خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
723
امتیاز واکنش
9,514
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
49 روز 6 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
ستارگان شهریوری بس خوش و خودنما می‌درخشند و همنشین با مادری چون ماه تابان، ویانا را تماشا می‌کنند. آری! باری دیگر، ویانا و بازارش!
هری کلاری با هزار سر و سامان و هنگامه‌ی رخت خورشید، آن را بدرود گفت و اینبار در همان بازار پرهیاهو و مردم آزاد از هفت پادشاهی‌اش، تَنی دیگر و زخم‌دار از مهراز و تیرانای گریخته به بی‌پروایی، بر جوهر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: Essence، Della࿐، -FãTéMęH- و 2 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
723
امتیاز واکنش
9,514
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
49 روز 6 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
و در دمی که به پاس این خشم بسیار، افسونگر را بر دیوار پشت سر کوفته است، بانوی شنل‌پوش، بی‌هوش¹ از خم و راست این میدان، به آرامی لَب می‌زند:
- شما کیستید؟ از کدام مادر سخن می‌گویید؟
شاهزاده ماری که با این روزگار کلافه‌تر از آن است که به خِرد گفتگو بر پیش براند، پوزخندی می‌زند و می‌گوید:
- چگونه است، نیکم بنگری، پس هوشیوار شوی،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: Essence، -FãTéMęH-، Della࿐ و یک کاربر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
723
امتیاز واکنش
9,514
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
49 روز 6 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
سرانجام در نزدیکی راست‌سوی پنجره‌ی گشوده شده، بر دیوار تکیه می‌زند.
پس از جای گرفتن او، پدرام که آسوده بر صندلی تکیه‌دار است و دست راستش را بر عاج آن بنهاده، آرام نگاهی بر او می‌افکند، لَبی تر می‌کند و رو به دو کنجکاو و چشم به راه، این‌گونه دام زبان را آرام می‌گشاید:
- تاکنون آتلانتیس¹ را دیده‌اید؟
آتلانتیس... نامی که از سرزمین‌های...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
Reactions: -FãTéMęH- و MaRjAn

Tiralin

مدیر تالار ترجمه
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
723
امتیاز واکنش
9,514
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
49 روز 6 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
ملورین از برای این سخن فرزانه، سری به نشانه‌ی راستی و درستی تکان می‌دهد و خم از ابروان می‌گشاید.
سرور پدرام نیز باری دیگر دم می‌‌زند:
- نیک بنگرید و چهره‌ی این لیدیایی را به اندیشه سپارید، که ما را کار بسیار است با این سرو چمان، سیه جامه...
در این هنگام پور ویلیام که از رود گذر کرده است،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -FãTéMęH-، Della࿐ و MaRjAn
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا