خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
پس براى داورى میان مردم بهترین شخص را برگزین; یعنى راسخ ترین آنان در دانش بردبارى پارسایى و بخشش از کسانى که کارها او را درتنگنا قرار ندهند.
شمارى از فقیهان که اعلم بودن را در مرجع شرط نمى دانند بر این باورند که اگر اعلم را ملاک قرار دهیم تنها در جاهایى خواهد بود که در روایات یاد شده است58 که همانا در اختلاف نظر دو قاضى باشد. دادخواستى مطرح شده دو قاضى در چگونگى داددهى گوناگون مى اندیشند و بر یک نظر اتفاق ندارند در این جا باید به سخن قاضى دانا و بادانش تر جامه عمل پوشاند.
3. اعلمیت و فتوا
تمام دلیها و روایاتى که دلالت مى کند در مرجع تقلید باید خبره تر داناتر و ژرف اندیش تر به فقه را برگزید دلالت دارند که معیار درگزینش رهبرى نیز چنین است; چرا که رهبرى جایگاه اجتماعى والاتر و برتر از مفتى و مرجع دارد.
درباب اعلم گزینى مفتى و مرجع تنها به یک روایت که به روشنى دلالت دارد بر مى خوریم:
علامه مجلسى از عیون المعجزات نقل مى کند:
(گروهى از فقیهان و عالمان بغداد در مراسم حج شرکت کرده بودند و پس از گزاردن حج براى دیدار با امام جواد(ع) به منزل آن حضرت رفتند. عبداللّه بن موسى وارد مجلس شد و در صدر نشست. آنان که پنداشتند وى امام جواد است پرسشهایى از او کردند. او نیز پاسخ داد. پاسخهاى وى به گونه اى بود که اشکالهایى بر شیعه وارد مى ساخت. این سبب سرگردانى و شگفتى فقیهان و اندوه آنان گردید. با شگفتى و سرگردانى بر آن بودند منزل امام را ترک گویند که امام جواد(ع) وارد بر مجلس شد و پاسخهاى درخور به آنها داد
.
آنان که متوجه شدند به امام عرض کردند: عموى شما چنین و چنان فتوا داد.
حضرت رو کرد به عموى خود و فرمود:
(یا عمّ إنّه عظیم عنداللّه أن تقف غداً بین یدیه فیقول لک بم تفتى عبادى بما لم تعلم وفى الأمة من هو أعلم منک.)59
اى عمو! این نزد خدا برزگ است که فردا در برابر او بایستى آن گاه به تو بگوید: چرا بندگان مرا به آنچه نمى دانستى فتوا دادى و حال آن که در میان امت داناتر از تو بود؟)
اینان گفته اند: از این روایت استفاده مى شود: با حضور اعلم غیر اعلم جائى ندارد و نباید فتوا بدهد و نباید حکومت کند و رهبرى جامعه را به عهده گیرد.


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
پاسخ
این حدیث از نظر سندى اشکال دارد و افزون بر این دلالت آن نیز کامل نیست; زیرا حضرت مى فرماید: چرا به آنچه علم ندارى فتوا دادى; یعنى نادان حق فتوا ندارد امّا عالم و داناى به حکم حق فتوا نداشته باشد از این روایت استفاده نمى شود.
افزون بر این ما روایات فراوانى داریم که امامان به یاران خود دستور مى دهند که در میان مردم فتوا دهند و یا به مردم سفارش مى کنند که مسائل دین خود را از عالمان فرا بگیرند با این که از نظر علمى در یک سطح نبودند. اگر تنها فتواى اعلم حجت بوده اجازه امام براى فتواى چندین نفر معنى نداشت. این که شمارى گفته اند: سفارش امام به مردمان در فراگیرى دین خود و مسائل عبادى مورد نیاز از عالمان با هر رتبه علمى که باشند آن جایى را در بر مى گیرد که اختلافى نباشد درست نیست; زیرا اختلاف فتوا در میان یاران امام(ع) وجود داشته است و دیدگاههایى که از آنان نقل شده نیز این اختلاف را نشان مى دهد. امام رضا(ع) یاران خود را به یونس بن عبدالرحمان ارجاع مى دهد در حالى که وى در مباحث نکاح زکات و ارث فتواهاى ویژه اى دارد که برخلاف مشهور است.60
جالب است که بدانیم براساس همین ارجاعهاى ائمه(ع) به فقها و دانشمندان زمان خود عالمان بزرگى مانند: محقق حلّى61 و علامه حلّى استفاده از دیدگاهها و داورى کسانى که در دانش و معرفت رتبه پایینى دارند و امام معصوم(ع) هم حضور دارد رواست و استدلال کرده اند که اشتباههاى آنها را امام جبران مى کند!
علامه مى نویسد:
(امّا حال ظهور الامام علیه السلام فالأقرب جواز العدول إلى المفضول المنصوب من الامام لأنّ خطائه ینجبر بنظر الإمام وهکذا حکم التقلید فى الفتاوى.)62
در روزگار حضور امام(ع) دیدگاه نزدیک تر به واقع این است که مراجعه به عالمى که از دیگران در دانش و معرفت پایین تر است و از سوى امام به کار گمارده شده رواست; زیرا اشتباههاى او با نظر امام جبران مى شود و چنین باشد حکم تقلید در فتوا.
این نظر براساس سیره امامان(ع) در روایى استفاده از نابرتر در دانش و معرفت است. اصل سخن را مى شود پذیرفت اما استدلال را خیر; زیرا در همان زمان به سفارش امام شیعیان در مسائل عبادى به کسانى مراجعه مى کردند که در شهرهاى دور دست مى زیستند و دسترسى به امام نبود که اشتباههاى آنان جبران شود.
در مثل على بن مسیب گوید: به امام رضا(ع) گفتم: راهم دور است و در تمام وقت به شما دسترسى نداردم نشانه هاى دینم را از چه کسى دریافت کنم؟
امام فرمود:
(از ذکریا بن آدم قمى که در دین و دنیا امین است.)63
همین دورى راه در هنگامى که عبدالعزیز بن مهتدى از امام مى پرسد و امام به
یونس بن عبدالرحمان ارجاع مى دهد مطرح شده است.64
از آن جا که این روایت و روایات دیگرى که در باب قضا یاد شد بر لزوم مراجعه به اعلم دلالت نمى کنند مهم ترین دلیل مراجعه به اعلم را سیره عقلا دانسته اند.
امام خمینى این سیره را کامل ندانسته و با قول به تسالم اصحاب و اجماع فتوا به احتیاط وجوبى در مراجعه به اعلم داده است.


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
علامه طباطبایى نیز در قطعى بودن سیره عقلا تردید مى کند.65
نگارنده در مقاله اى که با عنوان (مرجعیت و اعلمیت) نگاشته66 در تحلیل سیره عقلا به این نکته اشاره کرده: بایستگى مراجعه به اعلم در مسائل جدید و نوپیداست که اجتهاد و بررسى کافى در آن انجام نگرفته است مانند: بیمارى که پزشکان تشخیص نداده اند که نه تنها به متخصص بلکه به شوراى پزشکى مراجعه مى شود.
بنابراین اعلم کسى است که در رخدادهاى نوپیدا توان استنباط احکام را داشته باشد نه آن که در پدیده هاى کهن به اجتهاد بپردازد.
3. اعلمیت در ولایت
روایات فراوانى داریم که نشان مى دهد با وجود اعلم جایى براى رهبرى غیر اعلم نیست. رهبرى غیر اعلم نیتجه اى جز فساد و نابودى براى جامعه به ارمغان نمى آورد. پیش از نقل این روایات توجه به چند نکته بایسته است:
الف. بسیارى از این روایات داراى سندهاى سست و غیر درخور استنادند
ب. از آن جا که این دسته از روایات امام معصوم را درنظر دارند و ناظر به دوران حضورند فقیهان در بحثها و نوشته هاى فقهى خود اینها را به بوته بررسى ننهاده اند و سخنى از آنها به میان نیاورده اند.
ج. بیش تر این روایات به روشنى از ویژگیها و شرایط امام معصوم سخن مى گویند و یا برگرفته از دلیل آوریها و احتجاجهاى على(ع) در برابر دیگران است. از این روى در صورت پذیرش باید ویژگیهاى امام معصوم را از شرائط رهبرى برداشت و دیگر ویژگیها را که با غیر معصوم سازگارى دارند در مرتبه پایین تر آن در ولى فقیه جُست.
د. پاره اى روایات بر این مطلب دلالت دارند که اعلم به تنهایى ملاک امامت قرار نگرفته است و در کنار علم در رهبرى باید ویژگیهاى دیگرى نیز وجود داشته باشد و همه این ویژگیها در عرض یکدیگرند; از این روى اعلم مصطلح فقهى را نمى توان تنها برترى دهنده رهبرى به شمار آورد.
هـ. اعلم یاافقه در پاره اى از روایات به معناى اعلم مصطلح نیست بلکه به معناى فهم درست دین است.
این بخش از روایات را که شمار آنها به بیست و دو حدیث مى رسد در پنج عنوان نقل مى کنیم:
1. دعوت به خود در برابر اعلم.
2. ناپایدارى حکومت غیر اعلم.
3. انتخاب کارگزاران غیراعلم.
4. اعلمیت و اعقلیت.
5. اعلمیت همراه با دیگر شرایط.
دعوت به خود در برابر اعلم


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
این دسته از روایات بر این نکته تکیه دارند: زمانى که اعلم باشد کسى حق ندارد در برابر وى ادعاى امامت و رهبرى کند. نتیجه چنین ادعایى بدعت و گمراه ساختن مردم است.
1. فضیل بن یسار مى گوید از امام صادق شنیدم که مى فرمود:
(من خرج یدعوا الناس و فیهم من هو افضل منه فهو ضالّ مبتدع ومن ادّعى الامامة من اللّه ولیس بامام فهو کافر.)67
کسى که قیام کند و مردم را به خود بخواند و در بین آنان کسى برتر از او باشد گمراه بدعتگذار است. و کسى که ادعاى امامت از جانب خدا کند و امام نباشد کافر است.
منظور از شخص برتر در این روایت امام معصوم است; زیرا آن که مردم را به خود مى خواند ادعا دارد که از سوى خدا مأموریت دارد. خروج به معناى قیام است. با این که امام حضور دارد بدون اجازه از امام قیام مى کند و مردم را به خود مى خواند ولى از نظر علمى و معرفتى آن توان بایسته را ندارد گمراه است و مردمان را به گمراهى مى افکند.
2. درروایتى مرسل از پیامبر(ص) نقل شده است که فرمود:
(من تعلّم علماً لیتمارى به السفهاء او لیباهى به العلماء او یصرف به الناس الى نفسه یقول: أنا رئیسکم فلیتبوأ مقعده من النّار ثمّ قال: إنّ الرئاسة لاتصلح إلاّ لأهلها فمن دعا الناس إلى نفسه و فیهم من هو أعلم منه لم ینظر الله إلیه یوم القیامة.)68
کسى که دانشى بیاموزد تا فریب دهد سفیهان را یا فخر بفروشد بر عالمان یامردم را به سوى خویش بکشاند و بگوید: من رئیس شما هستم جایگاه او در آتش است; زیرا جز فرد شایسته براى ریاست شایستگى ندارد. پس کسى که مردم را به خود بخواند و در میان آنان دانا تر از او باشد روز قیامت خدا به او توجهى نخواهد داشت.
بسان این روایت در کافى به گونه مرسل از امام باقر(ع) نقل شده است البته با یک تفاوت که (فمن دعا…) را ندارد.69
این روایت از نظر سند کامل نیست و از نظردلالت دلیل بر اعلم بودن فقهى نیست بلکه با توجه به جمله (ان الرئاسة لاتصلح الا لاهلها) استفاده مى شود که حضرت بر آن بوده شایستگى کسانى که ریاست طلب دنبال دنیا و ارزشهاى دنیوى و فراگیرى دانش براى دنیا و ریاست بوده اند رد کند. طبیعى است که انسانهاى مقام پرست و ریاست طلب که براى کسب موقعیت خود را مطرح مى سازند شایستگى ریاست بر مسلمانان را نداشته باشند. این همان آزمندى است; از این روى امام خمینى در آغاز تحریرالوسیله شرط کرده که مرجع تقلید نباید آزمند باشد. اما درباره ولى فقیه یاد شد که اگر دیگر شرایط را دارا باشد اجتهاد مطلق براى سرپرستى امور کافى است و در صورت همسانى در تمام شرائط روشن است که اعلم برتر خواهد بود.


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
3. امام صادق(ع) فرمود:
(من دعا الناس الى نفسه و فیهم من هو اعلم منه فهو مبتدع ضالّ.)70
کسى که مردم را به خود بخواند و در میان آنان داناتر از او باشد پس او بدعتگذار گمراه است.
این روایت سند ندارد و مرسل است و درباره دلالت آن باید به نتیجه گیرى که شده توجه کرد. مى فرماید: (او بدعتگذار گمراه است) یعنى فرد مدعى کسى است که از احکام الهى آگاهى ندارد; از این روى به بدعت رو مى آورد و برخلاف حکم خدا دستور مى دهد مانند غیر مجتهدى که به استنباط احکام مى پردازد. روشن است که چنین کسى از بدعت در امان نیست. اگر نفس ادعاى امامت را بدعت بدانیم منظور ادعاى امامت از جانب خداست که به دوران معصوم مربوط مى شود.
4. همانند این دوحدیث سخنى است که علامه امینى به گونه مرسل از پیامبر(ص)نقل کرده است:
(من تقدم على قوم من المسلمین و هو یرى أنّ فیهم من هو أفضل منه فقد خان اللّه ورسوله والمسلمین.)71
کسى که بر گروهى از مسلمانان پیشى بگیرد و در بین آنان برتر از خود مى باید به خدا و رسول و مسلمانان خیـ*ـانت کرده است.
این روایت عامى است و سند سستى دارد. پاسخى که در احادیث پیش یاد شد در این جا نیز جاى دارد و تعبیر (افضل) که در این جا آمده نشانه آن است که منظور اعلم فقهى نیست بلکه منظور توانایى بر انجام مسؤولیت و آشناتر و داناتر به زوایاى کار است. کسى که مى داند دیگران بهتر کارها را انجام مى دهند و خود به انجام نارساى امور مى پردازد به خدا و پیامبر و مسلمانان خیـ*ـانت کرده است. در همین جا اگر عالم ترین و صاحب نظر ترین و فقیه ترین شخص را درنظر بگیریم که توان اداره جامعه را ندارد ولى اداره امور جامعه را به دست بگیرد بى گمان به خدا و پیامبر و مسلمانان خیـ*ـانت کرده است; زیرا تنها اعلم بودن فقهى توانایى مدیریتى نمى آورد. ابوذر غفارى از مسلمانان نخستین بود و در راه اسلام تلاش فراوان کرد بسیار روایات از پیامبر مى دانست و… با این حال پیامبر(ص) به وى دستور داد. به هیچ روى فرماندهى بر دونفر را به عهده نگیرد و سرپرستى مال یتیم را نپذیرد:
(یا اباذر انّى احبّ لکَ ما احبّ لنفسى انّى اراک ضعیفاً فلاتأمرنّ على اثنین ولاتولّین مال یتیم.)72
اى ابوذر! من دوست دارم براى تو آنچه را براى خوددوست دارم. من تو را انسان ناتوانى مى بینم پس حتى بر دو نفر فرمانروایى نکن و مسؤولیت مال یتیم را به عهده نگیر.
از این سخن استفاده مى شود که دانش بسیار و پیشینه درخشان جداى از مدیریت و رهبرى است.ایمان علم و پیشینه در اسلام همیشه نشانه شایسته بودن براى پُست رهبرى نیست.


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
البته روایت از زاویه سندى استوارى لازم را ندارد.
5. صحیحه عبدالکریم بن عتبه هاشمى وى نقل مى کند: در مکه خدمت
امام صادق(ع) بودم که گروهى از معتزله نزد آن حضرت آمدند. عمروبن عبید به نمایندگى از آنان با حضرت به گفت وگو پرداخت آنان بر آن بودند محمد بن عبداللّه بن حسن را که از نظر عقل و دین و جوانمردى شایسته مى دانستند به خلافت برگزینند و از امام صادق(ع) خواستند: او نیز با محمد بن عبداللّه بیعت کند.
امام پس از سفارش آنان به تقوا هشدار داد:
(یا عمرو اتق الله وانتم ایها الرهط فاتقوا اللّه فانّ أبى حدّثنى وکان خیر اهل الأرض و أعلمهم بکتاب اللّه وسنة نبیّه(ص) انّ رسول اللّه(ص) قال: (من ضرب الناس بسیفه و دعاهم الى نفسه و فى المسلمین من هو اعلم منه فهو ضالّ متکلف.)73
اى عمرو [بن عبید]! از خدا بترس و شما اى گروه! از خدا بترسید; زیرا پدرم که بهترین مردمان زمین و داناترین آنان به کتاب خدا و سنت پیامبر بود براى من حدیث کرد: رسول خدا فرمود: کسى که با مردم با شمشیر بستیزد و آنان را به خود فرا بخواند و در میان مسلمانان داناتر از او باشد گمراه و زورگوست.
نقد و بررسى
الف. سخنان حضرت ناظر به زمانى است که امام معصوم وجود داشته است و این گروه مورد خطاب امام بر آن بوده اند که دیگرى را به روى کار بیاورند که نه شایستگى داشت و نه از زاویه علمى به پایه امام صادق(ع) مى رسید بلکه در برابر آن حضرت نادان به شمار مى آمد.
ب. در این حدیث سخن از درگیرى و مبارزه مسلحانه است و در چنین مواردى اجازه امام معصوم و موافقت وى و یا دست کم ناسازگار نبودن آن حضرت با شخص روى کار آمده لازم است. در حالى که نتیجه این بیعت و قیام به گونه آشکار کنار گذاشتن امام بود.
ج. تعبیر گمراه که به عنوان نتیجه یاد شده نشان مى دهد که شخص پیشنهادى آنان در سطح علمى بسنده و مورد پذیرش نبوده بلکه خود گمراه بوده و در نتیجه مردم را نیز به گمراهى و نابودى مى کشانده است و مى خواسته بازور بر مردم حکومت کند.


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
د. اگر ما برابر این روایت و احادیث همانند آن اعلم بودن را در امام غیرمعصوم مانند امام معصوم لازم بدانیم روایات و سیره على(ع) در گماردن کارگزاران که نایب خاص نامیده مى شوند و دلیلهاى ولایت فقیه که نتیجه آن نیابت عامه فقیه است این گونه روایات را تخصیص مى زند و شرط اجتهاد را براى ولایت کافى مى داند آن گونه که فقیهان نظر داده اند بلکه مى توان گفت: بسیارى از کارگزاران امیرالمؤمنین(ع) در آن پایه علمى لازم نیز نبوده اند.
هـ. اعلم در این جا به معناى اعلم در فقه نیست بلکه اعلم در زوایاى گوناگون است. اگر آن را اعلم در فقه بدانیم روایات دیگر شرایط ویژه اى براى امام قرار داده اند که اعلم بودن جزئى از آن است و این حدیث با توجه به دیگر شرایط معنى پیدا مى کند و دلیلى بر ویژگى و ممتاز بودن اعلم نیست بلکه شرطى است در برابر دیگر شرطها.
به نظر مى رسد که مراد از اعلم در این حدیث آگاهى از مسائل سیاسى باشد; زیرا این جریان مربوط به حوادث سال 132هـ.ق. است که ابراهیم بن محمد امام کشته مى شود74 و کار مروان بن محمد خلیفه اموى پریشان مى گردد در جلسه اى که در مکه تشکیل مى شود شمارى از بنى هاشم با محمد بن عبداللّه بن حسن بیعت مى کنند.75 و براساس این تصمیم ابن هبیره در کوفه بر آن مى شود وى را به خلافت برگمارد که سفاح نخستین خلیفه عباسى زودتر امور را به دست مى گیرد و نیروهاى سپاه ابن هبیره را جذب مى کند.76
این گروه براى استوار سازى بیعت محمد بن عبداللّه نز امام صادق(ع) آمدند. امام صادق(ع) پاسخ مى دهد که باید (اعلم) را محور قرار دادو در سایه وى با دیگران ستیز گرد. این جمله مى رساند که محمد بن عبداللّه مورد نظر این گروه آگاهى کافى را براى به دست گرفتن پُست حکومت نداشته است و حتى نمى دانسته که گروه هاى سیاسى که در خراسان و مناطق دیگر قیام کرده اند در صدد حمایت از بنى عباس هستند نه علویان; از این روى زمانى که نامه هایى از کوفه براى حضرت مى آید و پیشنهاد مى شود: امور حکومتى را به عهده گیرد در پاسخ مى فرماید:
(ما أنا لهولاء بامام.)77
من رهبر آنان نیستم.
و آن زمان که یکى از یاران امام از حضرت مى پرسد که محمد بن عبداللّه بن حسن قیام کرد ما چه کنیم؟ امام دستور به سکوت مى دهد.78


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
و زمانى که نامه ابومسلم در موضوع رهبرى حضرت به ایشان مى رسد مى فرماید: این نامه جواب ندارد.79. یعنى باید دانست که این قیامها براى روى کار آمدن علویان نیست بلکه هدف ایجاد قدرت براى دیگران است.
این مطلب را امام صادق(ع) به عبداللّه بن حسن که درخواست کرده بود: با پسرش محمد مهدى بیعت کند فرمود.80
6. صحیحه عیص بن قاسم. وى مى گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود:
(وانظروا لأنفسکم فواللّه إنّ الرجل لیکون له الغنم فیها الراعى فاذا وجد رجلاً هو أعلم بغنمه من الذى هو فیها یخرجه و یجئ بذلک الرجل الذى هو أعلم بغنمه مِن الذى کان فیها.)81
به خود بنگرید به خدا سوگند هر انسانى که گوسفندانى همراه با چوپانى دارد اگر چوپان شایسته تر بیابد چوپان پیشین را کنار مى گذارد و آگاه تر را به کار مى گمارد.
پاسخى که از حدیث پیشین داده شد دراین حدیث نیز مى آید و این سخن حضرت ناظر به قیام محمد بن عبداللّه است; زیرا حضرت در ادامه مى فرماید:
انسان دوباره زنده نمى شود. پس جان خود را حفظ کنید.
آن گاه مى افزاید:
(نگویید چرا زید قیام کرد; زیرا قیام وى فرق بنیادین و ریشه اى با قیام محمد بن عبداللّه دارد. زید مردم را به فرد مرضى از آل محمد فرا مى خواند و محمد مردم را به خود فرا مى خواند و نباید شما شیعیان در این راه کشته شوید.)82
این جا نیز بحث از قیام مسلحانه است و هدف نا دیده گرفتن و به حساب نیاوردن امامت امام صادق(ع); زیرا عبداللّه بن حسن آشکارا امام صادق(ع) را متهم مى کند که از روى حسد با این قیام سرناسازگارى دارد و امام صادق(ع) مى فرماید:
(إنّها واللّه ما هى إلیک ولا إلى ابنیک ولکنّها لهم وأنّ أبنیک لمقتولان.)83
سوگند به خدا حکومت نه براى توست و نه براى دو فرزندت. براى آنان [بنى عباس] است و دو فرزند تو کشته مى شوند.


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
نکته دیگرى که پاسخ گذشته را تأیید مى کند: حضرت جریان را همانند مى کند به چوپان و گوسفند و اعلمیت را در این موضوع مطرح مى سازد. برابر این همانند سازى اعلم کسى است که بهتر بتواند گوسفندان را از گزند به دور دارد ر و از اداره گله برآید نه این که علم بسیار داشته باشد و از رشته چوپانى ناآگاه. درنتیجه اعلم در هر کارى به معناى آگاهى و توان لازم براى پیشبرد آن کار است. کسى که در رأس مدیریت کشورقرار مى گیرد باید درک درستى از اوضاع سیاسى اجتماعى داشته باشد و اوضاع بین المللى و ترفندهاى استکبار جهانى را به خوب بشناسد تا بتواند در رهبرى جامعه گامهاى موفقیت آمیز بردارد.
ناپایدارى حکومت غیراعلم
در دسته دیگر از روایات آمده: کسى که بر مردمى امامت کند در حالى که اعلم از وى در بین آن مردم وجود دارد کار این امت به تباهى و پستى مى گراید.
این معنى و مراد با جمله هاى جوراجور و راویان گوناگون از پیامبر(ص) نقل شده که نشانگر صادر شدن اصل از آن پیامبر(ص) است.
1. عرزمى باسند موفوع از پیامبر(ص) نقل مى کند که فرمود:
(من أمّ قوماً وفیهم أعلم منه أو افقه منه لم یزل أمرهم فى سفال إلى یوم القیامة.)84
کسى که مردمى را امامت کند و در میان آنان داناتر یا فقیه تر از وى باشد همیشه کارهاى آنها در پستى است تا روز قیامت.
از ضعف سند روایت که بگذریم حدیث به این معنى است که رهبرى جامعه اسلامى باید آگاه ترین افراد باشد نه تنها آگاهى در فقه بلکه درمدیریت جامعه و مسائل سیاسى و اجتماعى.
2. موسى بن جعفر از پیامبر اکرم(ص) نقل مى کند که فرمود:
من امّ قوماً امامة عمیاء و فى الأمة من هو أعلم منه فقد کفر.)85
کسى که مردمى را امامت کند امامتى کورکورانه و در بین امت داناتر از او باشد کافر است.


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
از ضعف سند آن که بگذریم با توجه به تعبیر (امامت کورکورانه) نتیجه مى گیریم
کسانى شایستگى رهبرى دارند که در مدیریت و رهبرى جامعه توانا باشند. اگر فردى اعلم علما باشد ولى از عهده اداره جامعه برنیاید رهبرى او کورکورانه خواهد بود گرچه از نظر فقهى علامه دهر باشد.
3. امام على(ع) در خطبه اى طولانى در برابر مهاجر و انصار در دوران خلافت عثمان فرمود:
(وقوله: (إنّى ترکت فیکم أمرین کتاب اللّه وعترتى لن تضلوا ما إن تمسکتم بهما لاتقدّموهم ولاتخلّفوا عنهم ولا تعلّموهم فانّهم أعلم منکم أفینبغى ان لایکون الخلیفة على الامة إلاّ أعلمهم بکتاب اللّه وسنة نبیه؟. … وقال: رسول اللّه(ص): ما ولّت أمّة قطّ امرها رجلاً و فیهم من هو أعلم منه إلاّ لم یزل یذهب أمرهم سفالاً حتى یرجعوا إلى ماترکوا) فما [فامّا] الولایة غیر الامارة.)86
و سخن پیامبر که فرمود: (من در میان شما دو چیز به جاى گذاشتم: کتاب خدا و خاندانم گمراه نمى شوید تا زمانى که به آن دو چنگ زنید. بر آنان پیشى نگیرید و از آنان سرنپیچید و به آنان نیاموزید; زیرا آنان داناتر از شما هستند.) آیا سزاوار است جز داناترین آنان به کتاب خدا و سنت پیامبر بر مردمان خلیفه باشند؟… و رسول خدا(ص) فرمود: (هیچ امتى فردى را به حکومت نگمارند با آن که داناتر از او بود جز آن که کارشان به تباهى و پستى گرایید مگر آن برگشتند به آنچه ترک کردند. پس ولایت غیر از امارت است.
اگر از ضعف سند و ویژه بودن آن به اهل بیت بگذریم همان پاسخ پیشین این جا نیز به میان مى آید. یعنى رهبر از زاویه علمى باید در پایه خوش آیند و شایسته اى قرار داشته باشد و مدیر باشد. در این روایت منظور از اعلم اعلم در فقه نیست بلکه اعلم به کتاب خدا و سنت و به معناى دین شناس کامل است.
جمله پایانى بر این نکته اشاره دارد که: ولایت غیر از امارت است; یعنى شرایط امارت مانند ولایت کبرى نیست که آن شرایط ویژه اى دارد.
4. امیرالمؤمنین(ع) در خطبه دیگر درباره شایستگى خود براى خلافت مى فرماید:
(إنّهم قد سمعوا رسول اللّه(ص) یقول عوداً و بداءً ماولّت أمة رجلاً قطّ أمرها و فیهم من هو أعلم منه إلاّ لم یزل أمرهم یذهب سفالاً حتى یرجعوا إلى ماترکوا.)87
آنان از پیامبر بارها شنیدند که مى فرمود: هیچ مردى شخصى را به امامت برنگزیدند با آن که داناتر از او در میان آنان وجود داشت جز آن که کارشان به تباهى و پستى گرایید تا این که باز گردند به آنچه ترک کردند.


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا