خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

تینا حسین پور

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/21
ارسال ها
58
امتیاز واکنش
848
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
5 روز 3 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی و نه:

ماشینو روبه روی کافه پارک کردم و پیاده شدم،همیشه میومدیم اینجا،کافه ی چوبی شیشه ای خوشگلی بود که همیشه جوونا میزو صندلیاشو پر میکردن.
از خیابون رد شدم و در چوبیه کافه رو کشیدم و رفتم داخل،کافه ی کوچیکی بود،همه جا پر شده بود از گلای کاکتوس ،نگاهمو بین میز های قهوه ای سوخته کافه چرخوندم،چشمم به نگار افتاد،روی یکی از میز...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان عشق متوازی | Tina.hosinpor کاربر رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Elia، Saghár✿، زهرا.م و 3 نفر دیگر

تینا حسین پور

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/21
ارسال ها
58
امتیاز واکنش
848
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
5 روز 3 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت چهل:
سرشو بلند نمیکرد حتی کلمه ای حرف نمیزد خیلی خونسرد بهش نگاه کردم و منتظر شدم که دهن باز کرد:
-اذیتم میکنه..
خندیدم:
-اون که خواستگار خوبت بود پس چیشده الان؟!
-روم دست بلند میکنه،نمیذاره حتی دو دقیقه راحت باشم!
-اینا به من چه؟چرا نمیری به خانوادت بگی؟
-تو ادم خوبی هستی...اونا نمیذارن من ازش جدا بشم!
-من زندگیه دوتا ادمو بهم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان عشق متوازی | Tina.hosinpor کاربر رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Elia، M O B I N A، The unborn و 3 نفر دیگر

تینا حسین پور

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/21
ارسال ها
58
امتیاز واکنش
848
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
5 روز 3 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت چهل و یک:

تقریبا بیست دقیقه بعد رسیدم به بیمارستان،ماشین رو تو حیاط بیمارستان رها کردم،پیاده شدم و پا تند کردم سمت اورژانس،گوشیمو از تو جیبم در اوردم و شماره ی آریان رو گرفتم،به سه تا بوق نرسید که جواب داد:
-کجایی؟
-بیمارستان،تو کدوم طبقه این؟
-بیا داخل اورژانس تو راهرو ام!
باشه گفتم و گوشیو قطع‌کردم،داخل اورژانس شدم چند قدمی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان عشق متوازی | Tina.hosinpor کاربر رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Elia، M O B I N A، زهرا.م و 3 نفر دیگر

تینا حسین پور

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/21
ارسال ها
58
امتیاز واکنش
848
امتیاز
203
سن
18
زمان حضور
5 روز 3 ساعت 10 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت چهل و دو:
قدمی به جلو برداشتم:
-همسرش هستم!
نگاهم به دکتر خیره بود،تپش های قلبم سر به فلک کشیده بود،خودمم نمیدونستم چمه:
-متاسفانه نتونستیم بچه رو نگه داریم وقتی اوردنش تقریبا بچه سقت شده بود!
کلافه دستی به سرم کشیدم:
-همسرتون هم حال روحی خوب ندارن بهتره کنارشون باشین،تا چند ساعت دیگه ام مرخصشون میکنم!
حس کردم چیزی گلوم رو فشار...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان عشق متوازی | Tina.hosinpor کاربر رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Elia، زهرا.م، M O B I N A و 3 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا