خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
866
امتیاز واکنش
10,292
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 2 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
ستارگان شهریوری بس خوش و خودنما می‌درخشند و همنشین با مادری چون ماه تابان، ویانا را تماشا می‌کنند. آری! باری دیگر، ویانا و بازارش!
هری کلاری با هزار سر و سامان و هنگامه‌ی رخت خورشید، آن را بدرود گفت و اینبار در همان بازار پرهیاهو و مردم آزاد از هفت پادشاهی‌اش، تَنی دیگر و زخم‌دار از مهراز و تیرانای گریخته به بی‌پروایی، بر جوهر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: Tabassoum، (SINA)، YeGaNeH و 5 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
866
امتیاز واکنش
10,292
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 2 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
و در دمی که به پاس این خشم بسیار، افسونگر را بر دیوار پشت سر کوفته است، بانوی شنل‌پوش، بی‌هوش¹ از خم و راست این میدان، به آرامی لَب می‌زند:
- شما کیستید؟ از کدام مادر سخن می‌گویید؟
شاهزاده ماری که با این روزگار کلافه‌تر از آن است که به خِرد گفتگو بر پیش براند، پوزخندی می‌زند و می‌گوید:
- چگونه است، نیکم بنگری، پس هوشیوار شوی،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: Tabassoum، (SINA)، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
866
امتیاز واکنش
10,292
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 2 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
سرانجام در نزدیکی راست‌سوی پنجره‌ی گشوده شده، بر دیوار تکیه می‌زند.
پس از جای گرفتن او، پدرام که آسوده بر صندلی تکیه‌دار است و دست راستش را بر عاج آن بنهاده، آرام نگاهی بر او می‌افکند، لَبی تر می‌کند و رو به دو کنجکاو و چشم به راه، این‌گونه دام زبان را آرام می‌گشاید:
- تاکنون آتلانتیس¹ را دیده‌اید؟
آتلانتیس... نامی که از سرزمین‌های...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Tabassoum، (SINA)، Essence و 4 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
866
امتیاز واکنش
10,292
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 2 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
ملورین از برای این سخن فرزانه، سری به نشانه‌ی راستی و درستی تکان می‌دهد و خم از ابروان می‌گشاید.
سرور پدرام نیز باری دیگر دم می‌‌زند:
- نیک بنگرید و چهره‌ی این لیدیایی را به اندیشه سپارید، که ما را کار بسیار است با این سرو چمان، سیه جامه...
در این هنگام پور ویلیام که از رود گذر کرده است،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Tabassoum، (SINA)، Essence و 4 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
866
امتیاز واکنش
10,292
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 2 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
سخن دوش آن افسونگر! اوه، پس این داستان سر به درازای رهی شگفت بنهاده است!
پس دستور تکیه از صندلی می‌گیرد، دستان و بالاتنه‌اش را به میز می‌رساند و می‌گوید:
- کدام سخن؟
تینا چشم از او می‌گیرد، آب دهانش را فرو می‌خورد و آرام‌تر از پیش می‌گوید:
- او به نیش و کنایه، نشان از تیرانا بداد.
چشمانش را به آرامی فراز می‌دهد و به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Tabassoum، YeGaNeH، (SINA) و 4 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
866
امتیاز واکنش
10,292
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 2 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسیار نیک! پس اینک پیشرو باش که دیگر هیچ بهر از دست دادن نداری، بانو رکسانا ویانا!
آب دهانش را به رنج فرو می‌خورد و رو به بازرس هیلدا در آن سوی میز سری خم می‌آورد.
بازرس هیلدا در آن سوی میز، به رنگ و نگار همیشه‌اش چون آن جامه‌ی بازرسی و زلف آراسته مانند پشت صندلی ایستاده، دست‌هایش را بر سر آن صندلی نهاده و با شگفتی بر سر و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: Tabassoum، (SINA)، YeGaNeH و 3 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
866
امتیاز واکنش
10,292
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 2 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
خورشید آسمان بر این شهر هزار‌داستان می‌تابد، تا شاید تابندگی‌اش گرمی بر دل و تن مردم می‌شود، ولی نه!
در فرود این تابش زیبا و مادرانه، پیرامون دروازه کسی به تب و تاب است، که مهرورزی خورشید به کارش می‌نیاید.
با سپاس از گریز مهراز و تیرانا بر سربازان این جایگاه افزوده‌اند و گذشته از هیاهوی بازاریان در آن سوی، هرکس که آهنگ درون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Tabassoum، (SINA)، YeGaNeH و 2 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
866
امتیاز واکنش
10,292
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 2 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
و پس از این سخن سه سکه‌ی گرد، کوچک و سیم‌گون از رایمون بیرون می‌آرود و به سوی بانو می‌گیرد.
بانوی سیه گیسو اینبار با چشمانی درشت و درخشان‌تر چون کسی که با آگاهی از سخنی شگفت از خواب برخاسته‌است، به چهره‌ی نیرومند آرام و سکه‌های رایمون درمی‌نگرد.
" کهتران نخودفروش" و سکه‌های رایمون. مگر لیدیایی نباشی که سخن نهفته در پس این دو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MaRjAn، Tabassoum، (SINA) و 3 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
866
امتیاز واکنش
10,292
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 2 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
سوی راست پادشاه که در ژرفای دریای پرونده‌ی رسته از تابستان به سر می‌برند، شاهزاده سامیار بر اورنگی دیگر جای دارد؛ با زلفان سیاه به آراسته، ابروانی گشوده‌تر از سه تن دیگر، چشمان سیاه به اندوه و دلسوزی بر مادر و پدر تیرانا، لَب‌های صورتی و آرمیده بر یکدیگر، تنی استوار، بی‌تکیه و پوشیده با جامه‌ای سرخ به زمینه و سیمرغ زر نگارین،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشویق
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، (SINA)، -FãTéMęH- و 2 نفر دیگر

Tiralin

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
866
امتیاز واکنش
10,292
امتیاز
353
سن
21
زمان حضور
54 روز 2 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
شاهزاده سامیار نیز روی سوی پدر می‌کند و می‌گوید:
- شاها! از برای شاهزاده ماری هرگز پریشان نباشید. ایشان گرچه هزار گمان بهرشان در اندیشه‌ها می‌گردد، ایشان چون یک شیدای پراندیشه¹ هستند.
و نیز ما چون رودی روان از بر این انجمن می‌گذریم و این رود روان به دوراهی می‌رسد و چون پروردگار در ایشان سرشته‌ است، نیمی به راه راست و نیمی به راه دیگر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: ~MobinA~، -FãTéMęH-، MaRjAn و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا