِ كُلِّ غَنِيمَةٍ وَ فَضْلٍ وَ كَاشِفِ كُلِّ عَظِيمَةٍ وَ أَزْلٍ أَحْمَدُهُ عَلَى عَوَاطِفِ كَرَمِهِ وَ سَوَابِغِ نِعَمِهِ وَ أُومِنُ بِهِ أَوَّلًا بَادِياً وَ أَسْتَهْدِيهِ قَرِيباً هَادِياً وَ أَسْتَعِينُهُ قَاهِراً قَادِراً وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْهِ كَافِياً نَاصِراً وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً ((صلى‏ الله‏ عليه‏ و آله)) عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ لِإِنْفَاذِ أَمْرِهِ وَ إِنْهَاءِ عُذْرِهِ وَ تَقْدِيمِ نُذُرِهِ

« 183»

أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي ضَرَبَ لَكُمُ الْأَمْثَالَ وَ وَقَّتَ لَكُمُ الْآجَالَ وَ أَلْبَسَكُمُ الرِّيَاشَ وَ أَرْفَغَ لَكُمُ الْمَعَاشَ وَ أَحَاطَ بِكُمُ الْإِحْصَاءَ وَ أَرْصَدَ لَكُمُ الْجَزَاءَ وَ آثَرَكُمْ بِالنِّعَمِ السَّوَابِغِ وَ الرِّفَدِ الرَّوَافِغِ وَ أَنْذَرَكُمْ بِالْحُجَجِ الْبَوَالِغِ فَأَحْصَاكُمْ عَدَداً وَ وَظَّفَ لَكُمْ مُدَداً فِي قَرَارِ خِبْرَةٍ وَ دَارِ عِبْرَةٍ أَنْتُمْ مُخْتَبَرُونَ فِيهَا وَ مُحَاسَبُونَ عَلَيْهَا فَإِنَّ الدُّنْيَا رَنِقٌ مَشْرَبُهَا رَدِغٌ مَشْرَعُهَا يُونِقُ مَنْظَرُهَا وَ يُوبِقُ مَخْبَرُهَا غُرُورٌ حَائِلٌ

« 184»

وَ ضَوْءٌ آفِلٌ وَ ظِلٌّ زَائِلٌ وَ سِنَادٌ مَائِلٌ حَتَّى إِذَا أَنِسَ نَافِرُهَا وَ اطْمَأَنَّ نَاكِرُهَا قَمَصَتْ بِأَرْجُلِهَا وَ قَنَصَتْ بِأَحْبُلِهَا وَ أَقْصَدَتْ بِأَسْهُمِهَا وَ أَعْلَقَتِ الْمَرْءَ أَوْهَاقَ الْمَنِيَّةِ قَائِدَةً لَهُ إِلَى ضَنْكِ الْمَضْجَعِ وَ وَحْشَةِ الْمَرْجِعِ وَ مُعَايَنَةِ الْمَحَلِّ وَ ثَوَابِ الْعَمَلِ وَ كَذَلِكَ الْخَلَفُ يَعْقِبُ السَّلَفَ لَا تُقْلِعُ الْمَنِيَّةُ اخْتِرَاماً وَ لَا يَرْعَوِي الْبَاقُونَ اجْتِرَاماً يَحْتَذُونَ مِثَالًا وَ يَمْضُونَ أَرْسَالًا إِلَى غَايَةِ الِانْتِهَاءِ وَ صَيُّورِ الْفَنَاءِ حَتَّى إِذَا تَصَرَّمَتِ الْأُمُورُ وَ تَقَضَّتِ الدُّهُورُ وَ أَزِفَ النُّشُورُ أَخْرَجَهُمْ مِنْ ضَرَائِحِ الْقُبُورِ وَ أَوْكَارِ الطُّيُورِ وَ أَوْجِرَةِ السِّبَاعِ وَ مَطَارِحِ الْمَهَالِكِ سِرَاعاً إِلَى أَمْرِهِ مُهْطِعِينَ إِلَى مَعَادِهِ رَعِيلًا صُمُوتاً قِيَاماً صُفُوفاً يَنْفُذُهُمُ الْبَصَرُ وَ يُسْمِعُهُمُ الدَّاعِي عَلَيْهِمْ لَبُوسُ الِاسْتِكَانَةِ وَ ضَرَعُ الِاسْتِسْلَامِ وَ الذِّلَّةِ قَدْ ضَلَّتِ الْحِيَلُ وَ انْقَطَعَ الْأَمَلُ وَ هَوَتِ الْأَفْئِدَةُ كَاظِمَةً وَ خَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ مُهَيْنِمَةً وَ أَلْجَمَ الْعَرَقُ وَ عَظُمَ الشَّفَقُ وَ أُرْعِدَتِ الْأَسْمَاعُ لِزَبْرَةِ الدَّاعِي إِلَى فَصْلِ الْخِطَابِ وَ مُقَايَضَةِ الْجَزَاءِ وَ نَكَالِ الْعِقَابِ وَ نَوَالِ الثَّوَابِ

« 186»

عِبَادٌ مَخْلُوقُونَ اقْتِدَاراً وَ مَرْبُوبُونَ اقْتِسَاراً وَ مَقْبُوضُونَ احْتِضَاراً وَ مُضَمَّنُونَ أَجْدَاثاً وَ كَائِنُونَ رُفَاتاً وَ مَبْعُوثُونَ أَفْرَاداً وَ مَدِينُونَ جَزَاءً وَ مُمَيَّزُونَ حِسَاباً قَدْ أُمْهِلُوا فِي طَلَبِ الْمَخْرَجِ وَ هُدُوا سَبِيلَ الْمَنْهَجِ وَ عُمِّرُوا مَهَلَ الْمُسْتَعْتِبِ وَ كُشِفَتْ عَنْهُمْ سُدَفُ الرِّيَبِ وَ خُلُّوا لِمِضْمَارِ الْجِيَادِ وَ رَوِيَّةِ الِارْتِيَادِ وَ أَنَاةِ الْمُقْتَبِسِ الْمُرْتَادِ فِي مُدَّةِ الْأَجَلِ وَ مُضْطَرَبِ الْمَهَلِ فَيَا لَهَا أَمْثَالًا صَائِبَةً وَ مَوَاعِظَ شَافِيَةً لَوْ صَادَفَتْ‏

« 187»

قُلُوباً زَاكِيَةً وَ أَسْمَاعاً وَاعِيَةً وَ آرَاءً عَازِمَةً وَ أَلْبَاباً حَازِمَةً فَاتَّقُوا اللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ سَمِعَ فَخَشَعَ وَ اقْتَرَفَ فَاعْتَرَفَ وَ وَجِلَ فَعَمِلَ وَ حَاذَرَ فَبَادَرَ وَ أَيْقَنَ فَأَحْسَنَ وَ عُبِّرَ فَاعْتَبَرَ وَ حُذِّرَ فَحَذِرَ وَ زُجِرَ فَازْدَجَرَ وَ أَجَابَ فَأَنَابَ وَ رَاجَعَ فَتَابَ وَ اقْتَدَى فَاحْتَذَى وَ أُرِيَ فَرَأَى فَأَسْرَعَ طَالِباً وَ نَجَا هَارِباً فَأَفَادَ ذَخِيرَةً وَ أَطَابَ سَرِيرَةً وَ عَمَّرَ مَعَاداً وَ اسْتَظْهَرَ زَاداً لِيَوْمِ رَحِيلِهِ وَ وَجْهِ سَبِيلِهِ وَ حَالِ حَاجَتِهِ وَ مَوْطِنِ فَاقَتِهِ وَ قَدَّمَ أَمَامَهُ لِدَارِ مُقَامِهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ جَهَةَ مَا خَلَقَكُمْ لَهُ وَ احْذَرُوا مِنْهُ كُنْهَ مَا حَذَّرَكُمْ مِنْ نَفْسِهِ وَ اسْتَحِقُّوا مِنْهُ مَا أَعَدَّ لَكُمْ بِالتَّنَجُّزِ لِصِدْقِ مِيعَادِهِ وَ الْحَذَرِ مِنْ هَوْلِ مَعَادِهِ

« 189»

(و منها)جَعَلَ لَكُمْ أَسْمَاعاً لِتَعِيَ مَا عَنَاهَا وَ أَبْصَاراً لِتَجْلُوَ عَنْ عَشَاهَا وَ أَشْلَاءً جَامِعَةً لِأَعْضَائِهَا مُلَائِمَةً لِأَحْنَائِهَا فِي تَرْكِيبِ صُوَرِهَا وَ مُدَدِ عُمُرِهَا بِأَبْدَانٍ قَائِمَةٍ بِأَرْفَاقِهَا وَ قُلُوبٍ رَائِدَةٍ لِأَرْزَاقِهَا فِي مُجَلِّلَاتِ نِعَمِهِ وَ مُوجِبَاتِ مِنَنِهِ وَ حَوَاجِزِ عَافِيَتِهِ وَ قَدَّرَ لَكُمْ أَعْمَاراً سَتَرَهَا عَنْكُمْ وَ خَلَّفَ لَكُمْ عِبَراً مِنْ آثَارِ الْمَاضِينَ قَبْلَكُمْ مِنْ مُسْتَمْتَعِ خَلَاقِهِمْ وَ مُسْتَفْسَحِ خِنَاقِهِمْ أَرْهَقَتْهُمُ الْمَنَايَا دُونَ الْآمَالِ وَ شَذَّبَهُمْ عَنْهَا تَخَرُّمُ الْآجَالِ لَمْ يَمْهَدُوا فِي سَلَامَةِ الْأَبْدَانِ وَ لَمْ يَعْتَبِرُوا فِي أُنُفِ الْأَوَانِ فَهَلْ يَنْتَظِرُ أَهْلُ بَضَاضَةِ الشَّبَابِ إِلَّا حَوَانِيَ الْهَرَمِ وَ أَهْلُ غَضَارَةِ الصِّحَّةِ إِلَّا نَوَازِلَ السَّقَمِ وَ أَهْلُ مُدَّةِ الْبَقَاءِ إِلَّا آوِنَةَ الْفَنَاءِ مَعَ قُرْبِ الزِّيَالِ وَ أُزُوفِ الِانْتِقَالِ وَ عَلَزِ الْقَلَقِ وَ أَلَمِ الْمَضَضِ وَ غُصَصِ الْجَرَضِ وَ تَلَفُّتِ الِاسْتِغَاثَةِ بِنُصْرَةِ الْحَفَدَةِ وَ الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَعِزَّةِ وَ الْقُرَنَاءِ فَهَلْ دَفَعَتِ الْأَقَارِبُ أَوْ نَفَعَتِ النَّوَاحِبُ وَ قَدْ غُودِرَ فِي مَحَلَّةِ الْأَمْوَاتِ رَهِيناً وَ فِي ضِيقِ الْمَضْجَعِ وَحِيداً قَدْ هَتَكَتِ الْهَوَامُّ جِلْدَتَهُ وَ أَبْلَتِ النَّوَاهِكُ جِدَّتَهُ

« 190»

وَ عَفَتِ الْعَوَاصِفُ آثَارَهُ وَ مَحَا الْحَدَثَانُ مَعَالِمَهُ وَ صَارَتِ الْأَجْسَادُ شَحِبَةً بَعْدَ بَضَّتِهَا وَ الْعِظَامُ نَخِرَةً بَعْدَ قُوَّتِهَا وَ الْأَرْوَاحُ مُرْتَهَنَةً بِثِقَلِ أَعْبَائِهَا مُوقِنَةً بِغَيْبِ أَنْبَائِهَا لَا تُسْتَزَادُ مِنْ صَالِحِ عَمَلِهَا وَ لَا تُسْتَعْتَبُ مِنْ سَيِّئِ زَلَلِهَا أَ وَ لَسْتُمْ أَبْنَاءَ الْقَوْمِ وَ الْآبَاءَ وَ إِخْوَانَهُمْ وَ الْأَقْرِبَاءَ تَحْتَذُونَ أَمْثِلَتَهُمْ وَ تَرْكَبُونَ قِدَّتَهُمْ وَ تَطَئُونَ جَادَّتَهُمْ فَالْقُلُوبُ قَاسِيَةٌ عَنْ حَظِّهَا لَاهِيَةٌ عَنْ رُشْدِهَا سَالِكَةٌ فِي غَيْرِ مِضْمَارِهَا كَأَنَّ الْمَعْنِيَّ سِوَاهَا وَ كَأَنَّ الرُّشْدَ فِي إِحْرَازِ دُنْيَاهَا

« 192»

وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَجَازَكُمْ عَلَى الصِّرَاطِ وَ مَزَالِقِ دَحْضِهِ وَ أَهَاوِيلِ زَلَلِهِ وَ تَارَاتِ أَهْوَالِهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ تَقِيَّةَ ذِي لُبٍّ شَغَلَ التَّفَكُّرُ قَلْبَهُ وَ أَنْصَبَ الْخَوْفُ بَدَنَهُ وَ أَسْهَرَ التَّهَجُّدُ غِرَارَ نَوْمِهِ وَ أَظْمَأَ الرَّجَاءُ هَوَاجِرَ يَوْمِهِ وَ ظَلَفَ الزُّهْدُ شَهَوَاتِهِ وَ أَوْجَفَ الذِّكْرُ بِلِسَانِهِ وَ قَدَّمَ الْخَوْفَ لِأَمَانِهِ وَ تَنَكَّبَ الْمَخَالِجَ عَنْ وَضَحِ السَّبِيلِ وَ سَلَكَ أَقْصَدَ الْمَسَالِكِ إِلَى النَّهْجِ الْمَطْلُوبِ وَ لَمْ تَفْتِلْهُ فَاتِلَاتُ الْغُرُورِ وَ لَمْ تَعْمَ عَلَيْهِ مُشْتَبِهَاتُ الْأُمُورِ ظَافِراً بِفَرْحَةِ الْبُشْرَى وَ رَاحَةِ النُّعْمَى فِي أَنْعَمِ نَوْمِهِ وَ آمَنِ يَوْمِهِ قَدْ عَبَرَ مَعْبَرَ الْعَاجِلَةِ حَمِيداً وَ قَدَّمَ زَادَ الْآجِلَةِ سَعِيداً وَ بَادَرَ مِنْ وَجَلٍ وَ أَكْمَشَ فِي مَهَلٍ وَ رَغِبَ فِي طَلَبٍ وَ ذَهَبَ عَنْ هَرَبٍ وَ رَاقَبَ فِي يَوْمِهِ غَدَهُ وَ نَظَرَ قَدَماً أَمَامَهُ فَكَفَى بِالْجَنَّةِ ثَوَاباً وَ نَوَالًا وَ كَفَى بِالنَّارِ عِقَاباً وَ وَبَالًا وَ كَفَى بِاللَّهِ مُنْتَقِماً وَ نَصِيراً وَ كَفَى بِالْكِتَابِ حَجِيجاً وَ خَصِيماً

« 194»

أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي أَعْذَرَ بِمَا أَنْذَرَ وَ احْتَجَّ بِمَا نَهَجَ وَ حَذَّرَكُمْ عَدُوّاً نَفَذَ فِي الصُّدُورِ خَفِيّاً وَ نَفَثَ فِي الْآذَانِ نَجِيّاً فَأَضَلَّ وَ أَرْدَى وَ وَعَدَ فَمَنَّى وَ زَيَّنَ سَيِّئَاتِ الْجَرَائِمِ وَ هَوَّنَ مُوبِقَاتِ الْعَظَائِمِ حَتَّى إِذَا اسْتَدْرَجَ قَرِينَتَهُ وَ اسْتَغْلَقَ رَهِينَتَهُ أَنْكَرَ مَا زَيَّنَ وَ اسْتَعْظَمَ مَا هَوَّنَ وَ حَذَّرَ مَا أَمَّنَ « 195» (و منها) (في صفة خلق الإنسان) أَمْ هَذَا الَّذِي أَنْشَأَهُ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ شُغُفِ الْأَسْتَارِ نُطْفَةً دِهَاقاً وَ عَلَقَةً مُحَاقاً وَ جَنِيناً وَ رَاضِعاً وَ وَلِيداً وَ يَافِعاً ثُمَّ مَنَحَهُ قَلْباً حَافِظاً وَ لِسَاناً لَافِظاً وَ بَصَراً لَاحِظاً لِيَفْهَمَ مُعْتَبِراً وَ يُقْصِرُ مُزْدَجِراً حَتَّى إِذَا قَامَ اعْتِدَالُهُ وَ اسْتَوَى مِثَالُهُ نَفَرَ مُسْتَكْبِراً وَ خَبَطَ سَادِراً مَاتِحاً فِي غَرْبِ هَوَاهُ كَادِحاً سَعْياً لِدُنْيَاهُ فِي لَذَّاتِ طَرَبِهِ وَ بَدَوَاتِ أَرَبِهِ لَا يَحْتَسِبُ رَزِيَّةً وَ لَا يَخْشَعُ تَقِيَّةً فَمَاتَ فِي فِتْنَتِهِ غَرِيراً وَ عَاشَ فِي هَفْوَتِهِ يَسِيراً لَمْ يُفِدْ عِوَضاً وَ لَمْ يَقْضِ مُفْتَرَضاً دَهِمَتْهُ فَجَعَاتُ الْمَنِيَّةِ فِي غُبَّرِ جِمَاحِهِ وَ سَنَنِ مِرَاحِهِ فَظَلَّ سَادِراً وَ بَاتَ سَاهِراً فِي غَمَرَاتِ الْآلَامِ وَ طَوَارِقِ الْأَوْجَاعِ وَ الْأَسْقَامِ


نهج‌البلاغه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و ɢнαzαʟ

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
« 196»

بَيْنَ أَخٍ شَقِيقٍ وَ وَالِدٍ شَفِيقٍ وَ دَاعِيَةٍ بِالْوَيْلِ جَزَعاً وَ لَادِمَةٍ لِلصَّدْرِ قَلَقاً وَ الْمَرْءُ فِي سَكْرَةٍ مُلْهِيَةٍ وَ غَمْرَةٍ كَارِثَةٍ وَ أَنَّةٍ مُوجِعَةٍ وَ جَذْبَةٍ مُكْرِبَةٍ وَ سَوْقَةٍ مُتْعِبَةٍ ثُمَّ أُدْرِجَ فِي أَكْفَانِهِ مُبْلِساً وَ جُذِبَ مُنْقَاداً سَلِساً ثُمَّ أُلْقِيَ عَلَى الْأَعْوَادِ رَجِيعَ وَصَبٍ وَ نِضْوَ سَقَمٍ تَحْمِلُهُ حَفَدَةُ الْوِلْدَانِ وَ حَشَدَةُ الْإِخْوَانِ إِلَى دَارِ غُرْبَتِهِ وَ مُنْقَطَعِ زَوْرَتِهِ حَتَّى إِذَا انْصَرَفَ الْمُشَيِّعُ وَ رَجَعَ الْمُتَفَجِّعُ أُقْعِدَ فِي حُفْرَتِهِ نَجِيّاً لِبَهْتَةِ السُّؤَالِ وَ عَثْرَةِ الِامْتِحَانِ وَ أَعْظَمُ مَا هُنَالِكَ بَلِيَّةً نُزُولُ الْحَمِيمِ وَ تَصْلِيَةُ الْجَحِيمِ وَ فَوْرَاتُ السَّعِيرِ وَ سَوْرَاتُ الزَّفِيرِ لَا فَتْرَةٌ مُرِيحَةٌ وَ لَا دَعَةٌ مُزِيحَةٌ وَ لَا قُوَّةٌ حَاجِزَةٌ وَ لَا مَوْتَةٌ نَاجِزَةٌ وَ لَا سِنَةٌ مُسْلِيَةٌ بَيْنَ أَطْوَارِ الْمَوْتَاتِ وَ عَذَابِ السَّاعَاتِ إِنَّا بِاللَّهِ عَائِذُونَ

« 198»

عِبَادَ اللَّهِ أَيْنَ الَّذِينَ عُمِّرُوا فَنَعِمُوا وَ عُلِّمُوا فَفَهِمُوا وَ أُنْظِرُوا فَلَهُوا وَ سَلِمُوا فَنَسُوا أُمْهِلُوا طَوِيلًا وَ مُنِحُوا جَمِيلًا وَ حُذِّرُوا أَلِيماً وَ وُعِدُوا جَسِيماً احْذَرُوا الذُّنُوبَ الْمُوَرِّطَةَ وَ الْعُيُوبَ الْمُسْخِطَةَ أُولِي الْأَبْصَارِ وَ الْأَسْمَاعِ وَ الْعَافِيَةِ وَ الْمَتَاعِ هَلْ مِنْ مَنَاصٍ أَوْ خَلَاصٍ أَوْ مَعَاذٍ أَوْ مَلَاذٍ أَوْ فِرَارٍ أَوْ مَحَارٍ أَمْ لَا فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ‏أَمْ أَيْنَ تُصْرَفُونَ أَمْ بِمَا ذَا تَغْتَرُّونَ وَ إِنَّمَا حَظُّ أَحَدِكُمْ مِنَ الْأَرْضِ ذَاتِ الطُّوْلِ وَ الْعَرْضِ قِيدُ قَدِّهِ مُتَعَفِّراً عَلَى خَدِّهِ الْآنَ عِبَادَ اللَّهِ وَ الْخِنَاقُ مُهْمَلٌ وَ الرُّوحُ مُرْسَلٌ فِي فَيْنَةِ الْإِرْشَادِ وَ رَاحَةِ الْأَجْسَادِ وَ بَاحَةِ الِاحْتِشَادِ وَ مَهَلِ الْبَقِيَّةِ وَ أُنُفِ الْمَشِيَّةِ وَ إِنْظَارِ التَّوْبَةِ وَ انْفِسَاحِ الْحَوْبَةِ قَبْلَ الضَّنْكِ و

« 199»

الْمَضِيقِ وَ الرَّوْعِ وَ الزُّهُوقِ وَ قَبْلَ قُدُومِ الْغَائِبِ الْمُنْتَظَرِ وَ إِخْذَةِ الْعَزِيزِ الْمُقْتَدِرِ . و في الخبر أنه (( عليه‏ السلام )) لما خطب بهذه الخطبة اقشعرت لها الجلود و بكت العيون و رجفت القلوب و من الناس من يسمي هذه الخطبة الغراء .










ص183

از خطبه‏ هاى آن حضرت عليه السّلام است كه آنرا خطبه غرّاء (نورانى و برجسته) مى‏ نامند، و آن از خطبه‏ هاى شگفت آور است: قسمت أول خطبه (1) سپاس خداوندى را سزا است كه به قدرت و توانائى خود (به همه اشياء) غالب، و بفضل و احسانش (بهر چيز) نزديك است، بخشنده است هر فائده و سودى را، و دفع كننده هر بلاى بزرگ و سخت، (2) بر احسانهاى پى در پى و نعمتهاى واسعه‏اش او را حمد مى‏نمايم، و باو ايمان مى‏ آوردم (هستى و يكتا بودنش را يقين دارم) كه اوّل (و مبدا اشياء) و (هستى او بر همه) هويدا است، و از او راه هدايت را مى ‏طلبم كه (بهمه) نزديك و راهنما است، و از او يارى مى ‏جويم كه غالب و توانا است (كه هر شرّى را از من دور و هر خيرى را بمن برساند) و باو توكّل مى ‏نمايم كه (مرا) كافى و ياور است، (3) و گواهى مى‏دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله بنده و فرستاده او است، فرستاده است او را براى انجام امر و فرمانش، و تبليغ حجّت و دليلش، و ترساندن (معصيت كاران را) از عذابش پيش از روز رستخيز. ص184 قسمت دوم خطبه (4) بندگان خدا شما را سفارش مي كنم بتقوى و ترس از (عذاب) خدائى كه براى (رهنمايى) ص185 شما (در قرآن كريم) مثلها زده (و حكايات بيان فرموده تا از غفلت بيرون آئيد) و اجلهاى شما را معلوم نموده، و لباسها (ى آدميّت) بشما پوشانيده (تا بر سائر مخلوقات برترى داشته باشيد) و در معيشت شما توسعه داده (وسائل راحتى را فراهم نموده) و به كردار شما (از نيك و بد و بزرگ و كوچك) احاطه دارد، و جزاى آنرا در كمين نهاده، و نعمتهاى بسيار و صله بيشمار بشما بخشيده، و بـ*ـو*سيله حجّتهاى آشكار (پيغمبران و كتب آسمانى) شما را (از عذاب) ترسانيده، و شما را (در امتحان و آزمايش) بشمار آورده (علم او به جزئىّ و كلّى گفتار و كردار شما احاطه دارد) و مدّت عمر و زندگانى شما را در دار آزمايش و سراى عبرت تعيين نموده، (5) و شما در دنيا امتحان مى‏شويد (تا نيكو كارانتان از بد كرداران تمييز داده شوند) و (در قيامت) بحساب آنچه كه در دنيا گفته و انجام داده‏ايد رسيدگى مي كنند، پس (بدنيا دل نبنديد كه) سر چشمه دنيا تيره و گل آلود است (و در نظر دنيا پرستان) منظره آن شگفت آور است، و در مورد امتحان و آزمايش هلاك و تباه مى‏سازد، (6) و فريبنده ‏اى است كه نيست ميشود، و روشنى است كه پنهان مى‏ گردد، و سايه ‏اى است كه زائل ميشود، و تكيه گاهى است كه رو به خرابى مى‏رود (ثبات و قرارى براى آن نيست) (7) تا هر گاه كسيكه (از روى) غريزه عقل) از آن دورى مي كرد و بآن دل نمى ‏بست، بآن انس گرفت و مطمئنّ گرديد، مانند اسب يا شتر، دنيا بپاى خود باو لگد افكند (تا او را بر زمين زند) و به دامهايش (كه در راه گسترده) او را شكار كند، و به تيرهايش (كه در كمان نهاده) او را هلاك سازد، و ريسمانهاى مرگ (بيماريهاى گوناگون و سختيها) را به گردن مرد (شجاع و دلير) مى ‏اندازند، و او را به خوابگاه تنگ (قبر) و باز گشتگاه ترسناك (آخرت) و ديدن جايگاه هميشگى (بهشت يا دوزخ) و جزاى كردار (نيك يابد) مى‏كشاند، (8) و همين طور است رفتار دنيا با كسانيكه در آينده مى‏آيند، و جانشين پيشينيان هستند: مرگ از هلاك كردن (آنها و بيچاره و كردنشان) باز نمى‏ايستد، و بازماندگان، از ارتكاب گنـ*ـاه دست باز نداشته پشيمان نمى‏شوند، و از رفتار گذشتگان پيروى مى‏نمايند، و پى در پى (مى‏آيند و) مى‏گذرند تا پايان فناء و نيستى منتهى ميشود (همه بميرند) (9) پس هر گاه (بر اثر مرگ خلائق) رشته كارها از هم گسيخت و روزگار سپرى گرديد و انگيختن مردم نزديك شد (قيامت بر پا گرديد) خداوند آنان را

ص186

از ميان قبرها و آشيانه پرندگان (اگر آنها را خورده باشند) و لانه درندگان (اگر ايشان را طعمه خود كرده باشند) و ميدانهاى جنگ (اگر كشته شده باشند) بيرون مى‏آورد، در حالتى كه آماده انجام امر و فرمان حقّ تعالى بوده بسوى معاد و جاى بازگشت كه خداوند براى آنها قرار داده بسرعت و تندى مى‏روند، (10) گروهى ساكت و خاموش و ايستاده در صفّ مى‏باشند (كه بر نشستن و سخن گفتن توانائى ندارند) بينائى خداوند به همه آنان احاطه دارد (گفتار و كردار هيچيك از آنها در دنيا بر خداوند پوشيده نيست) و (چون براى حساب خوانده شوند) منادى صداى خود را بهمه مى‏شنواند، لباس خضوع و فروتنى و فرمانبردارى و ذلّت و خوارى (بر اثر هول و ترس آنروز) بر آنها پوشيده شود، (11) در آنروز مكر و حيله (كه در دنيا براى نجات از گرفتاريها بكار برده مى‏شد) بكار نيايد، و آرزو و بريده گردد، و (از ترس عذاب) دلها افسرده و غمگين باشد، و صداها با خشوع و فروتنى مخفى و آهسته گردد، و دهان پر از عرق ميشود (مانند لجام كه بدهان اسب باشد) و ترس (از كيفر گناهان) بى اندازه است و از هيبت صداى منادى براى تمييز حقّ از باطل و جزاى خير و شرّ و عقاب و كيفر و بخشيدن ثواب و پاداش، گوشها به لرزه در آيد.

ص187

قسمت سوم خطبه (مردمانى كه در رفتار دنيا را با آنها و چگونگى معاد و باز گشتشان را در قيامت بيان كرديم) (12) بندگانى هستند كه به قدرت (خداوند) خلق شده‏اند، و به اجبار پرورش يافته و دچار مرگ گرديده و در قبرها رفته و ريزه ريزه شده و به تنهايى (بدون اهل و مال) انگيخته و به جزا (ى گفتار و كردار نيك يابد) رسيده و از روى حساب و وارسى (نيكوكار از بد كردار) تمييز داده شده‏ اند (پس سزاوار است كه از خواب غفلت بيدار شده معصيت و نافرمانى نكنيد كه بعد از مردن پشيمانى سودى ندارد، زيرا مردم در دنيا) (13) براى رهائى از گمراهى مهلت داده شده ‏اند و (بـ*ـو*سيله پيغمبران) براه راست هدايت گرديده‏اند و فرصت بآنها داده شده مانند فرصتى كه مى ‏دهند بكسيكه رضاء و خوشنودى ناراضى از خود را جلب نمايد، و تاريكى‏هاى شبهات (نادانى و گمراهى بواسطه نعمت عقل و تبليغ انبياء)


نهج‌البلاغه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و ɢнαzαʟ

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
ص188

از آنان برداشته شده است، و (در دنيا) بحال خود وا گذاشته شده‏اند براى آماده شدن مانند آماده كردن و لاغر نمودن اسبهاى نيكو را براى پيشى گرفتن در ميدان مسابقه و براى فكر و انديشه در بدست آوردن حقّ و حقيقت و براى شتاب نكردن جوينده در فرا گرفتن نور علم و دانش، در مدّت زندگانى تا رسيدن اجل كه فرصتى در دست است. (14) اى عجب و شگفت از اين مثلهاى صائب و راست (كه خطاء و اشتباهى در آنها نيست) و از اين پندهاى شفاء دهنده (بيماريهاى نادانى و گمراهى) اگر برخورد به دلهاى پاكيزه و گوشهاى شنوا و انديشه‏ هاى ثابت و عقلهاى استوار (كه صلاح و فساد را تشخيص مى‏دهد) (15) پس، از خدا بترسيد مانند ترسيدن كسيكه پند را شنيد و زير بار رفت و (از روى نادانى) مرتكب گنـ*ـاه شد و اعتراف نمود (توبه و بازگشت كرد) و (از معصيت و نافرمانى) ترسيده عمل نيكو بجا آورد (رضاى خدا و رسول را تحصيل كرد) و (از عذاب الهى) حذر نمود و (بطاعت و بندگى) شتافت و (بروز رستخيز) يقين حاصل نموده رفتار خود را (در دنيا) نيكو گردانيد و باو اندرز دادند (براه راست و رستگارى رهنمائيش نمودند) پذيرفت، و او را (از سختيهاى پس از مرگ) ترسانيدند و ترسيد (كارى نكرد كه بسختى مبتلى گردد) و (از معصيت و نافرمانى) منعش كردند و (از آن) دورى كرد، (16) و (فرمان خدا را) اجابت نمود، و (از گمراهى) دور شده، و (بعقل خويش) رجوع كرده، و (از گناهانى كه مرتكب شده) توبه و بازگشت نمود، و (به پيشوايان) اقتداء كرد، و (عينا از رويّه آنها) متابعت نمود، و راه راست باو نموده شد و آنرا ديد (در آن قدم نهاد) پس شتابان جوينده حقّ گرديد، و رستگار شد در حالتى كه (از نادانى و گمراهى) گريزان بود، و (براى روز رستخيز) ذخيره (براى هنگام نيازمندى) بدست آورد، و باطن خود را پاك گردانيد، و معاد و بازگشت را (به بناى تقوى و پرهيز كارى) آباد كرد، (17) و به توشه (بندگى خدا و خدمت بخلق) براى روز كوچ (از دنيا) و راه (سفر آخرت) و هنگام نيازمندى و جاى تنگدستى (قبر و قيامت) پشت خود را قوىّ نمود، و براى جايگاه هميشگى (آخرت) آن توشه را پيش از خود فرستاد، (18) پس اى بندگان خدا پرهيزكار شويد و قصد كنيد چيزى (عبادت و بندگى) را كه براى آن آفريده شده‏ايد، و از منتهى درجه چيزى (عذاب هميشگى) كه شما را ترسانيده بترسيد، و سزاوار گرديد از بهشتى را كه براى شما آماده ساخته بطلب وفاى وعده از او كه وعده او هميشه‏

ص 189

راست است و بجهة ترس از وحشت قيامت.

ص190

قسمتى چهارم از اين خطبه (در بيان خلقت بدن انسان و ذكر نعمتهاى حقّ تعالى و ترسانيدن از هول و وحشت صراط و ترغيب بر تقوى و پرهيزكارى) است: (19) خداوند متعال براى بهره بردن شما (از شنوايى) دو گوش (قوّه سامعه) را آفريد تا آنچه را كه لازم است (و در زندگانى اجتماع بكار آيد) حفظ كنند، و (از ديدار) دو چشم (قوّه باصره) را قرار داد تا از تاريكى رها گرديده بينا شوند، و هر عضو (ظاهرى) را محتوى اعضاء (باطنه) گردانيد (هر عضوى در بر دارد اعضائى را مثل دست كه داراى رگ و خون و استخوان و مانند آنها است) و آن اعضاء را در تركيب صورت و دوامشان در جاهاى مناسب قرار داد با بدنهائى كه به تركيبهاى سودمند خود قائم و برقرارند، و با دلهايى كه (بعقل و تدبير) روزى آن بدنها را مى ‏طلبند (يا روزيهاى خود «علوم و معارف» را جلب مى‏ نمايند) در حالتى كه از منّتهاى نعمت بيكران او برخوردار بوده موجبات منّتهاى او بر شما هويدا است و با وسائلى كه مانع (بيماريها) است بنعمت عافيت و تندرستى از او متنعّم مى ‏باشيد، (20) و (نيز از نعمت‏ي هايى كه بشما عطاء فرموده آنست كه) مدّت عمر و زندگى را از شما پنهان داشته (نمى ‏دانيد كى مى ‏ميريد و اين ندانستن براى انتظام امور دنيوىّ بسيار سودمند است) و از آثار گذشتگان پيش از شما براى شما عبرتها باقى گذاشت از لذّت‏

ص191

و بهره ‏اى كه از دنيا بردند و از طول مدّت و فراخى كه قبل از گلوگير شدن ريسمان مرگ بآنها نصيب شده بود، پيش از رسيدن به آرزوها مرگ آنها را شتابان دريافت و ميان آنان و آرزوها (شان را) جدائى انداخت، و در هنگام تندرستى توشه ‏اى (براى آخرت) تهيه نكردند، و در اوّل زمان (جوانى و توانائى) عبرت نگرفتند (و زندگى خود را بيهوده بسر بردند) (21) آيا كسيكه در عنفوان جوانى و توانائى است انتظار مى ‏برد غير پيرى و خميدگى را و آيا كسي كه تندرست است غير بيماريهاى گوناگون را چشم براه است و آيا كسيكه باقى و برقرار است جز فناء و نيستى را منتظر است (خوشبخت كسيكه تا توانا و تندرست است فرصت را غنيمت شمرده در كار بشتابد) (22) با اينكه نزديك است دورى و جدائى (از دنيا) و انتقال و كوچ كردن (بآخرت) و لرزيدن از اضطراب و نگرانى درد مصيبت و سختى (جان كندن) و آب دهان فرو دادن از بسيارى غمّ و اندوه و چشم به اطراف داشتن براى درخواست فرياد رسى و يارى جستن از خدمتگزاران (يا فرزند زادگان) و خويشان و دوستان و همسران، (23) پس آيا خويشان (سختيهاى مرگ را) دفع ميكنند و آيا شيون آنها سودى دارد در حالتى كه در گورستان به گرو داده شده و در خوابگاه تنگ (قبر) تنها مانده است، (24)، گزنده ‏ها (مار و كژ دم و كرم و ديگر حيوانات) پوست تنش را پاره پاره كردند و سختيها تازگى او را پوسانيد و از بين برد، و بادهاى سخت آثارش را محو كرد، و مصائب دوران نشانه‏ هاى او را نابود نمود (پس در ميان قبر اثرى و در ميان مردم خبرى از او باقى نماند) و جسدها پس از طراوت و تازگى تغيير يافت و استخوانها بعد از توانائى پوسيده شد، و جانها در گرو بارهاى گران (گنـ*ـاه) بماند، و به اخبار غيب و ناديده (قبر و قيامت و حساب و بهشت و دوزخ كه در باره آن حيران و سرگردان بودند) يقين حاصل نمودند (و در آن هنگام) زياد كردن كردار نيكو را از ايشان نمى ‏طلبند و از بدى خطاهاشان رضاء و خوشنودى بدست نمى‏ آورند (زيرا دنيا جاى عمل است و آخرت دار جزاء، پس آنجا نمى ‏گويند به كردار نيك بيفزا تا از تقصير تو در گذريم و يا چون بسبب معصيت و نافرمانى از تو رنجيده‏ايم ما را خوشنود نما) (25) آيا شما پسران اين مردم و پدران و برادران و خويشان ايشان نيستيد كه از رويّه ايشان پيروى كرده بر مركب آنان سوار شده در راهى كه رفته‏ اند قدم مى ‏نهيد (26) پس دلها سخت است براى بدست آوردن نصيب و بهره خود و غافلست از هدايت و رستگارى،


نهج‌البلاغه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و ɢнαzαʟ

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
ص192

و در غير مسير خويش (در راه معصيت و نافرمانى) راه مى ‏پيمايد، گويا مقصود (توجّه تكاليف الهيّه) بغير ايشان است و گويا هدايت و رستگارى آنان در گرد آوردن (متاع) دنيا است (نه براى تحصيل زاد و توشه آخرت).

ص193

قسمت پنجم خطبه (27) و بدانيد كه عبور شما بر صراط (پل دوزخ) است كه قدمها از لغزش بر آن لرزان و شخص دچار هول و ترس بسيار گردد، (28) پس اى بندگان خدا از خدا بترسيد مانند ترسيدن خردمندى كه فكر و انديشه (روز رستخيز) دل او را مشغول ساخته و خوف و ترس (از عذاب الهى) بدنش را رنجور نموده و عبادت و بندگى شب خواب اندك او را هم از دستش گرفته و اميد (به رحمت پروردگار) او را در وسط روزها (هنگام شدّت حرارت و گرمى) تشنه نگاه‏داشته (شب را بيدار است و روز را روزه دار) و بى علاقه‏گى بدنيا خواهش هاى نفس را از او باز داشته، و ذكر خدا به زبانش جارى است (هميشه بياد خدا است) (29) و ترس (از معصيت و نافرمانى) را براى در امان بودن (روز رستخيز) مقدّم داشته (در دنيا گناهى ننموده تا در قيامت بعذاب مبتلى نگردد) و از گفتار و كردارى كه او را از راه راست و آشكار باز دارد چشم پوشيده و براى رسيدن براه راست روشن (رضاء و خوشنودى خدا) كه مطلوبست در راستترين راهها سير كرده، (30) و فريب خوردن (از دنيا) كه بسيار مانع (از رستگارى) است او را (از عبادت و بندگى) باز نداشته و مشتبهات بر او پنهان نيست (در هيچ امرى نادان نباشد) مظفّر و خرسند است به شادى مژده (ببهشت) و به آسايش و خوشى بسيار در آسوده ترين خوابگاه خود (قبر) و ايمن تر روزش (قيامت) (31) از گذرگاه دنيا گذشته و ستوده شده و توشه آخرت را پيش فرستاده و خوشبخت گرديده و از ترس (خدا در راه حقّ) شتاب كرد، و در دنيا كه مهلتش دادند (براى عبادت و بندگى) سرعت نمود، و در طلب خوشنودى پروردگار شوق داشت، و براى گريختن (از عذاب الهى براه حقّ) رفت، و در امروز (دنيا) مراقب فردايش (آخرت) بود و آنچه كه در پيش داشت (حالات قبر و برزخ و قيامت) پيش از رحلت ديد، (32) پس بهشت بجهت ثواب و بخشش (براى نيكوكاران) كافى است (كارى كنيد كه جايگاه هميشگى شما آنجا باشد) و دوزخ بجهت عذاب و سختى (براى گنـ*ـاه كاران) بس است (كارى كنيد كه در آنجا قرار نگيريد) و كافى است كه خداوند (از بد كاران) انتقام كشد و (به نيكوكاران) مدد و يارى دهد، و بس است كه قرآن (در روز رستاخيز با كسانيكه از آن پيروى نكرده‏ اند) احتجاج نموده دشمن گردد.

ص194

قسمت ششم خطبه (33) وصيّت و سفارش من بشما پرهيزكارى است و ترس از خدا كه بـ*ـو*سيله آنچه ترسانده (عذاب و سختيهاى قيامت) جاى عذر باقى نگذاشته و بآنچه (قرآن كريم) واضح و آشكار نموده حجّت تمام كرده است، (34) و شما را از دشمنى (: شيطان) ترسانيده (در قرآن كريم س 2 ى 168 وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ يعنى جاى پاهاى شيطان گام ننهيد و از او پيروى نكنيد، زيرا او براى شما دشمن آشكار است) كه نفوذ ميكند در سينه‏ ها پنهانى و بصورت خير خواهى (براى گمراه نمودن) در گوشها سخن مى‏گويد، پس (پيرو خود را) گمراه كرده تباه مى‏ سازد، و (او را) وعده داده (و به هوسهاى بيجا) آرزومند مى‏ گرداند، و جرمهاى بد را (در نظر او) آرايش مى ‏دهد، و گناهان بزرگ هلاك كننده را آسان جلوه مى‏دهد، (35) تا آنكه بتدريج پيرو خويش را فريب داده مانند رهن و گرو در قيد و بند اطاعت خود در آورد (چنانكه رهن و گرو به ازاء مالى است كه تا داده نشود گرو مستردّ نگردد، پيرو شيطان تا به دستوراتش رفتار ننمايد دست از او بر نمى‏دارد آنگاه) آنچه (از خواهشها) كه زينت و آرايش داده بود انكار ميكند، و آنچه (گناهانى) كه آسان وا نموده بود بزرگ مى‏شمرد، و از آنچه كه (پيروان خود را) ايمن كرده بود مى‏ترساند (اين سخن اشاره است بآنچه خداوند در قرآن كريم س 8 ى 48 از او حكايت فرموده: وَ إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ وَ قالَ لا غالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ، وَ إِنِّي جارٌ لَكُمْ، فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَكَصَ عَلى‏ عَقِبَيْهِ، وَ قالَ إِنِّي بَرِي‏ءٌ مِنْكُمْ، إِنِّي أَرى‏ ص195 ما لا تَرَوْنَ، إِنِّي أَخافُ اللَّهَ، وَ اللَّهُ شَدِيدُ الْعِقابِ يعنى آنگاه كه شيطان كردار مشركين قريش را براى رفتن بجنگ پيغمبر اكرم زينت و خوبى آنرا در نظر آنها جلوه داد و گفت: امروز از جهت توانائى و انبوهى لشگر هيچكس بر شما غالب نخواهد شد و من فرياد رس شما هستم، پس آنگاه كه آنان لشگر اسلام را در بدر ديده بهم نزديك شدند، شيطان برد و پاشنه پا يعنى بطور قهقرى باز گشته گفت: من از شما بيزارم، من مى‏بينم فرشتگان براى يارى مسلمين مى ‏آيند و شما نمى‏ بينيد، من از خدا مى‏ ترسم و عذاب خدا سخت است).

ص196

قسمتى هفتم از اين خطبه در كيفيّت آفرينش انسان است (و حالات او را در دنيا و قبر شرح داده و مردم را به عبرت گرفتن از گذشتگان ياد آورى و آنها را به توبه ترغيب مى ‏فرمايد): (شما را از فريب شيطان آگاه ساختم، اكنون) (36) آيا شما را به چگونگى خلقت انسان ياد آورى نمايم كه خداوند او را در تاريكى رحمها (بچه دانها) و پرده ‏ها كه (براى او) مانند غلاف بود بيافريد (رحمها اشاره است به رحم و شكم و مشيمة كه پرده‏ايست بچه با آن بدنيا مى ‏آيد) از نطفه ريخته شده‏

ص197

و خون بسته گرديده ناقص، پس در شكم بچه شد بعد كودك شير خواره و از شير گرفته تا بسنّ احتلام رسيد، (37) پس او را قلب حفظ كنند (عقل) و زبان گويا و چشم بينا بخشيد براى اينكه بفهمد و (از گذشتگان) عبرت گيرد و از معصيت و نافرمانى خوددارى و دورى نمايد، تا اينكه بحدّ كمال رسيده قدّ راست كرد و كبر و غرور بر او مستولى شده فرار كرد (از خدا و رسول پيروى ننمود) و گمراه شده (در راه غير مستقيم قدم نهاده از گفتار و كردار ناپسنديده) بى باك بود، بطوري كه هوا و هـ*ـوس خود را در دلو بزرگ (از چاه ضلالت و گمراهى بيرون) مى‏كشد (مانند كسيكه از بالاى چاه بـ*ـو*سيله دلو آب بيرون مى‏آورد) براى رسيدن به خوشيها و حاجتهاى دنياى خود سعى و كوشش بسيار دارد، (38) و باور ندارد كه ناكامى و بلائى باو رخ نمايد و از هيچ گناهى باك ندارد، پس در غفلت و نادانى و ضلالت و گمراهى مرد بعد از آنكه در لغزش و خطاى خويش اندك زمانى (در دنيا) زيسته بود و در مقابل نعمت‏هايى كه خداوند باو بخشيده (براى آخرت) عوض و سودى نبرد، و آنچه بر او واجب بود بجا نياورد، (39) پس در اواخر سركشى و پيروى از هواى نفس و هنگام خوشحالى اندوههاى مرگ او را فرا گرفت و با دردهاى سخت و بيماري هاى گوناگون كه بحران آن در شب است حيران و سرگردان روز را بشب مى‏آمد و شب را تا بروز بيدار بود، (40) در حالتى كه برادر غم خوار و پدر مهربان و همسرى كه از بى صبرى واى واى مى‏گفت و دختر (يا مادر) كه از اضطراب و نگرانى به سينه مى‏زد، در اطراف او بودند و آن مرد در بيهوشى جان كندن كه او را بخود مشغول داشت در غمّ و اندوه بسيار و ناله دردناك و جان دادن با سختى و رفتن از دنيا از روى رنج مبتلى بود، (41) پس (از مردن) در كفنها پيچيده ميشود در حالت نوميدى و (بسوى قبر) كشيده در حالتى كه فرمانبردار و آرام است (چون كارى از او بر نمى‏آيد) بعد او را روى تخته‏هاى تابوت مى ‏اندازند وا مانده و از حال رفته مانند شتر از سفر باز گشته و رنجور كه از جهت بيمارى لاغر گرديده است، (پس از آن) فرزندان خدمتگزار و برادران گرد آمده او را به دوش مى‏كشند (و مى ‏برند) تا خانه غربت و بى ‏كسى (قبر) جائيكه ديگر ملاقات نخواهد شد (42) و چون تشييع كننده ‏ها و مصيبت ديده‏ها (از گورستان) باز گردند او را در قبر مى ‏نشانند در حالتى كه‏


نهج‌البلاغه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و ɢнαzαʟ
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا