- عضویت
- 9/7/20
- ارسال ها
- 131
- امتیاز واکنش
- 883
- امتیاز
- 213
- زمان حضور
- 2 روز 21 ساعت 8 دقیقه
نویسنده این موضوع
لیوان را از کنار گوشیاش برداشته و به سویش پرتاپ کردم. به شانهی لاغرش برخورد کرد و به زمین افتاد. شوکه شده به طرفم برگشت. نگاهش را از پاهای زخمی و خردههای لیوان بلوری که هزار تکه شده بود، گرفته و به صورت خشمگینم داد. خشمم فروکش نکرده بود. بدنم خیس عرق بود و چنان نفسنفس میزدم که انگار هزاران کیلومتر را دویدهام. بیفکر پارچ را نیز...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان مطرود از جنگ | پروین امیرکافی کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com