خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Tiralin

مترجم برتر رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
631
امتیاز واکنش
9,028
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
45 روز 11 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
ویانا
کاخ الن
اتاق تیرانا هاچینسون
بازرسی و زیر و رو کردن این اتاقِ بی‌گُناه به پایان رسیده، چون آن هنگامه‌ها که تیرانا در اتاق به رفت و آمد بود، درب ایوان گشوده است، حریر‌ها به آرامی تکان می‌خورند، روشنی آفتاب به درون راه می‌یابد و پاره‌ای از آن، بر پوست تَنی می‌تابد، که رویاروی آینه‌ی تمام قامت جای دارد.
آن تَن... نخست سخن این...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، ZaHRa و 10 نفر دیگر

Tiralin

مترجم برتر رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
631
امتیاز واکنش
9,028
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
45 روز 11 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
انجمن بازرسی ویانا
اتاق سرپرست هیلدا
سرپرست سام، همان‌گونه که فنجانی نیمه پر از چای سبز در دست دارد، درب اتاق را با دست دیگر فرو می‌بندد، روی می‌گرداند و همان‌گونه که به سوی جایگاه خویش می‌رود، به رسایی می‌گوید:
- دستور الن، مهربانو، پادشاه سام، مهربانو هلن و همه‌ی خاندان الن، مگر شاهزاده سامیار که به کور سوی امید ماننده‌اند...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، ZaHRa و 10 نفر دیگر

Tiralin

مترجم برتر رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
631
امتیاز واکنش
9,028
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
45 روز 11 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
آب دهانش را فرو می‌خورد.
- پس از گشت، هنگام رخت بر بستن آفتاب که به سوی کاخ لیدیان بازمی‌گشتیم، من از توان گمان و اندیشه ایستادم و مهراز را گفتم: تو نیز شنیدی؟ چرا هر کس از بر ما می‌گذشت، به نام کهتران نخودفروش لَب می‌گشود؟ ما که جامه‌هایمان به کهتران و بازاریان نمی‌ماند!
اشک دیگر از چای می‌نوشد و رو به آرام می‌کند.
- می‌دانی مهراز،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، ZaHRa و 10 نفر دیگر

Tiralin

مترجم برتر رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
631
امتیاز واکنش
9,028
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
45 روز 11 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
جایگاه دژ پرچمداران زیر
سپهر این جای همچنان نگاه‌دار ابرهای خاکستری‌ست، که بادی به سردی‌اش راهنما، ولی واپسین پرتو‌های خورشیدی که خرامان خرامان به سوی کوه‌ها می‌رود، به آشکاری خودنمایی می‌کند و به فرود آن، نزدیک به پل و گذشته از رود پایینش، پدرام لین با چشم‌هایی خمار و خسته و خیره به آبِ روان، زلفی که بادش به بازی، پشتی خم شده چون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، ZaHRa و 10 نفر دیگر

Tiralin

مترجم برتر رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
631
امتیاز واکنش
9,028
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
45 روز 11 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
شامگاه
اتاق دستور تیرداد الن
درب اتاق بسته است؛ ‌که اگر نه، آینه‌ی آن سوی اتاق و رویارویش می‌تواند آن را به روشنی بنماید.
تنی در اتاق رفت و آمد نمی‌کند و اتاق به خموشی، مگر دو بزرگ‌زاده‌ای که رویاروی یکدیگر و پشت میز چهارگوشه در سوی دیگر اتاق جای دارند.
نخست کسی که پشت به آینه و درب بسته، بر صندلی آرمیده، مهربانو تینا، با گیسوان زر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، ZaHRa و 10 نفر دیگر

Tiralin

مترجم برتر رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
631
امتیاز واکنش
9,028
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
45 روز 11 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
آن سوی اتاق، چندی پس از فراخوان دستور، پیشکار آیرین سپید پوش، همان‌گونه که کاغذی کوچک، سپید و لوله در دست راستش خودنما، به آرامی درب می‌گشاید، فرو می‌بندد، سر تا میان خم می‌کند و رو به دستور که پرشور و شگفتش می‌نگرد، می‌گوید:
- پوزش مرا برای این درون آمدن یکایک¹ بپذیرید، دستور بزرگ!
پس که خم و گامی از دستور نمی‌نگرد، به راه می‌افتد و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، ZaHRa و 10 نفر دیگر

Tiralin

مترجم برتر رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
631
امتیاز واکنش
9,028
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
45 روز 11 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
آتنا گرچه منش و رفتار این بانو را از بر بود، ولی گمان می‌کرد که در این روزگار گُنگ، لَختی، تنها لَختی به سان بزرگ‌زادگان اندیشمند و وارسته باشد؛ ولی زهی پندار پوچ!
زین روی، با چشمانی افسون‌بار و دژم، اندک سری به سویش می‌راند و از میان دندان‌ها می‌خروشد:
- بانو آلیس کلاری! هنوز سه روز از هیاهوی باشکوهی که شاهزاده ماری در این انجمن و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، ZaHRa و 8 نفر دیگر

Tiralin

مترجم برتر رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
631
امتیاز واکنش
9,028
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
45 روز 11 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
سام‌نیا با آرامشِ آن چشمان سرمه‌ای اش نگریست و به آرامی دو لَب گشود:
- آرتور؟ آه، همان خواهرزاده‌ی دلباخته‌ات؟
ملورین بی‌درنگ و شتابان سر تکان داد.
- آرام باش، ملورین!
باری دیگر چشمانش را به چهره‌ی تیرانا در گوی دست ملورین دوخت.
- اگر آن آداب گسلی آنگونه که در اندیشه‌ی من است، روی دَهَد؛ گزندی بر آرتور ماری نخواهد بود، که شاید مژده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، ZaHRa و 8 نفر دیگر

Tiralin

مترجم برتر رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
631
امتیاز واکنش
9,028
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
45 روز 11 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
بازار ویانا
هرکس که دست‌کم دو یا سه سال در این شهر زیسته باشد، می‌داند که بازی کودکان پرهیاهوی بازاری که از این سوی به آن سوی می‌دوند، آوای رسای مردمی که همگام با یکدیگر و بی‌پندار بر پیرامون درمی‌گذرند و بانوان جوان برده‌ای که با جامه‌های پاره در بند بازرگانان، چون گرمی خورشید سپیده است؛ همان‌گونه آشکار و پراکنده.¹
در میانه و به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، ZaHRa و 7 نفر دیگر

Tiralin

مترجم برتر رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
مدیر تالار انجمن
مترجم انجمن
  
عضویت
31/3/20
ارسال ها
631
امتیاز واکنش
9,028
امتیاز
313
سن
20
زمان حضور
45 روز 11 ساعت 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
بازرس کلاری به ناگواری لَبخندی بر چهره می‌نشاند، دست چپش را می‌برد، شاخی برمی‌دارد و می‌گوید:
- بردگانی که آن بازرس می‌نگریست، نمادی بس سزاوار از پایه‌های فرمانروایی است، که به بازرس زر و سیم کارش می‌دهد.
بانو رکسانا بهر درون رفتن بر دکان، روی از او می‌گیرد و همان‌گونه که به آرامی سر خم می‌دارد، تا سرش بر سرگاه دکان ندوزد، می‌گوید:
-...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: -DELI-، Sajede Khatami، ZaHRa و 5 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا