- عضویت
- 5/10/20
- ارسال ها
- 560
- امتیاز واکنش
- 16,971
- امتیاز
- 303
- محل سکونت
- !~شهر فراموشی~!
- زمان حضور
- 70 روز 22 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
دستهایم را میبینی
آنها زمین را پیمودهاند
خاک و سنگ را جدا کردهاند
جنگ و صلح را بنا کردهاند
فاصلهها
از دریاها و رودخانهها برگرفتهاند
و باز،
آنگاه که بر تن تو میگذرند،
محبوب کوچکم،
دانهی گندمم، پرستویم،
نمیتوانند تو را در بر گیرند
از تاب و توان افتاده
در پی کبوترانی توأماناند
که در سـ*ـینهات میآرمند یا پرواز میکنند
آنها دور دستهای پاهایت را میپیمایند
در روشنای کمرگاه تو میآسایند
برای من گنجی هستی تو
سرشار از بیکرانگیها تا دریا و شاخههایش
سپید و گسترده و نیلگونی
چون زمین به فصل انگور چینان
در این سرزمین
از پاها تا پیشانیات
پیاده، پیاده، پیاده
زندگی را سپری خواهم کرد
آنها زمین را پیمودهاند
خاک و سنگ را جدا کردهاند
جنگ و صلح را بنا کردهاند
فاصلهها
از دریاها و رودخانهها برگرفتهاند
و باز،
آنگاه که بر تن تو میگذرند،
محبوب کوچکم،
دانهی گندمم، پرستویم،
نمیتوانند تو را در بر گیرند
از تاب و توان افتاده
در پی کبوترانی توأماناند
که در سـ*ـینهات میآرمند یا پرواز میکنند
آنها دور دستهای پاهایت را میپیمایند
در روشنای کمرگاه تو میآسایند
برای من گنجی هستی تو
سرشار از بیکرانگیها تا دریا و شاخههایش
سپید و گسترده و نیلگونی
چون زمین به فصل انگور چینان
در این سرزمین
از پاها تا پیشانیات
پیاده، پیاده، پیاده
زندگی را سپری خواهم کرد
اشعار پابلو نرودا
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: