خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
#نبض_سرنوشت
#پارت_9

فردا باید برم واسه معامله خونه ای که هفته پیش دیدم.
حس خوبی به قرار فردا ندارم. می‌ترسم اما نمی‌دونم از چی فقط می‌دونم اتفاقات خوبی در راه نیست.
پاکت وینستون تو کیفم انداختم.
وای به حال اون روزی که رعنا بفهمه که هنوز وینستون می‌کشم.
هر چند که تاثیری در حل کردن مسائل نداره؛ اما...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نبض سرنوشت | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: paeez81، ~Kimia Varesi~، ~PARLA~ و 26 نفر دیگر

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
#نبض_سرنوشت
#پارت10

زیر نگاه خیرش اذیت بودم تا بالاخره به حرف اومد و گفت:
-احمدی راست می‌گفت شباهت زیادی به مادرت داری، بشین.
آروم نشستم و منتظر بهش چشم دوختم.
پوزخندی زد و گفت: واسه احمدی که خوب حرف می‌زدی چرا الان لال مونی گرفتی؟
خب برخورد اول به نظرم زیادی داره تند می‌ره!
-فکر کنم شما با من کار...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نبض سرنوشت | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: paeez81، ~Kimia Varesi~، ~PARLA~ و 26 نفر دیگر

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
#نبض_سرنوشت
#پارت_11

مثل همیشه فکرش دست از سرم برنمی‌داشت.
پنج ساله که خواب راحت برام نزاشته!
بد عادتم کرده بود به حرفهاش! به لبخنداش! به محبتاش! به غرغراش...
لبخند تلخی رو لـ*ـبم نشست.
ای کاش یا بودی
یا از اول نبودی
این‌که هستی و کنارم نیستی...
دیوانه‌ام می‌کنــه...
در ماشین رو قفل کردم و هم قدم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نبض سرنوشت | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: paeez81، ~Kimia Varesi~، ~PARLA~ و 24 نفر دیگر

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
#نبض_سرنوشت
#پارت_12

-وای خدای من
متحیر زل زده بودم به عسلی که فقط من رو نگاه می‌کرد و به هیچ‌چیز دیگه توجهی نداشت!
"عسل"
لبخند بی‌جونی زدم و لیوان را از دستش گرفتم.
نشست کنارم و گفت:
-هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم اینجا تو خونه آقا جون دختره آوا رو ببینم.
-ساره دختر آوا اسم داره به خدا! این صد بار!
عمه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نبض سرنوشت | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: paeez81، ~Kimia Varesi~، ~PARLA~ و 25 نفر دیگر

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
#نبض_سرنوشت
#پارت_13

همشون خندیدن و آیلین گفت:
-این سینا پسر دایی فریبرز و اون کناریش سامان برادرش.
لبخند زورکی زدم و باهاشون دست دادم.
اشاره به دختر دیگه‌ای کرد و گفت: خواهرم آذین و اینم بهار دختر دایی فرید!
بهار با پوزخند نگام کرد.
-چه سوپرایز خوبی دست آقا جون درد نکنه
سعی کردم تنفر کلامش رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نبض سرنوشت | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: paeez81، ~Kimia Varesi~، ~PARLA~ و 23 نفر دیگر

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
#نبض_سرنوشت
#پارت_14

دایی فرید لیوان دوغ رو سمتم می‌گیره.
-هنوز نیومده عزیز شدی ‌ها!
دایی فریبز پوزخندی می‌زنه و می‌گه:
-مخصوصا واسه آقا جون؛ خوش به حالته دیگه!
حرفاشون رو درک نمی‌کنم.
طعنه‌ها و تنفر کلامشون رو!
فکر کنم برای بار اول زیادی احساسات به خرج دادن واسم!
لیوان رو از دستش می‌گیرم و زیر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نبض سرنوشت | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: paeez81، ~Kimia Varesi~، ~PARLA~ و 23 نفر دیگر

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
#نبض_سرنوشت
#پارت_15

تا خواستم مخالفت کنم بهار زحمتش رو کشید.
-اما آقا جون می‌خواستیم با بچه ها بریم به گشتی بزنیم!
ماهان بدون توجه به حرف بهار از همه خدافظی کرد و نشست تو ماشین. به سختی سوار شدم و درو بستم .
"ماهان"
وقتی آقاجون پیشنهادش رو داد کلی خوشحال شدم.
می‌خواستم بدونم کجا زندگی می‌کنه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نبض سرنوشت | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: paeez81، ~Kimia Varesi~، ~PARLA~ و 23 نفر دیگر

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
#نبض_سرنوشت
#پارت_16

نوچی کرد و گفت: بیخیال چی بشم؛ مگه آرشام هفته دیگه برنمی‌گرده؟ تو هم آدمی نیستی تو اون خونه باشی وقتی خودش هست! با پول امشب می‌تونی خونه که می‌خوای رو بگیری. دیگه مشکل چیه؟
سرم رو بین دستم گرفتم.
از طرفی حق با اون بود و از طرفی دیگه سینا دیروز زنگ زد بهم گفت قراره امشب بچه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نبض سرنوشت | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: paeez81، ~Kimia Varesi~، ~PARLA~ و 23 نفر دیگر

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
#نبض_سرنوشت
#پارت17

-پنجاه‌ میلیون. اگه ببری بیشتر از همه واسه خودت نفع داره؛ پس تلاشتو دو برابر کن.
بی‌حوصله سری تکان می‌دهم .
رها با لحن شیطونی می‌گه: عسل این رفیق مهران زوم کرده روت ها!
آب دهنم رو قورت می‌دم و آروم نگاهی بهشون می‌ندازم.
سینا نگاهم می‌کند و به سامان چیزی می‌گوید.
سعی می‌کنم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نبض سرنوشت | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: paeez81، ~Kimia Varesi~، ~PARLA~ و 21 نفر دیگر

*ELNAZ*

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
1,296
امتیاز واکنش
24,408
امتیاز
368
زمان حضور
54 روز 7 ساعت 27 دقیقه
نویسنده این موضوع
#نبض_سرنوشت
#پارت18

تمام حواسم رو به مسیر می‌دم.
نمی‌دونم راه از همیشه تاریک‌تره یا من این‌جوری فکر می‌کنم!
ماشین ها یکی یکی از هم، سبقت می‌گیرن.
انگار دوتاشون باهم هستن، که نمی‌ذارن جلوتر از اون‌ها حرکت کنم.
عصبی دندون قروچه‌ای می‌کنم و دنده رو عوض می‌کنم.
می‌ذارم همین جوری ادامه بدن. جلوتر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نبض سرنوشت | *ELNAZ* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: paeez81، ~Kimia Varesi~، ~PARLA~ و 22 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا