دل نوشته‌های تنهایی

~ZaHrA~ · 3/1/20

برای تو می نویسم...

برای تمام لحظه هایی که حس نبودنت شبیه دلتنگی از تو بودن را خواهد سرود...

این روزها وجودم سرد است

سردتر از روزهای برفی

دوباره یادت دل پیچه ی ذهنم می شود

تو هستی اما انگار مخاطب خاص من نیستی

گرچه در خاص بودنت برای من...هیچ شکی نیست

انگار تقصیر تو نیست که من همیشه و هر لحظه دلتنگ تو هستم

یا گرمای وجودت را می خواهم..

نه تقصیر تو نیست

تقصیر من است

دست روی هر چیز بگذارم برای همه مهم میشود...

شاید باید کم باشم برایت مثل خودت که همیشه کمی برای من...

دوستت دارم هایم را سرپوشی میگذارم تا به گوش دیگران نرسد

و دلتنگی هایم راتنها روی کتیبه ی دلم مینویسم

تا تنها خودم آنها را بدانم

فریادهایم را سکوت می کنم تا به گوش کسی نرسد...

اندازه ی تمام لحظه هایی که دوستت دارم سایلنت می مانم

من پر از نگفته ها خواهم ماند...

سردم

سرد سرد...

شبیه لحظه های رفتن

شبیه لحظه های جدایی

شبیه نبودنت

و شبیه از تو سرودن...

~ZaHrA~ · 3/1/20

مهربانم..

دل من با تو آرام می گیرد

این نوشته های گاه و بی گاه..

حرف های قلب من است برای تشکر از تو...

که تمام کج خلقی هایم را تحمل می کنی

صبورانه همه ی بهانه گیری هایم را هضم می کنی

و آخر هم با همان زنگ صدای همیشگی...

تسکینم می دهی

من نمی دانم چه شد یا از کجا پیدا شدی!

فقط خوب کردی ادامه ی وجود من شدی

.........خوب کردی!

fatemeh_off · 3/1/20

با دوست عشق زیباست با یار بیقراریی
از دوست درد ماند از یار یادگاری...........

~ZaHrA~ · 3/1/20

غصه دوری اش را می خورم

می گویند : دیوانه شدی

برایش گریه می کنم

می گویند : چرا بیهوده اشک می ریزی

بی تاب می شوم

می گویند : کارهایت احمقانه است

با خنده می گویم : او بر می گردد

می گویند : واقعا که عقلت را کاملا از دست داده ای

اما آنها نمی دانند

این رفتار من به خاطر این است که

من هنوز امید دارم . . . .

~ZaHrA~ · 3/1/20

من که اینجوری نبودم

خنده رو لـ*ـبام نمی مرد

رفتنت منو شکست و

ماه رو از چشای من برد

طرز نگاهت عوض شد

من شدم برات غریبه

تو که اینجوری نبودی

واسه من خیلی عجیبه

~ZaHrA~ · 3/1/20

نمیدانم چرا دلم میگیرد

شاید باز یاد آن روزها افتاده ام

یک حس بغض بدون توصیف

چند قطره اشک خشک شده در چشم

ناله های دلم که شبها صدایش نمیگذارد درست بخوابم

اینها هدیه های تنهایی توست برای سالگرد جداییمان که از قبل فرستادی

تمام نمی شوند و تا آخر عمر با من سر می کنند

چه بگویم , از آن روزها بگویم یا از خنده های بی نظیرت که مرا غرق در مستانگی می کرد

یادت می آید مرا دیوانه خطاب می کردی

یادت می آید یک مشت چمن می کندی و به سویم پرت می کردی

باز هم بگویم

نه گفتنش بی فایده است

چون که ,

دلتنگی ام بدون شرح است . . . .

~ZaHrA~ · 3/1/20

گاهی دلی برای تو دلتنگ می شود،
گاه رنگها برای تو بیرنگ می شود .
گاه خاطری به یاد تو خشنود و دلخوش است ،
گاهی لبی برای تو لبخند میزند .
گاهی نفس ز سـ*ـینه نمی آید از غمت ،
گاهی ز شوق بودنت ، نفسی بند می شود

~ZaHrA~ · 3/1/20

چه سخت است نبودنت در کنارم
خیلی سخت…!!!
از اینکه بدون تو باید روز را شب کنم وشب را روز
تمام لحظه هایم شده خاطرات باتو بودن
خاطراتی که تو رویا باهم بوده ایم..

~ZaHrA~ · 3/1/20

چه سخت است نبودنت در کنارم
خیلی سخت…!!!
از اینکه بدون تو باید روز را شب کنم وشب را روز
تمام لحظه هایم شده خاطرات باتو بودن
خاطراتی که تو رویا باهم بوده ایم..

~ZaHrA~ · 3/1/20

بگذار بگویم:
بغض که می کنی،
گریه ام می گیرد،
خنده ات که بگیرد،
حالم از همیشه بهتر است…
می بینی زندگی ام را؟!
به دلت بند است
بند دلم…

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر نیمه حرفه‌ای

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین