خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
بنا براین در تعبیر أُبَغِّضَ إِلَیْهِ مَا فِیهَا مِنَ اللَّذَّاتِ وَ أُحَذِّرَهُ مِنَ‌ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا اشاره به ماه و خورشید، و دیگر مخلوقات دنیا نیست؛ بلکه دلبستگی به دنیا و لذات آن است که هم‌چون مرتع مرگباری پیش روی آدمی است و خداوند بنده سالکش را از آن بر حذر می‌دارد.



قرآن کریم در مقام مذمت دنیا آن را «متاع‌الغرور» می‌نامد: وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ [۳]. واژه «غرور» در عربی به معنی فریب خوردن و فریب دادن است. دنیا مَتَاعُ الْغُرُورِ است؛ چون آدمی را می‌فریبد و لـ*ـذت‌های ناچیز و زودگذر آن را به جای لـ*ـذت‌های ابدی وانمود می‌کند.



دنیا، محل آزمون و گذر



همه ما بالفطره طالب ادامه حیات و خوشی و سعادت ابدی هستیم، و هیچ موجود زنده‌ای را نمی‌شود یافت که چنین نباشد. حتی حیوانات نیز همه تلاش خود را برای زنده ماندن انجام می‌دهند. از همین‌رو قرآن هم برای دعوت مردم به کار خیر به ایشان ‌خوشی‌ها و نعمت‌های خوب اخروی را وعده می‌هد؛ وَفَوَاکِهَ مِمَّا یَشْتَهُونَ؛ [۴] وَلَحْمِ طَیْرٍ مِّمَّا یَشْتَهُونَ [۵]× جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ [۶]. بنا براین طالب خوشی بودن نکوهشی ندارد. اما انسان برای لذات زودگذر این دنیا خلق نشده است؛ بلکه برای حیات بی‌نهایت آفریده شده است. در حالی‌که زندگی و خوشی‌های این دنیا گذرا و محدود است و با چشم بر هم زدنی به پایان می‌رسد.

خداوند این لـ*ـذت‌ها را در امور دنیوی قرار داده تا جاذبه‌ای باشد برای این که آدمی از آنها استفاده کند و به این وسیله حیاتش ادامه یابد و زمینه برای رشدش فراهم شود. آنچه از خوشی و ناخوشی در این عالم می‌گذرد، وسیله امتحان است و هیچ یک از آنها اصالت ندارد. اگر هر صبح غذای آدمی سر سجاده‌اش آماده بود، به دنبال کسب و کار نمی‌رفت، تا زمینه برای انجام معاملات حلال و حرام فراهم شود، دیگر جایی برای راست‌گویی و دروغ‌گویی نبود، و به دنبال آن، پاداش و مجازات نیز مطرح نمی‌شد. اگر آدمی نیاز **** نداشت، زمینه‌ای برای تکالیف و احکام مربوط به ازدواج، خانواده، همسرداری و تربیت فرزند، و ثواب و مجازات‌های مربوط به هر یک فراهم نمی‌شد. پس لازم است چنین اموری باشد، تا زمینه‌هایی برای امتحان انسان فراهم شود. از همین رو خداوند فرمود: إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ [۷].

«فتنه» در لغت به معنای گرفتار کردن و درگیر ساختن است. این آیه همسران و فرزند را به عنوان وسیله‌ای برای آزمایش معرفی می‌کند. گفتیم رشد و تکامل ما و بهشت و جهنم در گرو اعمالی است که در این دنیا انجام می‌دهیم. پس هر چه اعمال ما گسترده‌تر و متنوع‌تر باشد، زمینه امتحانات بیشتری فراهم می‌شود، و به دنبال آن زمینه تکامل نیز گسترده‌تر می‌شود؛ هر چه تکلیف بیشتر باشد، زمینه رشد نیز بیشتر است.


برخی موضوعات مذهبی

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
البته رشد، دو سویه و تابع رفتار آدمی است؛ کسی که رفتارش مثبت است، رشد او هم مثبت است؛ در مقابل، کسی که ازدستورات سرپیچی کند، رشدش منفی است. اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ [۸]. برای این که تکلیف آدمی در آخرت مشخص شود، باید در دنیا امتحاناتی را بگذراند؛ هر روز باید زمینه‌ای ایجاد بشود، تا آدمی عکس‌العملش را نسبت به آن نشان دهد و از میان صراط مستقیم و راه کج یکی را انتخاب کند.



کسانی تصور می‌کنند، عالم هستی منحصراً به همین دنیا است، مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ [۹]، بعضی از ایشان مانند مارکسیست‌ها دین را ساخته سرمایه‌داران برای بهره‌کشی از کارگران می‌دانند؛ کسانی نیز مثل نیچه خدا را مخلوق ذهن زورمندان، برای تسلط بر ضعفا معرفی می‌کنند. بعضی نیز نسبت به زندگی ابدی اظهار شک می‌کنند و به تعبیر قرآن می‌گویند: وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً [۱۰]؛ گروهی هم دین را در حد لقلقه زبان می‌پذیرند و نقشی برای آن در زندگی قایل نیستند. از چنین کسانی انتظار نمی‌رود رابـ*ـطه بین رفتارهای دنیوی و نتایج اخروی را بپذیرند. اما مسلمانی که به این مطلب به عنوان یک اعتقادات اصولی اعتراف می‌کند، آیا ممکن است زندگی چنین شخصی با زندگی کسی که منکر معاد است، یکسان باشد؟ اگر چنین شد، معلوم می‌شود غَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا [۱۱].



انسان بالفطره طالب خوشی ابدی است و حتی بعضی این ویژگی آدمی را یکی از نشانه‌های وجود معاد دانسته‌اند. چون بدون وجود زندگی ابدی، چنین گرایشی در انسان وجود نخواهد داشت. حال چگونه ممکن است آدمی این بخش از حیات خود را فراموش کند، و صبح که از خواب بر می‌خیزد فقط به فکر سرگرمی و خوشی‌های دنیوی باشد، و حداکثر با عجله چند رکعت نماز بخواند؟ اگر ما باور داریم که هدف و مقصد دیگری فراتر از زندگی این دنیا داریم، باید از تمام لحظات شبانه‌روز برای حرکت به سوی این مقصد استفاده کنیم و توجه داشته باشیم که زندگی این دنیا ابزاری است برای رسیدن به خوشی‌ها و لـ*ـذت‌های ابدی، و حتی یک لحظه از آن را در راهی غیر از این صرف نکنیم.



البته نباید تصور کرد که رسیدن به آخرت فقط از طریق نماز و روزه ممکن است. خیر؛ گاهی کار در آزمایشگاه هم برای آخرت است؛ گاهی فعالیت‌های علمی، تحقیقات تاریخی، پژوهش‌های فلسفی و حتی کارهای هنری هم می‌تواند برای آخرت باشد. هر کاری که برای خدا و برای حفظ عزت اسلام و جامعه اسلامی صورت گیرد، دنیاطلبی نیست؛ تنها کاری که فقط برای دنیا و لذات آن انجام شود، دنیاطلبی است.


برخی موضوعات مذهبی

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
دنیای فریب‌کار در قرآن



در این‌جا به چند مورد از تعبیرات قرآن کریم در مقام مذمت دنیا اشاره می‌کنیم. خداوند در آیه ۱۳۰ از سوره انعام می‌فرماید: یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیاتی‌ وَ یُنْذِرُونَکُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا قالُوا شَهِدْنا عَلی‌ أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ شَهِدُوا عَلی‌ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کانُوا کافِرین‌[۱۲].

خداوند در روز قیامت جنیان و انسیان را مخاطب قرار داده و از آنها می‌پرسد: آیا پیام رسولانی که آیات مرا برای شما بیان می‌کردند، به شما نرسید و نفهمیدید که روزی مثل امروز خواهد آمد که باید برای آن آماده باشید؟ آیا این پیام به شما نرسید که در چنین روزی به جزئیات اعمال شما رسیدگی می‌شود؟ آنها در پاسخ می‌گویند: قالُوا شَهِدْنا عَلی‌ أَنْفُسِنا؛ ما علیه خود شهادت می‌دهیم؛ پیامبران آمدند و این پیام را به ما ابلاغ کردند. اما چرا آنها به این پیام توجه نکردند؟ قَالُواْ شَهِدْنَا عَلَی أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا؛ زندگی دنیا فریبشان داد و آنان را از یاد آخرت غافل کرد. آیا نورافشانی خورشید و ماه و ستارگان، رویش گیاهان و چهچهه بلبلان ایشان را فریب داد؟ مگر ذات این مخلوقات فریب‌دهنده است؟ اصل وجود این دنیا چه عیبی دارد؟ مگر امیرالمؤمنین علیه‌السلام نفرمود دنیا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّی‌ مَلَائِکَةِ اللَّه‌[۱۳] است؟



این دنیا ابزاری است که ممکن است موجب فریب بشر بشود؛ هم‌چنان‌که می‌تواند او را موعظه کند و بر بصیرتش بیافزاید. این امر بستگی به نحوه تعامل انسان با دنیا و استفاده از آن دارد. اگر زیبایی‌های دنیا و جلوه‌گری‌هایش چشم انسان را پر و دلش را تسخیر کند، فریفته دنیا خواهد شد.



دین؛ بازیچه دنیاطلبان



در آیه دیگری می‌فرماید پس از جدا شدن بهشتیان از جهنمیان در روز قیامت، زمانی که ضُرِبَ بَیْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ * یُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَکُن مَّعَکُمْ [۱۴]، جهنمیان کسانی را که به بهشت رفته‌اند، صدا می‌زنند و از آنها می‌پرسند: آیا ما در دنیا رفیق شما، برادرتان، دوست، هم‌کلاس و هم‌سنگرتان نبودیم؟ در پاسخ می‌شنوند که در دنیا با هم بودیم؛ ولی غَرَّتْکُمُ‌ الْأَمانِی‌ آرزوهای زودگذر دنیا شما را فریب داد. در آیه دیگری می‌فرماید: بهشتیان از اهل دوزخ می‌پرسند: فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا [۱۵]؛ آنچه خدا وعده داده بود، انجام گرفت؟ دوزخیان در پاسخ می‌گویند: بله؛ وعده خدا راست بود. در ادامه، اصحاب جهنم از اهل بهشت درخواست می‌کنند برای رفع تشنگی کمی آب به آنها بدهند، یا از پسمانده‌های سفره‌شان چیزی به آنها بدهند؛ وَنَادَی أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِیضُواْ عَلَیْنَا مِنَ الْمَاء أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللّهُ [۱۶]؛ اما در پاسخ می‌شنوند: إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَی الْکَافِرِینَ؛ حتی ته‌مانده‌های سفره‌ ما هم به بر شما حرام است؛ چرا؟ چون اصحاب جهنم کسانی هستند که اتَّخَذُواْ دِینَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا [۱۷]؛ با دین خدا بازی کردند؛ مانند کودکان که از اسباب‌بازیشان برای سرگرمی استفاده می‌کنند و آن را جدی نمی‌گیرند.


برخی موضوعات مذهبی

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
دین بازیچه نیست. خدا دین را فرستاد تا انسان‌ها آن را جدی بگیرند و به دستوراتش عمل کنند. اما دوزخیان با احکام الهی چه کردند؟ گفتند: إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا [۱۸]؛ گفتند چه تفاوتی بین سرمایه‌گذاری در یک معامله و سود بردن از آن، با سود بردن از وامی است که به دیگری داده می‌شود!؟ حکم خدا را به بازی گرفته و گفتند: وام بدهید؛ سود بگیرید؛ و برای مطابقت آن با احکام شرع معامله‌ای صوری هم به آن ضمیمه کنید؛ آیا این چیزی غیر از بازی با دین خدا است؟ هر طفلی این را می‌فهمد. آیه قرآن صریحاً می‌فرماید: فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ [۱۹]؛ اگر دست از ربا برنمی‌دارید، اعلان جنگ با خدا بدهید. چنین تعبیری برای هیچ حکم دیگری نیست. با این وجود با درست کردن کلاهی شرعی به رباخواری ادامه می‌دهیم!



اگر کسی واقعاً معتقد باشد که خدا و حساب و کتابی در کار است و باور کند که خدا ربا را در حکم جنگ با خودش قرار داده، در عین حال با معامله صوری ربا می‌گیرد، این چیزی جز استهزاء دین خداست؟ وَاتَّخَذُوا آیَاتِی وَرُسُلِی هُزُوًا [۲۰]؛ چنین کسانی مستحق گرفتار شدن به عذاب جهنم هستند و لیاقت استفاده از پس‌مانده سفره‌ بهشتیان را هم ندارند.



فراموش کردن آخرت و استهزاء آیات و احکام الهی



در آیه دیگری فریب‌خوردگان دنیا را چنین توصیف می‌کند: وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فَالْیَوْمَ نَنسَاهُمْ کَمَا نَسُواْ لِقَاء یَوْمِهِمْ هَـذَا وَمَا کَانُواْ بِآیَاتِنَا یَجْحَدُونَ [۲۱]؛ چنین کسانی در واقع آیات الهی را انکار می‌کردند. چون اگر کسی آیات خدا را جدی بگیرد، با آنها این چنین برخورد نمی‌کند. در آیه هفتاد از سوره انعام نیز می‌فرماید: وَذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا... لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِیمٍ وَعَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُواْ یَکْفُرُونَ [۲۲]؛ اینان کسانی هستند که دین‌شان را بازیچه و سرگرمی قرار دادند؛ چون فریب این دنیا را خورده بودند و به لـ*ـذت‌ها و سرگرمی‌های آن دل بسته بودند.

نتیجه رفتار چنین کسانی این است که لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِیمٍ وَعَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُواْ یَکْفُرُونَ؛ در آیه دیگری نیز می‌فرماید: وَقِیلَ الْیَوْمَ نَنسَاکُمْ کَمَا نَسِیتُمْ لِقَاء یَوْمِکُمْ هَذَا وَمَأْوَاکُمْ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن نَّاصِرِینَ [۲۳]؛ هم‌چنان‌که شما در دنیا روز قیامت را فراموش کردید، ‌ما نیز امروز شما را فراموش می‌کنیم و کسی به یاری شما نخواهد آمد. در سوره جاثیه نیز می‌فرماید: ذَلِکُم بِأَنَّکُمُ اتَّخَذْتُمْ آیَاتِ اللَّهِ هُزُوًا [۲۴]؛ عذاب جهنم نتیجه آن است که در دنیا آیات خدا را مسخره کردید. زمانی که گفته می‌شود فلان مسأله حکم خدا و نص قرآن است، علما بر آن اجماع دارند و روایات متواتری آن را ثابت می‌کند؛ با تمسخر می‌گوید: این احکام متعلق به زمانی بود که عرب‌ها با هم می‌جنگیدند و دختران‌شان را زنده به گور می‌کردند. تصور نکنید این خیال‌بافی است. خودم شاهد بودم که استاد معمّم حقوق در باره قوانین جزایی اسلام به تمسخر می‌گفت: شنیدم هنوز در قم کسانی هستند که معتقدند باید آدم‌ها را مثل خر با چوب کتک زد! زمان این برخوردهای خشونت‌آمیز گذشت! مگر یکی از مسئول فعلی نگفت: توسعه فرهنگ نیاز به آزادی دارد و با فیلترینگ نمی‌توان فرهنگ را توسعه داد!؟ دقیقاً بر خلاف فرمایش مقام معظم رهبری در ابتدای سال که فرمودند: به بهانه آزادی نمی‌توان جلوی همه چیز را باز کرد.


برخی موضوعات مذهبی

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
اگر کسی معتقد به خدا، آخرت، و حساب و کتاب است، نباید نسبت به این مسایل بی‌تفاوت باشد. این چنین برخوردهایی بازی کردن با قرآن است. فریفته زرق و برق دنیای غرب و پیشرفت‌های مادی شدن و فراموش کردن دین؛ این دنیای مذموم است؛ نه دنیایی که آدمی در آن با تلاش و زحمت به دنبال کسب دستاوردی برای استفاده خانواده و بستگانش، و کمک به فقرا و هم‌نوعانش باشد؛ نه دنیایی که در آن کسی در پی آن باشد که با پیشرفت‌های علمی و صنعتی زمینه جذب غیر مسلمانان به سوی دین و دعوت آنها به خیر را فراهم کند. این دنیا مذموم نیست. اگر از پیشرفت‌ در امور دنیوی به عنوان وسیله‌ای برای سعادت استفاده شود، یعنی در چارچوب احکام الهی، و با رعایت عناوین ثانویه‌ای مثل‌ حفظ عزت اسلام و عزت کشور اسلامی، خودکفا شدن مسلمانان و خارج شدن از زیر سلطه کفار، عمل شود، همه فعالیت‌هایی که در این زمینه صورت بگیرد، عبادت است و نه تنها مذموم نیست، بلکه حتی در مواردی واجب می‌شود.



دنیا زمانی مذموم است که وَغَرَّتْکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا ما بفریبد و از آخرت باز بدارد؛ لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ [۲۵]؛ اموری که توجه ما را به لذائذ زودگذر دنیا معطوف کند و موجب شود خدا و آخرت را فراموش کنیم.

وفقنالله و ایاکم ان‌شاءالله



پاورقی:

[۱]. بحار الأنوار، ج‌۷۴، ص: ۲۸.

[۲]. ص(۳۸) /۳۵.

[۳]. آل‌عمران(۳) / ۱۸۵.

[۴]. مرسلات(۷۷) / ۴۲.

[۵]. واقعه(۵۶) / ۲۱.

[۶]. بقره(۲) / ۲۵؛ آل‌عمران(۳) / ۱۵؛ و ...

[۷]. تغابن(۶۴) / ۱۵.

[۸]. حدید(۵۷) / ۲۰.

[۹]. جاثیه(۴۵) / ۲۴.

[۱۰]. کهف(۱۸) / ۳۶.

[۱۱]. انعام(۶) / ۷۰.

[۱۲]. انعام(۶) / ۱۳۰.

[۱۳]. نهج‌البلاغه، ص ۴۹۳، خطبه ۱۳۱.

[۱۴]. حدید(۵۷) / ۱۳-۱۴.

[۱۵]. اعراف(۷) / ۴۴.

[۱۶]. اعراف(۷) / ۴۴.

[۱۷]. اعراف(۷) / ۴۵.

[۱۸]. بقره(۲) / ۲۷۵.

[۱۹]. بقره(۲) / ۲۷۹.


برخی موضوعات مذهبی

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
خلقت شگرف حضرت عیسی مسیح(ع)


حوزه/ آفرینش مخلوقات در نزد خداوند چنان است که بین کوچکی و بزرگی؛ راحتی و سختی، هیچ تفاوتی وجود ندارد. اگر خداوند بخواهد جهانی مانند جهان کنونی با این همه کهکشان ها و ستارگان ـ که آمار آن عجیب و وسعت آن حیرت آور است ـ بیافریند، به محض فرمان، ایجاد صورت می گیرد.



به گزارش خبرگزاری حوزه، «مثال های زیبای قرآن»، کتابی است از آیت الله العظمی مکارم شیرازی که به مثال های مختلف قرآن در موضوعان گوناگون پرداخته و حوزه نیوز مطالب کاربردی این کتاب را در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما قرآن دوستان خواهد کرد.

فصل یازدهم

دهمین مثال: خلقت شگرف حضرت عیسی بن مریم(علیهما السلام)

خداوند متعال در آیه ۵۹ سوره آل عمران می فرماید: «اِنَّ مَثَلَ عِیسی عِندَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُراب ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» مثل عیسی در نزد خدا، همچون آدم است که او را از خاک آفرید؛ سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد. [بنابراین، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر اولوهیّت او نیست.]

شرح و تفسیر

قرآن مجید از آیه ۴۵ تا ۵۹ سوره آل عمران درباره حضرت عیسی بن مریم (علیه السلام) سخن می گوید و مراحل مختلف زندگی او را از قبیل: کیفیّت تولّد، پرورش و رشد او، رسالت و پیامبری، معجزات و کرامات، عروج آن حضرت به آسمان و... مورد بررسی قرار می دهد. در این آیه مورد بحث نیز قرآن در صدد برآمده تا شبهه ای را که نسبت به حضرت عیسی وجود دارد، برطرف سازد.

سؤال: چگونه ممکن است انسانی بدون داشتن پدر، تنها از مادر متولّد شود؟ و چگونه تولّد انسانی بدون ترکیب و اُوول (نطفه مرد و زن) ممکن است؟

آیه مثل در صدد پاسخ به این شُبهه است که: «مگر حضرت آدم (علیه السلام) پدر داشت!؟ آفرینش او که سخت تر از تولّد عیسی بود؛ چون او نه پدر داشت و نه مادر؛ همان خدایی که آدم را بدون پدر و مادر آفرید، قادرست که عیسی بن مریم را بدون پدر بیافریند!

این گونه کارها در نزد خداوند دشوار نیست. خداوند همین که اراده کند، ایجاد می شود. «ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» (۱) فرمان همان و ایجاد شدن همان.

آفرینش مخلوقات در نزد خداوند چنان است که بین کوچکی و بزرگی؛ راحتی و سختی، هیچ تفاوتی وجود ندارد. اگر خداوند بخواهد جهانی مانند جهان کنونی با این همه کهکشان ها و ستارگان ـ که آمار آن عجیب و وسعت آن حیرت آور است ـ بیافریند، به محض فرمان، ایجاد صورت می گیرد.

اگر انسان در هنگام نماز به چنین خداوندی فکر کند و بیندیشد که در مقابل چه خدای قادری ایستاده است؛ و احساس کند که «هیچ» با «همه چیز» صحبت می کند، مسلّماً حال دیگری در نماز پیدا خواهد کرد.


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
قدرت خداوند در کلام امیرالمؤمنین(علیه السلام)



علی(علیه السلام) در خطبه ۱۸۵ نهج البلاغه، درباره قدرت خداوند جملات زیبایی دارد که به چند نمونه آن اشاره می کنیم: «لَوْ فَکَّرُوا فی عَظیمِ الْقُدْرَةِ وَ جَسیمِ النِّعْمَةِ لَرَجَعُوا اِلَی الطَّریقِ وَ خافُوا عَذابَ الْحَریقِ...» اگر مردم در قدرت عظیم خداوند و نعمت های فراوان او می اندیشیدند، حتماً هدایت می شدند و از عذاب الهی می ترسیدند؛ ولی افکار مردم بر اثر هوی و هـ*ـوس، ناتوان شده و حجاب های خودپرستی جلو دیدگان آنها را گرفته است؛ نه چشم بینا دارند و نه قلب پذیرا. نگاهی به این موجودات کوچک و ریز بیفکن که چگونه خلقت اینها را شگفت انگیز آفریده است! تمام اجزاء و اندامی که یک حیوان بزرگ آن را داراست، خداوند برای این موجودات نیز آفریده است.



سپس حضرت خلقت مورچه را مورد بررسی قرار داده، نکات لطیف و ظریفی را درباره آن بیان می فرماید.



یکی از حجاب هایی که سبب می شود، شگفتی های آفرینش مورد توجّه انسان قرار نگیرد، حجاب عادت است؛ زیرا عادت باعث می شود که عظمت چیزی از یاد برود؛ مثلا همین مورچه که معمولا مورد دید همگان است، برای انسان عادی شده است و این عادت سبب شده است که به شگفتی آن توجّه نشود. چه این که اگر مورچه با یکی از پیشرفته ترین صنایع بشر مقایسه گردد، آن وقت عظمت قدرت خداوند آشکار می شود.



یکی از صنایع پیشرفته بشر هواپیماست که این هواپیما مسافران و بارهای زیادی را حمل و نقل می کند و دارای قسمت و اجزای متفاوتی است که همانند یک شهر کوچک می ماند. اگر این هواپیما ـ که نهایت قدرت نمایی بشر است ـ با مورچه ـ که یکی از صنایع کوچک قدرت بی پایان خداوند است ـ مقایسه گردد، خواهیم دانست که مورچه از هواپیما عظیم تر و شگفت آورتر است؛ زیرا این موجود کوچک با این جثّه ریز خود، همه چیز را داراست. اجزا و دستگاههایی از قبیل: چشم، گوش، پا، نیروی جاذبه، نیروی دافعه، نیروی جذب و هضم غذا، دستگاه تخلیه فضولات، دستگاه تولید مثل، قدرت خانه سازی و انبارسازی، تهیّه مواد غذایی و نگهداری آن بطوری که فاسد نشود و... واقعاً این موجود کوچک، یکی از شگفتی های آفرینش است که چگونه این همه اجزا و دستگاهها در بدن کوچک او جا گرفته است!



علاوه بر آن که هواپیما قدرت تهیّه مواد خوراکی، تولید مثل و... را ندارد، و فاقد بسیاری از دستگاه هایی است که در درون مورچه است، خود به تنهایی قادر بر انجام کار نیست، بلکه عدّه ای تکنسین آن را به حرکت درمی آورند.



آری! اگر انسان در قدرت عظیم و پایان ناپذیر خداوند اندیشه کند، هدایت می شود و از آفرینش یک انسان فاقد پدر، تعجّب نمی کند. باید بر چنین خدای قادری، با تمام وجود سجده کرد و بر چنان انسان کامل (علی(علیه السلام)) که این قدرت وصف ناپذیر را زیبا توصیف نموده است، درود و سلام فرستاد.


برخی موضوعات مذهبی

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
فاطمه پاره تن وجود من است، آنچه او را شاد می کند مرا شاد می کند و آنچه او را غضبناک و ناراحت کند مرا غضبناک و ناراحت می کند.



به گزارش خبرگزاری حوزه، سیزدهم جمادی الاولی به روایتی شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) است که به این مناسبت به دلائل عقلی عصمت بی بی دو عالم خواهیم پرداخت.

برای اثبات عصمت حضرت فاطمه(س) می توان براهین عقلی متعددی اقامه کرد که به چند مورد اشاره می شود:

۱. استدلال عقلی بر عصمت حضرت فاطمه (س) با استفاده از حدیث رسول خدا که فرمود: «فاطمة بضعة منی، یسرنی ما یسرها و یغضبنی ما یغضبها؛ [۱] یعنی فاطمه پاره تن وجود من است، آنچه او را شاد می کند مرا شاد می کند و آنچه او را غضبناک و ناراحت کند مرا غضبناک و ناراحت می کند.
توضیح استدلال: انسان اگر معصوم و مطهر و منزّه از هوی و هـ*ـوس نباشد، رضا و غضب او معیار حق و باطل نخواهد بود و ممکن است رضای او در رضای خداوند در مقام فعل و غضب او غضب حق تعالی در موطن فعل نباشد، ولی اگر انسان کاملی از گزند هوی طاهر و از آسیب هـ*ـوس مصون شد، هر گونه رضا و غضب او معیار تشخیص حق و باطل خواهد بود چون مظهر اسم راضی و غضبان حق تعالی بوده و میزان اعمال و اوصاف دیگران خواهد شد، و چون پیامبر اکرم _ صلّی الله علیه و آله _ میزان اعمال امت است و رضا و غضب او رضا و غضب خداوند است، هر گاه حضرت زهرا نیز دارای مقامی باشد که رضا و غضب او موجب رضا و غضب پیامبر اکرم گردد، معلوم می شود عقل عملی آن بانو همانند عقل نظریش معصوم از باطل می باشد و همتای امیرالمؤمنین خواهد بود، و چون رضا و غضب او به مدار حق است این هم به نوبه خود نشانه کامل عصمت است. [۲]
بنابراین چون بر اساس روایات متعدد رضا و غضب فاطمه موجب رضا و غضب پیامبر می شود و رضا و غضب آن حضرت رضا و غضب الهی را در پی دارد، پس معلوم می شود که حضرت فاطمه دارای عصمت بوده است و گرنه رضا و غضب انسان غیر معصوم هرگز معیار حق نمی گردد چون عقلا ممکن است در رضا و غضب او نفسانیات دخالت کند. و این بیان به نوبه خود یکی از بهترین دلایل عقلی بر عصمت حضرت زهرا است.

۲. دلیل عقلی دیگر بر عصمت حضرت زهرا که بر مقدمه نقلی تکیه دارد با استفاده از حدیث «ثقلین» است که رسول خدا _ صلّی الله علیه و آله _، اهل بیت و عترت خود را همسنگ قرآن قرار داده است تأکید کرده که هیچ گاه از آن جدا نمی شود، دلیل روشنی بر عصمت همه اهل بیت از جمله فاطمه زهرا است، زیرا ارتکاب کوچکترین گنـ*ـاه حتی اگر به صورت سهوی باشد، مفارقت عملی از قرآن است. [۳]


برخی موضوعات مذهبی

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
این بیان نیز در واقع یک نوع استدلال عقلی بر عصمت حضرت زهرا است، بدین معنا که بر اساس حدیث متواتری که در منابع شیعه و سنی نقل شده رسول خدا فرمود که عترت و اهل بیت از قرآن جدا نمی شوند، روشن است که اگر اهل بیت از جمله حضرت زهرا (س) دارای ملکه عصمت نمی بود بالاخره امکان داشت ولو به صورت ناخواسته کاری بکند که سبب جدایی او از قرآن بشود در حالی که رسول خدا بر اساس حدیث «ثقلین» فرمود: عترت و اهل بیت هرگز از قرآن جدا نمی شود پس معلوم می شود اهل بیت از جمله حضرت زهرا (س) از عصمت برخوردار بوده است لذا هرگز از قرآن جدا نشدند و جدا نیستند. و چون قرآن معصوم از خطاء است ضروری است که عدل قرآن هم معصوم باشد و حضرت زهرا یکی از مصادیق عدل قرآن است که از همدیگر جدایی ندارند.



۳. دلیل عقلی دیگر که آن هم به نکته نقلی تکیه دارد این است که در روایتی آمده که امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: «نحن حجج الله علی خلقه وجدتنا فاطمة حجة الله علینا؛ [۴] ما حجت بر مردم و جده ما فاطمه حجت خداوند بر ما است». و در روایتی از امام عصر (عج) نیز نقل شده که فرمود:

«و فی ابنة رسول الله _ صلّی الله علیه و آله _ لی اسوة حسنة» [۵] یعنی دختر رسول خدا برای من سرمشق نیکو است.

با توجه به این دو روایت نیز دلیل عمیق عقلی می توان بر عصمت فاطمه زهرا (س) اقامه کرد، بدین بیان که اگر حضرت زهرا دارای مقام عصمت نمی بود هرگز سرمشق امام عصر نبود، و نیز حجت خدا بر ائمه نمی شد، در حالی که بر اساس دو روایت یاد شده حضرت زهرا حجت خدا بر ائمه و سرمشق امام زمان (عج) محسوب شده است، پس معلوم می شود که دارای عصمت بوده است و الّا محال است حجت بر معصوم خود معصوم نباشد.



۴. بنابراین چون حضرت فاطمه (س) دارای مقام عصمت است کلام و تقریر و سنت او مثل کلام و سنت رسول خدا _ صلّی الله علیه و آله _ و ائمه _ علیهم السلام _ حجت شرعی است و یک فقیه می تواند با استناد به حدیثی و یا سیره حضرت فاطمه زهرا (س) فتوا بدهد همان طور که با استناد به حدیث پیامبر و امام فتوا می دهد. از این نیز معلوم می شود که حضرت زهرا دارای مقام عصمت است.



معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱. فاطمه الگوی زن مسلمان، احمد صادقی اردستانی، نشر دفتر تبلیغات، قم، ۱۳۷۴ ش.

۲. الکلمة الغراء فی تفضیل الزهرا، سیدعبدالحسین شرف الدین، ترجمة محسن بیدادفر، انتشارات زهرا، تهران، ۱۳۶۲.

۳. عقیق بخشایش، صدیقه طاهره، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، ۱۳۷۱ ش.


برخی موضوعات مذهبی

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و MaSuMeH_M

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
مقام ذکر...


حوزه/ برای اهل معرفت و سالکان مسلک محبت و راهروان طریق هدایت چیزی در این عرصه گاه هستی شیرین‌تر از یاد خدا نیست و یاد خدا در عمق قلب کسی ظهور نکند و به خانه دل کسی الهام نشود مگر اینکه از علایق دنیوی و حجاب‌های حیوانی پاک باشد و این پاکی جز با عبادات ظاهری و باطنی و اجتناب از معاصی و دوری گزیدن از رذایل اخلاقی حاصل نشود.



خبرگزاری حوزه،| ذکر حق پس از تصفیه قلب عبد، با ذکری که در کتاب‌های دعا آمده فرق می‌کند.
ذکر الهامی مایه نیک بختی و سعادت دنیا و آخرت و سبب رسیدن به حقایقی است که دست غافلان و بی‌خردان از آن کوتاه است.
ذکر الهامی ذکر حال است نه ذکر قال که ذکر قال بازی زبان با الفاظ است و ذکر حال مایه پرواز قلب سبک‌بار در عرصه گاه معنویت برای وصول به لقاءالله است.
با الهام ذکر حال چشم بصیرت انسان باز می‌شود و به دیدار زیبای بی‌نهایت نائل می‌آید و آدمی همه موجودیت و موجودی خود را برای ایثار به پیشگاه محبوب در طبق اخلاص می‌گذارد و حسین وار از اعماق جان مترنم به این حقیقت می‌شود که «ترکت الخلق طُرّا فی هواکا» همه مخلوقات را در هوای تو واگذاشتم و دل از تعلق به آن‌ها آزاد کردم و وجودم را برای تو خالص نمودم و کدورت محبت غیر از صفحه دل شستم و بندگی بر درگاه عظمتت نشستم و هر پیوندی جز پیوند بت تو را گسستم.
یاری است مرا که یاری دل *** زو آید و دوست داری دل
یاری که از او رسد به طغرا *** منشور امیدواری دل
زلفت که به رخ قرار دارد *** دارد سر بی‌قراری دل
پران پران خدنگ غمزه است *** کاید پی غم‌گساری دل
جز لعل لـ*ـب تو از که آید *** جراحی زخم کاری دل
هرگز نگزید می اگر بود *** هجران تو اختیاری دل
وقت است که ملک عشق صحبت *** گیریم به دست یاری دل
ذکر الهامی همان است که سید ساجدان چراغ دل عاشقان در مناجات خمی عسر به پیشگاه محبوب عرضه می¬دارد:
«وآنشسنا بالذکر الخفی و استعملنا بالعمل الزکی والسعی المرضی»
و ما را به ذکر پنهان (آن ذکری که محصول الهام تو در عمق قلب است) مأنوس بدار و به عمل پاکیزه و کوشش پسندیده به‌کارگیر.
و حضرت ختمی‌مرتبت شاید در کلام عرشی منزلت خود اشاره به این حقیقت داشته باشد که:
الْمُؤْمِنُ یَتَقَلَّبُ فِی خَمْسَةٍ مِنَ النُّورِ مَدْخَلُهُ نُورٌ وَ مَخْرَجُهُ نُورٌ وَ عِلْمُهُ نُورٌ وَ کَلَامُهُ نُورٌ وَ مَنْظَرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَی النُّور
همواره مؤمنی که در همه حالات به یاد خداست در پنج نور است: محل ورودش نور است، و جای بیرون رفتنش نور است و علمش نور است کلامش نور است و دیدگاهش روز قیامت به‌سوی نور است.
برای اهل معرفت و سالکان مسلک محبت و راهروان طریق هدایت چیزی در این عرصه گاه هستی شیرین‌تر از یاد خدا نیست و یاد خدا در عمق قلب کسی ظهور نکند و به خانه دل کسی الهام نشود مگر اینکه از علایق دنیوی و حجاب‌های حیوانی پاک باشد و این پاکی جز با عبادات ظاهری و باطنی و اجتناب از معاصی و دوری گزیدن از رذایل اخلاقی حاصل نشود.


برخی موضوعات مذهبی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و MaSuMeH_M
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا