- عضویت
- 20/12/20
- ارسال ها
- 487
- امتیاز واکنش
- 10,771
- امتیاز
- 303
- محل سکونت
- مازندران
- زمان حضور
- 33 روز 3 ساعت 26 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
نگین
- عمو میخوای چه بازی باهام کنی؟
کنارم نشست و رو موهام دست کشید. حالم داشت بد میشد؛ اما مجبور بودم خودم رو جمعوجور کنم.
- عه عمو تازه موهام رو درست کرده بودم. باز خرابش کردی.
دست از کار کشید و لبخند شیطانی زد و گفت:
- نمیدونی چقدر خوشحالم که اینجوری میبینمت.
کثافت آشغال روانی! همیشه پشتم نقشه میکشیدی. ازت متنفرم؛ بودم و...
نگین
- عمو میخوای چه بازی باهام کنی؟
کنارم نشست و رو موهام دست کشید. حالم داشت بد میشد؛ اما مجبور بودم خودم رو جمعوجور کنم.
- عه عمو تازه موهام رو درست کرده بودم. باز خرابش کردی.
دست از کار کشید و لبخند شیطانی زد و گفت:
- نمیدونی چقدر خوشحالم که اینجوری میبینمت.
کثافت آشغال روانی! همیشه پشتم نقشه میکشیدی. ازت متنفرم؛ بودم و...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان نت عاشقانه | neginii کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: