- عضویت
- 6/2/20
- ارسال ها
- 7,624
- امتیاز واکنش
- 13,279
- امتیاز
- 428
- زمان حضور
- 82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
٦- به معنی "مالك بزرگ و محتشم"
‹‹ استاد ابوالقاسم فردوسی از دهاقین طوس بود، ازدیهی كه آن دیه را باژ خوانند و از ناحیت طبران است، بزرگ دیهی است، و از وی هزار مرد بیرون آید. فردوسی در آن دیه شوكتی تمام داشت چنانكه بدخل آن ضیاع از امثار خود بی نیاز بود››. چهار مقاله ی عروضی برگ ۴۷
‹‹ فرخی از سیستان بود، پسر جولوغ، غلام امیر خلف بانو، طبعی بغایت نیكو داشت شعر خوش گفتی و چنگ تر زدی و خدمت دهقانی كردی از دهاقین سیستان و این او را هر سال دویست كیل پنج منی دادی و صد درم سیم نوحی، او را تمام بودی، اما زنی خواست هم از موالی خلف و خرجش بیشتر افتاد و دبه و زنبیل درافزود. فرخی بی برگ ماند. و در سیستان كسی دیگر نبود مگر امراء ایشان. فرخی قصه بدهقان برداشت كه ‹‹مرا خرج بیشتر شده است، چه شود كه دهقان از آنجا كه كرم اوست غله من سیصد كیل كند و سیم صد و پنجام درم تا مگر با خرج من برابر شود؟ دهقان بر پشت قصه توقیع كردن كه ‹‹ این قدر از تو دریغ نیست وافزون از این را روی نیست›› فرخی چون بشنید مأیوس گشت.›› چهار مقاله ی نظامی عروضی یزگ ۳٦
در تاریخ بیهقی درشرح حال امام زاهد مفسر علی بن عبدالله بن احمد نیشابوری معروف به ابن ابی الطیب چنین آمده است: ‹‹ این امام را مولد نیشابور بوده است و موطن قصبه ی سبزوار و او را خواجه ابوالقاسم علی بن محمد بن الحسین بن عمرو كه از دهاقین و متمولان قصبه بود در محله ی اسفرین مدرسه ی بنا كرده است فی رمضان سنه ی ثمان عشره و اربعمایه و اثر آن هنوز مانده است.›› تاریخ بیهقی، برگ ۱۴٦
و نیز در همان مأخذ در برگ ۳۸ در باب توانگری و ثروت دهقانان چنین آمده:
‹‹ پس اسحق دهقان در آن وقت كه از دریای حیات دنیا به ساحل فنا نزدیك رسید پنج هزار دینار محمودی بیاورد و گفت درعمر خویش به وسایل توانایی و دانایی بیش از این جمع نتوانستم كرد و این مبلغ به ابوالحسن سپرد و او را وصی كرد و فرزندان را به وی سپرد و جان به قابض الارواح تسلیم كرد و عمر او نود و پنج سال بود.››
و داستان خمویه دهقان كهن معرف میزان تمكن و تجمل دهقانان آن روزگار تواند بود كه در برگ ۴۸ تاریخ بیهقی آمده است و ماحصل آن این كه دهقان مدت مدیدی از هارون خلیفه ی عباسی و ملتزمین و لشكریان وی پذیرایی می کند آن چنان كه موجبات رضایت خلیفه را فراهم آورده و سرانجام دهقان پس از تحمل آن همه خرج، گردن بند گران بهایی به خلیفه تقدیم می كند كه این عمل نشانه ی كثرت مال و مبین گشاده دستی آنان است.
و نیز در كتاب راحه الارواح برگ ۵۸ در باب تنعم و تمكن دهقانان آورده:
‹‹… در میان دیه سرایی بدیع دید (بازرگان) و ایوان رفیع، دری و درگاهی و ایوانی و بارگاهی، و خداوند آن سرای دهقانی منعم و خواجه ی مكرم، بر منظری نشسته و خدمتكاران و غلامان پیش او ایستاده. دهقان را از بالای منظر چشم بر بازرگان افتاد و آن مرجوم و مرحوم را بدید، غبار و غربت و آثار كربت بر رخسار او مشاهده كرد.››
و در تاریخ بیهقی برگ ٦۰۸ آورده:
‹‹ یك روز نزدیك وی رفتم یافتم چند تن از دهقانان نزدیك وی (بـ*ـو*سهل زوزنی) و سی جفت وار زمین نزدیك این سرای بیع می كردند كه به نام او آن جا باغ و سرای كنند و جفت واری به دویست درم می گفتند و او لجاج می كرد و آخر بخرید و بها بدادند.››
‹‹ استاد ابوالقاسم فردوسی از دهاقین طوس بود، ازدیهی كه آن دیه را باژ خوانند و از ناحیت طبران است، بزرگ دیهی است، و از وی هزار مرد بیرون آید. فردوسی در آن دیه شوكتی تمام داشت چنانكه بدخل آن ضیاع از امثار خود بی نیاز بود››. چهار مقاله ی عروضی برگ ۴۷
‹‹ فرخی از سیستان بود، پسر جولوغ، غلام امیر خلف بانو، طبعی بغایت نیكو داشت شعر خوش گفتی و چنگ تر زدی و خدمت دهقانی كردی از دهاقین سیستان و این او را هر سال دویست كیل پنج منی دادی و صد درم سیم نوحی، او را تمام بودی، اما زنی خواست هم از موالی خلف و خرجش بیشتر افتاد و دبه و زنبیل درافزود. فرخی بی برگ ماند. و در سیستان كسی دیگر نبود مگر امراء ایشان. فرخی قصه بدهقان برداشت كه ‹‹مرا خرج بیشتر شده است، چه شود كه دهقان از آنجا كه كرم اوست غله من سیصد كیل كند و سیم صد و پنجام درم تا مگر با خرج من برابر شود؟ دهقان بر پشت قصه توقیع كردن كه ‹‹ این قدر از تو دریغ نیست وافزون از این را روی نیست›› فرخی چون بشنید مأیوس گشت.›› چهار مقاله ی نظامی عروضی یزگ ۳٦
در تاریخ بیهقی درشرح حال امام زاهد مفسر علی بن عبدالله بن احمد نیشابوری معروف به ابن ابی الطیب چنین آمده است: ‹‹ این امام را مولد نیشابور بوده است و موطن قصبه ی سبزوار و او را خواجه ابوالقاسم علی بن محمد بن الحسین بن عمرو كه از دهاقین و متمولان قصبه بود در محله ی اسفرین مدرسه ی بنا كرده است فی رمضان سنه ی ثمان عشره و اربعمایه و اثر آن هنوز مانده است.›› تاریخ بیهقی، برگ ۱۴٦
و نیز در همان مأخذ در برگ ۳۸ در باب توانگری و ثروت دهقانان چنین آمده:
‹‹ پس اسحق دهقان در آن وقت كه از دریای حیات دنیا به ساحل فنا نزدیك رسید پنج هزار دینار محمودی بیاورد و گفت درعمر خویش به وسایل توانایی و دانایی بیش از این جمع نتوانستم كرد و این مبلغ به ابوالحسن سپرد و او را وصی كرد و فرزندان را به وی سپرد و جان به قابض الارواح تسلیم كرد و عمر او نود و پنج سال بود.››
و داستان خمویه دهقان كهن معرف میزان تمكن و تجمل دهقانان آن روزگار تواند بود كه در برگ ۴۸ تاریخ بیهقی آمده است و ماحصل آن این كه دهقان مدت مدیدی از هارون خلیفه ی عباسی و ملتزمین و لشكریان وی پذیرایی می کند آن چنان كه موجبات رضایت خلیفه را فراهم آورده و سرانجام دهقان پس از تحمل آن همه خرج، گردن بند گران بهایی به خلیفه تقدیم می كند كه این عمل نشانه ی كثرت مال و مبین گشاده دستی آنان است.
و نیز در كتاب راحه الارواح برگ ۵۸ در باب تنعم و تمكن دهقانان آورده:
‹‹… در میان دیه سرایی بدیع دید (بازرگان) و ایوان رفیع، دری و درگاهی و ایوانی و بارگاهی، و خداوند آن سرای دهقانی منعم و خواجه ی مكرم، بر منظری نشسته و خدمتكاران و غلامان پیش او ایستاده. دهقان را از بالای منظر چشم بر بازرگان افتاد و آن مرجوم و مرحوم را بدید، غبار و غربت و آثار كربت بر رخسار او مشاهده كرد.››
و در تاریخ بیهقی برگ ٦۰۸ آورده:
‹‹ یك روز نزدیك وی رفتم یافتم چند تن از دهقانان نزدیك وی (بـ*ـو*سهل زوزنی) و سی جفت وار زمین نزدیك این سرای بیع می كردند كه به نام او آن جا باغ و سرای كنند و جفت واری به دویست درم می گفتند و او لجاج می كرد و آخر بخرید و بها بدادند.››
Valuable کالبد شکافی واژه های پارسی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com