چشم هاش مثل چراغی ست که قبل از تموم شدن نفتش یکهو شعله می کشه
***
تنم رو حس می کنم، گوشت و استخوانم دارند از هم جدا می شن، واز می شن که راه برن به تنهایی، ولی خودِ در اومدن از تنهایی چقد وحشتناکه.
***
تنم رو حس می کنم، گوشت و استخوانم دارند از هم جدا می شن، واز می شن که راه برن به تنهایی، ولی خودِ در اومدن از تنهایی چقد وحشتناکه.
گور به گور | ویلیام فاکنر
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com