- عضویت
- 20/12/20
- ارسال ها
- 487
- امتیاز واکنش
- 10,771
- امتیاز
- 303
- محل سکونت
- مازندران
- زمان حضور
- 33 روز 3 ساعت 26 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
نگین
صدای آلارم گوشیم بیدارم کرد. رو تختم نشستم و خمیازه کشیدم. ای کاش امروز هم تعطیل بودم! رفتم پایین و صبحونه حاضر کردم. یهکم عسل ریختم تو کاسه و با نون و یه لیوان چای شروع کردم خوردن. داخل آشپزخونهم میز نداشتم، یه صندلی داشتم که کنار اپن بود و غذاهام رو معمولاً اونجا میخوردم. در حال خوردن بودم که صدای مادرم اومد تو ذهنم.
«-...
نگین
صدای آلارم گوشیم بیدارم کرد. رو تختم نشستم و خمیازه کشیدم. ای کاش امروز هم تعطیل بودم! رفتم پایین و صبحونه حاضر کردم. یهکم عسل ریختم تو کاسه و با نون و یه لیوان چای شروع کردم خوردن. داخل آشپزخونهم میز نداشتم، یه صندلی داشتم که کنار اپن بود و غذاهام رو معمولاً اونجا میخوردم. در حال خوردن بودم که صدای مادرم اومد تو ذهنم.
«-...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان نت عاشقانه | neginii کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: