خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

fatemeh_off

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/12/19
ارسال ها
1,304
امتیاز واکنش
4,506
امتیاز
248
محل سکونت
جهنم
زمان حضور
31 روز 7 ساعت 51 دقیقه
بارون که میباره دلم برات تنگه
قلبم که میگیره دلم برات تنگه
اشکام که میریزه دلم برات تنگه
د لعنتی تو چرا اینقدر دلت سنگه؟؟/.......


دل نوشته‌های تنهایی

 
  • تشکر
Reactions: PAr، ~ZaHrA~ و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,519
امتیاز واکنش
23,056
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 14 ساعت 51 دقیقه
تنهایی یعنی شریک تمام دلتنگی ها و اشک و خاطراتت
فقط یه شماره است
شماره ای که دست و دلت میلرزه وقتی میخوای بگیریش
آخرشم بیخیال میشی . ...


دل نوشته‌های تنهایی

 
  • تشکر
Reactions: PAr، fatemeh_off و ~ZaHrA~

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,519
امتیاز واکنش
23,056
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 14 ساعت 51 دقیقه
هیچ وقت نتوانستم برای تو عاشقانه ای بنویسم
که همه حرفهایم را گفته باشم
هیچ وقت نمی توانم بگویم
چقدر و چطور این همه دوستت دارم
ترک معشوقی که هنوز دوستش داری
می دانی چقدر سخت است
انگار تکه هایی از تنم را می کنند
و در فضا پرت می کنند
انگار کسی گلویم را گرفته است
و آرام آرام فشار می دهد


دل نوشته‌های تنهایی

 
  • تشکر
Reactions: PAr و ~ZaHrA~

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,841
امتیاز واکنش
43,501
امتیاز
483
زمان حضور
54 روز 10 ساعت 56 دقیقه
قلبم بی تابانه بهانه ی کسی را میکند که بار سفر بسته و رفته است.

رفته و چقدر زود از یاد برده که

نگاهی بی صبرانه منتظر نگاه های اوست

که چقدر آ*غو*شی تشنه ی بـ*ـغل های اوست

و این قلب دیوانه ی من باید رنج بکشد و

صبوری کند.

تا از یاد ببرد صاحبش را.

تا عشقی که سراسر وجودش را به لرزه می انداخت را فراموش کند.

و فراموش کند که روزی کسی بود

که برایش زندگی بود.


دل نوشته‌های تنهایی

 
  • تشکر
Reactions: PAr

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,841
امتیاز واکنش
43,501
امتیاز
483
زمان حضور
54 روز 10 ساعت 56 دقیقه
می خواستم ترانه یی باشم
که چشمه زمزمه ام کند
آبشار
باسنج و دهل بخواند.

اما ترانه یی غمگینم
و دریا، غروب
بچه هایش را جمع می کند که صدایم را نشنوند!

نت هایم را تمام نکرده
چرا رهایم کردی


دل نوشته‌های تنهایی

 
  • تشکر
Reactions: PAr و fatemeh_off

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,841
امتیاز واکنش
43,501
امتیاز
483
زمان حضور
54 روز 10 ساعت 56 دقیقه
همه‌ی ما
اندک‌اندک تنها می‌شویم
یکی خود را در زلالی آب غرق می‌کند
آن یکی دلواپس عشق می‌شود
و سکوت می‌کند
چون تسلیم شده است

آرام‌آرام تنهایی اسم می‌شود
اسم زمان می‌شود
اسم مکان می‌شود
اسم روزگار در بند می‌شود
اسم خیابان می‌شود
اسم زمستان می‌شود

همه‌ی ما حیران در بیمارستان
پرده‌ها را کنار می‌زنیم
که خورشید و ماه را ببینیم
اما خورشید و ماه
مبدل به دو تکه سنگ لغزان شده‌اند
همه‌ی ما
اندک‌اندک تنها می‌شویم


دل نوشته‌های تنهایی

 
  • تشکر
Reactions: PAr و fatemeh_off

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,841
امتیاز واکنش
43,501
امتیاز
483
زمان حضور
54 روز 10 ساعت 56 دقیقه
«به آنهایی که می‌روند اما نمی‌رسند
به آنهایی که دوست می‌دارند اما نمی‌خواهند به هم برسند
تنها به آنان متعلقم.

به آنهایی که بدون اشک می‌‌گریند
به آنهایی که درد می‌کشند اما نشان نمی‌دهند
تنها به آنان متعلقم

به آنها که در جمع تنهایند
به آنها که جسمشان روح را فراموش نمی‌کند
تنها به آنان متعلقم

به آنها که هم آنگاه که زنده‌اند، در لحظه‌ای می‌میرند
به آنها که در خلسه‌ی لحظه
سکوت جاودان زمان را می‌فهمند
تنها به آنان متعلقم»


دل نوشته‌های تنهایی

 
  • تشکر
Reactions: PAr و fatemeh_off

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,841
امتیاز واکنش
43,501
امتیاز
483
زمان حضور
54 روز 10 ساعت 56 دقیقه
چقدر اتفاق پُر شدن دردناک است. خاصه اگر در برابر تَرَک خوردن مقاومت ‌کنی. پُر که می‌شوی از هوای یاد کسی، دیگر برای نفس کشیدن فضا کم است. می‌گویند در هر حال زندگی قوی‌تر است و به‌رغم دلتنگی به راه خود ادامه می‌دهد. ولی این واقعیت بیش از آنکه دلگرم‌کننده باشد، آزارنده است. آدم یاد مبتلایان به بیماری‌های سخت و لاعلاج می‌افتد. در فوران درد، همچنان زنده‌اند و این سخت‌جانی چه بهای گزافی دارد. آدمیزاد در برابر دلتنگی چقدر بی‌سلاح و ضعیف است. وقتی دلت برای کسی تنگ می‌شود که دیگر نیست و دیگر نیست و دیگر نیست، و بعد می‌بینی برگ‌ها زیر نور ماه کامل و در وزش مستمرّ بادها چه سبکبارند، چه خوشبختند، چه فارغ از خاطره‌اند و می‌بینی که این باد دلتنگی که بی‌امان از درز درها و پنجره‌ها عبور می‌کند تا تو را محاصره کند چه زورآور است، چه مغلوب‌ناشدنی است و می‌فهمی که چرا هر چه فوت می‌کنی و می‌دمی، از خاکستر خاموش، زبانه‌ی سُرخی قد نمی‌کشد و هربار از خود می‌پرسی که قدم‌های از رمق‌افتاده را جاذبه‌ی کدامین جاده، چاره‌گر است و نمی‌دانی که چرا کلمات، این آشنایان قدیمی، هنوز کال و نارس‌اند و زندگی چه هنگام روی پای خود خواهد ایستاد و با لبخند رضایت به چشم‌های منتظر در آینه سلام خواهد کرد.
چقدر اتفاق پُر شدن دردناک است. پُر که می‌شوی از هوای یاد کسی که دیگر نیست و دیگر نیست و دیگر نیست و هر چه دست‌های صمیمی باران را می‌فشاری دلتنگی‌ات قرار نمی‌گیرد.


دل نوشته‌های تنهایی

 
  • تشکر
Reactions: PAr و fatemeh_off

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,841
امتیاز واکنش
43,501
امتیاز
483
زمان حضور
54 روز 10 ساعت 56 دقیقه
تنهاتر از همیشه
جام می ام تهی ست
جام غمم پر است.
وز جام دل مپرس ،
کاین جام را به سنگ صبوری شکسته ام ...



#فریدون_مشیری


دل نوشته‌های تنهایی

 
  • تشکر
Reactions: PAr

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,841
امتیاز واکنش
43,501
امتیاز
483
زمان حضور
54 روز 10 ساعت 56 دقیقه
ابرها همچو من در کوچه های شهر سرگردان
باران میبارد و من غرق در زیر قطره های باران
دستهایم بر گونه ام
تا کس نفهمد تا که گریانم

از کوچه ها با دلهره میگذرم
چه آرام میبارد باران بر تن نا آرامم
چه زیبا با قطره های باران میریزد اشکهایم
....
و چه سخت میسوزد تن خسته ام
ای خدا چون پرنده ای بال و پر شکسته ام


دل نوشته‌های تنهایی

 
  • تشکر
Reactions: PAr
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا