خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
ییادآورى: بسیارى از اجازه هاى اجتهاد که علماى بزرگ و نامور به مجتهدان مى دادند پس از بیان قطعى بودن اجتهاد آنان به روشنى یادآور مى شوند: (وى مى تواند سرپرستى امور شرعى را به عهده گیرد) یعنى اصل اجتهاد نشانه شایستگى براى سرپرستى امور شرعى است.
آقا ضیاء عراقى در یکى از اجازه هاى خود پس از گواهى اجتهاد مى نویسد:
(جاز له التصدى بوظایف المجتهدین المجامعین للشرایط.)33
سرپرستى کارهایى که به عهده مجتهدان داراى شرایط قرار دارد براى او جایزاست.
بنابراین در امور ولایى مى توان ادعاى اجماع کرد که اعلمیت شرط نیست و فقیهان پیشین و پسین بر آن اتفاق نظر دارند و اجتهاد مطلق را براى ولى فقیه کافى مى دانند.
دیدگاه امام خمینى درباره ولایت و اعلمیت
امام خمینى اعلمیت را از شرایط ولى فقیه نمى داند و تنها اجتهاد را در ولى امر لازم مى شمارد. ایشان در حاشیه عروه نظر محمد کاظم طباطبایى را مى پذیرد و افزون بر آن ابراز مى دارد:
(رهبر باید آگاه از مسائل اجتماعى و سیاسى باشدو بر اداره جامعه توانا باشد.)
درهنگام بازنگرى قانون اساسى مخبر کمیسیون ولایت فقیه مى گوید: امام خمینى اعلمیت را در رهبر شرط نمى داند.
(اما به هر حال آنچه که بوده اعلمیت و مرجعیت را در مورد
رهبر شرط ندانسته قانون. من در این جهت… یک دفعه دیگر به [کتاب] ولایت فقیه حضرت امام مراجعه کردم… دیدم در تمام این کتاب… هیچ جا حرف از مرجعیت و اعلمیت اصلاً نیست و آنچه که ایشان دارد این است که: باید یک فقیهى باشد عادل فقیه عادل که بتواند امور مسلمین را اداره کند…. هیچ جا در کتاب ولایت فقیه ایشان مسأله مرجعیت و اعلمیت نبود.)34
و آن گاه که رئیس مجلس خبرگان آیت اللّه مشکینى درباره شرائط رهبر از امام سؤال مى کند امام پاسخ مى دهد:


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
(من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط مرجعیت لازم نیست. مجتهد عادل مورد تأیید خبرگانِ سراسرکشور کفایت مى کند.)35
این دیدگاه امام خمینى برخاسته از مصلحت نیست بلکه نظر ایشان است. در رساله اجتهاد و تقلید پس از نقل مقبوله عمربن حنظله مى نویسد:
(مقتضى الإطلاق جعل مطلق الحکومة سیاسیة کانت أو قضائیة للفقیه.)36
بى قید و شرطى روایت اقتضا دارد که حکومت چه سیاسى باشد و چه قضائى از آن فقیه است.
بنابراین فقیه دارنده تمامى شرطها حق حکومت و قضاوت دارد و شرطى بیش از آن براى ولى فقیه و قاضى وجود ندارد.
افزون بر این امام خمینى تقلید اعلم را بنابر احتیاط واجب لازم مى داند; زیرا دلیل نقلى که بر آن دلالت کند وجود ندارد. وى در دلیل عقلى نیز خدشه مى کند:
(فالانصاف أنّه لا دلیل على ترجیح قول الأعلم إلاّ الأصل بعد ثبوت انـ*ـدام بدن الإحتیاط مرغوباً عنه و ثبوت حجیّة قول الفقهاء فى الجملة کما أن الامر کذلک وفى الاصل أیضاً اشکال لأنّ فتوى غیر الأعلم إذا طابق للأعلم من الأعلم من الاموات أو فى المثالین المتقدمین یصیر المقام من دوران
الامر بین التخییر والتعیین لاتعین الأعلم والأصل فیه التخیر إلا أنْ یقال: إنّ تعیّن غیر الاعلم حتّى فى موردا الأمثلة مخالف لتسالم الاصحاب وإجماعهم فدار الامر بین التعیین والتخییر فى مورد الأمثلة إیضاً وهو الوجه فى بنائنا على الأخذ بقول الأعلم احتیاطاً واما بناء العقلاء فلم یحرز فى مورد الأمثلة المتقدمة.)37
پس انصاف این است که دلیلى بر برترى دیدگاه اعلم جز اصل نیست پس از این که پسندیده نبودن احتیاط ثابت شد و حجت بودن دیدگاه فقهاء [و فتواى مجتهد] نیز ثابت شد اعتبار اصل نیز [در این جا] اشکال دارد زیرا زمانى که فتواى غیر اعلم همسان با فتواى اعلم باشد اعلم از مردگان یا در دو مثال پیشین در این صورت مسأله از باب دوران امر بین تخییر و تعیین خواهد بود نه تعیّن قول اعلم که اصل دو دوران امر بین تخییر و تعیین در این جا تخییر است مگر این که گفته شود: تعیّن غیراعلم حتى درباره مثالها نیز با مورد پذیرش اصحاب و اجماع آنان ناسازگارى دارد [زیرا آنان قول اعلم را پذیرفته اند] بنابراین درمثالهاى پیشین نیز امر دائر است بین تعیین و تخییر. و همین اساس بناء ما در قول به احتیاط [واجب] درعمل به فتواى اعلم است; اما بناى عقلا در مثالهاى گذشته به دست نیامده است.


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
امام خمینى در ادامه بحث ناسازگارى و برترى دیدگاه فاضل تر به این نکته به روشنى اشارت مى کند: در روایات دلیلى بر بایستگى تقلید از اعلم نیست:
(فتحصّل مما ذکرناه انّه لیس فى اخبار الباب مایستفاد منه ترجیح قول الأعلم عند التعارض لغیره….)38
پس از آنچه یادآور شدیم به دست مى آید در اخبار باب اجتهاد و تقلید خبرى نیست که در آن برترى دیدگاه اعلم در هنگام
ناسازگارى با دیدگاه غیراعلم استفاده شود….
بنابراین بایستگى مراجعه به اعلم در باب تقلید به نظر امام خمینى نه از باب بناى خردمندان است و نه روایتى در این زمینه داریم بلکه این احتیاط واجب از جهت اجماع اصحاب و تسالم آنان در باب فتواست.
امام خمینى نه تنها اعلمیت فقهى را به تنهایى شرط نمى داند بلکه بر این باور است فقیه اعلم در صورتى توان رهبرى جامعه اسلامى را دارد که جامعه وحکومت را درست و دقیق بشناسد و مصالح جامعه را بازشناسد و توان شناخت افراد شایسته را از ناشایسته داشته باشد و از قدرتِ تصمیم گیرى برخوردار باشد.
در آن زمان مخاطب این سخنان امام به خوبى براى بسیارى روشن نبود; امّا پس از رویدادهاى اخیر روشن شد که امام پیش بینى کرده درآینده شاید افرادى و جریانهایى با دستاویز اعلم بودن فقهى مشروع بودن نظام را زیر سؤال ببرند و بیعت شکنى کنند; از این روى به روشنى اعلام مى دارد: کسانى که درک درستى از مسائل سیاسى و اجتماعى ندارند گرچه اعلم در علوم مصطلح حوزه باشند صلاحیت رهبرى جامعه را ندارند.
(مهم شناخت درست حکومت و جامعه است که براساس آن نظام اسلامى بتواند به نفع مسلمانان برنامه ریزى کند که وحدت رویه و عمل ضرورى است و همین جاست که اجتهاد مصطلح در حوزه ها کافى نمى باشد بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه ها هم باشد ولى نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و به طور کلى در زمینه اجتماعى و سیاسى فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم گیرى باشد این فرد در مسائل اجتماعى و حکومتى مجتهد نیست و نمى تواند زمام جامعه را به دست گیرد.)39


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
امام خمینى که گویا احساس مى کرد باید مشکل رهبرى آینده جامعه اسلامى را حلّ کند تا در زمان نبود خویش این جامعه گرفتار فتنه گران و عوام فریبان نشود در
سوم اسفند شصت و هفت پیامى به روحانیت داد و در آن شرایط لازم ولى فقیه را یادآور شد.
(مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد. براى مردم و جوانان و حتى عوام هم قابل قبول نیست که مرجع و مجتهدش بگوید: من در مسائل سیاسى اظهار نظر نمى کنم. آشنایى به روش برخورد با حلیه ها و تزویرهاى فرهنگ حاکم بر جهان داشتن بصیرت و دید اقتصادى اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان شناخت سیاستها و حتى سیاسیون و فرمولهاى دیکته شده آنان و درک موقعیت و نقاط قوت و ضعفِ دو قطب سرمایه دارى و کمونیزم که در حقیقت استراتژى حکومت بر جهان را ترسیم مى کنند از ویژگیهاى یک مجتهد جامع است. یک مجتهد باید زیرکى و هوش و فراسِت هدایت یک جامعه بزرگ اسلامى و حتى غیراسلامى را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهد که در خور شأن مجتهد است واقعاً مدیر و مدبر باشد.)40
و درادامه همین پیام یادآور مى شود:
(مادامى که فقه در کتابها و سـ*ـینه علماء مستور بماند ضررى متوجه جهانخواران نیست و روحانیت تا در همه مسائل و مشکلات حضور فعّال نداشته باشد نمى تواند درک کند که اجتهاد مصطلح براى اداره جامعه کافى نیست.)41
بنابراین هر مجتهدى شایستگى رهبرى جامعه را ندارد گرچه اعلم علماء باشد. زیرکى هوشمندى آگاهى شناخت درست مسائل جامعه تشخیص مصلحت اجتماع شناخت افراد صالح و مفید از ناصالحان مدیر و مدبّر بودن از شرایط بایسته رهبر جامعه اسلامى است. افزون بر اینها رهبر باید از نابى و
پاکى باطنى و تقوا و زهد و شجاعتِ کافى برخوردار باشد. چنین شخصى عالم به زمان است و هجوم شبهه هاى گوناگون امور اجتماعى را بر او مشتبه نمى سازد و او را از مسیر حق منحرف نمى سازد: (العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس.)42
وچه زیبا امیر المؤمنین(ع) انسان بصیر و آگاه را معرفى مى فرماید:
(فانّما البصیر من سمعَ فتفکّر ونظر فأبصر و انتفع بالعِبر ثُمَّ سَلَکَ جَدَداً واضحاً یَتَجَنَّبُ فیه الصَّرعَةَ فى المهاوى والضَلالِ فى المغاوى ولایعین على نفسه الغُواة بتعسّفٍ فى حقٍّ اُو تحریفٍ فى نُطْق أَوْ تَخَوُّفٍ من صِدقٍ.)43


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
بینا کسى است که شنید و اندیشید و دید پس به دل بینا گردید و از آنچه مایه عبرت است سود گزید. سپس راهى روشن پیمود و از در افتادن در پرتگاهها و گم شدن در کوره راهها دورى کرد و بر زیان خود گمراهان را یارى ننمود: با بیراه رفتن در حق [ و مشکوک عمل کردن] یا تغییر در گفتار [به دلخواه بدخواهان سخن گفتن] یا ترسیدن از گفتن سخن راست.
مجتهدى که بینش سیاسى درستى نداشته باشد و هر روز به میل و سیلقه گروهى سخن بگوید و توطئه هاى استکبار جهانى را نشناسد در درگیریهاى بین المللى نمى تواند حق را بازشناسد و موضع گیرى درستى داشته باشد و تصمیم درستى بگیرد.
امیرالمؤمنین(ع) به این نکته به خوبى اشاره مى کند که در هنگام درگیرى و اختلاف باید از کسانى پیروى کرد که بصیرت و علم به حق داشته باشند:
(ولایحمل هذا العَلَم إلاّ اُهلُ البصر والعبر والعلم بمواضع الحقّ….)44
و این عَلَم را [براى دفاع از حق] بر ندارد جز آن که بینا و شکیبا باشد و آگاه به جایگاههاى حق.
کسى توانایى هدایت جامعه را دارد که در بحرانها حق را از باطل بازشناسد و در مسائل اجتماعى آگاه و بصیر باشد. از نظر امیرالمؤمنین(ع) کسانى که چنین بصیرتى نداشته باشند گمراه شده و مردم را به گمراهى مى کشانند.
علم اگر با بصیرت اجتماعى همراه نباشد در رویدادهاى سیاسى اجتماعى راه به جایى نمى برد و این همان نکته اى است که امام خمینى بر آن تأکید مى ورزد و مى گوید:
(چنین فردى نه تنها در امور اجتماعى و بین المللى و سیاسى اعلم نیست بلکه مجتهد نیست تا حق اظهار نظر داشته باشد.)
پیش بینى امام درست از کار درآمد. شمارى از کسانى که نظام اسلامى را بر نمى تابیدند و حاکمیت فقیه عادل را به پندارهاى واهى به سود دنیاى خود یا اربابان خود نمى دیدند با استفاده از ساده لوحان بیمار دلان مقام پرستان و اهل هوا به گمان خود بذر تردید در مشروع بودن نظام افشاندند و روایاتى را مستمسک قرار دادند که اکنون این روایات را به بوته بررسى مى نهیم.


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
اعلمیت در روایات
دیدگاه فقهاى بزرگوار و امام خمینى درباب ولایت یاد شد و بیان گردید مشهور فقیهان در باب ولایت فقیه اعلمیت را شرط نمى دانند و بر آن ادعاى اجماع شد. اکنون به بررسى روایاتى مى پردازیم که در آن واژگانِ: اعلم افضل و افقه آمده و شاید بر اعلمیت ولى فقیه به آنها استدلال شود.
در کتابهاى فقهى و اصولى براى فقیه سه مقام و شأن یاد کرده اند:
1. افتاء: فقیه و مجتهد حق دارد فتوا دهد و دیگران برابر فتوا به او عمل کنند.
2. قضاوت: حق قضاوت به مجتهد وانهاده شده است و او مى تواند در این زمینه دخالت کند و حکم فقیه بسان حکم امام معصوم است.
3. ولایت و زعامت: در دوران غیبت کبرى که دسترسى به امام معصوم امکان ندارد برابر روایات و توقیع شریف و برهان عقلى اجراى احکام اسلامى به عهده فقیه داراى همه شرایط است.
در حوزه اختیار فقیه دیدگاههاى گوناگونى وجود دارد که گروهى آن را فراخ گرفته اند و گروهى تنگ. گروهى آن را در چهارچوب امور حسبیه مى دانند: اموال یتیم غایب ناتوان موقوفات و…. گروهى حکومت را هم در این چهارچوب امور حسبیه وارد مى کنند و آن را مهم ترین آنها مى شمارند.
بسیارى در کتابهاى فقهى خویش امور گوناگونى را به فقیه باز گردانده اند. گروهى نیز به روشنى بیان کرده اند: فقیه جانشین امام معصوم است و داراى همان اختیارات معصوم در امور حکومتى و اجتماعى بسیارى از فقیهان معاصر در مرجع تقلید اعلمیت را شرط دانسته اند به فتواى روشن و یا احتیاط واجب. اما در باب قضاوت شمار اندکى از آنان مراجعه به اعلم را شرط کرده اند و شمارى آن را در صورتى لازم شمرده اند که گوناگونى قضاوت ناشى شده باشد از ناهمگونى و ناهمسویى درفتوا. اما در باب ولایت همان گونه که یاد شد و با توجه به گوناگونى دیدگاهها درحوزه اختیار ولى فقیه مشهور نزدیک به اتفاق فقها اعلم بودن را شرط ندانسته اند و بر این نظر ادعاى اجماع کرده اند.


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
دلیلهاى روایى که فقیهان در اختلاف فتوا و قضا و حجت بودن قول فقیه یادآورد شده اند در بسیارى از جاها با روایاتى که در ولایت فقیه به آن استناد شده مشرک هستند. در مثل مقبوله عمربن حنظله مشهوره ابى خدیجه و توقیع شریف هم در فتوا هم در قضاوت و ولایت مستند واقع شده است.46
امام خمینى که حوزه کارى ولى فقیه را بسان امام معصوم مى داند در بحث
بایستگى مراجعه به اعلم مقبوله عمر بن حنظله و مشهوره ابى خدیجه را مورد ارزیابى قرار داده و بر این باور است که اینها دلیل بر برترى دادن اعلم بر غیر اعلم نمى توانند باشند.47
بنابراین یک دسته روایاتى که شاید براى اعملیت ولى فقیه به آن استدلال شود روایاتى هستند که در باب قضاء و افتاء مورد استناد واقع شده اند.
دسته دیگر روایاتى هستند که در سالهاى اخیر با توجه به این نکته که حوزه کارى و دامنه اختیار ولى فقیه در مسائل حکومتى و اجتماعى بسان رسول خدا(ص) و امامان است مورد استناد قرار گرفته اند. در این دسته از روایات سخن از شرایط امام و ویژگیهاى حاکم اسلامى است.
در این روایات واژگان: اعلم افقه و افضل آمده است. گروهى شمار این روایات را چهارده48 و گروهى هفده دانسته اند.
ولى ما بیست و دو روایت در پنج دسته نقل کرده ایم. به جز روایت دومِ دسته دوم و روایت اول پنجم و هفتم دسته پنجم دیگر روایات مستند دیگران قرار گرفته اند.
در روایات دیگرى نیز اعلم و افقه آمده که چون مربوط به دیگر بابهاى فقهى است50 از نقل آنها خوددارى مى ورزیم.
بنابراین روایات را در سه دسته کلى ارائه مى کنیم:
1. روایات اعلمیت در قضا.
2. روایات اعلمیت در افتاء.
3. روایات اعلمیت در ولایت.
1. اعلمیت در قضاء
روایاتى که شاید به آنها براى اعلم بودن ولى فقیه استناد شود روایات باب قضاست.
از این روایات استفاده مى شود که درگاه دوگانگى دیدگاه دو قاضى در موضوعى باید به اعلم و افقه از آن دو مراجعه کرد:
الف: عمربن حنظله از امام صادق(ع) درباره دو نفر شیعه که با یکدیگر درگیرى پیدا کرده اند مى پرسد که چگونه باید حلّ دعوا کنند؟
امام پاسخ مى دهد: براى دادخواهى نباید به حاکمان و داوران ستمگر مراجعه کنند و مى افزاید:
(براى داورى فردى از شیعیان را برگزینند که از ما حدیث کرده و در حلال و حرام ما نظر افکنده و عارف و آگاه به احکام ماست.)


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
راوى مى پرسد: اگر هر یک از دوسوى درگیرى کسى را برگزیند و بین آن
دو اختلاف در حکم پیدا شد که منشاء آن اختلاف در حدیث شما بود چگونه باید مشکل را برطرف کنند؟
امام فرمود:
(الحکم ما حکم به أعدلهما و أفقهما وأصدقهما فى الحدیث وأورعهما ولایلتفت إلى مایحکم به الآخر.)51
حکم همان خواهد بود که عادل ترین فقیه ترین راستگوترین آنان در حدیث و پارساترین آنان گفته است و توجهى به حکم دیگرى نمى شود.
ب. داود بن حصین از امام صادق(ع) مى پرسد درگاهِ اختلاف دو قاضى عادل چه باید کرد؟
امام مى فرماید:
(ینظر إلى أفقهما وأعلمهما بأحادیثنا وأورعهما فینفذ حکمه ولایلتفت إلى الآخر.)52
نگاه مى شود که کدام یک افقه و اعلم به احادیث ما و پارساتر است پس حکم وى اجرا مى شود و توجهى به حکم دیگرى نمى شود.
ییادآورى: شاید حدیث داوود همان روایت عمربن حنظله باشد که نقل به مضمون شده و به جاى (اصدقهما) (اعلمهما) آمده; زیرا حدیث نخست را داود بن حصین از عمربن حنظله نقل مى کند.
ج. موسى بن أکیل از امام صادق(ع) مى پرسد: اگر دو حاکم در حکمى اختلاف کردند چه باید کرد؟
امام مى فرماید:
(ینظر إلى أعدلهما وأفقههما فى دین اللّه فیمضى حکمه.)53
نگاه مى شود به عادل ترین آن دو و فقیه ترین آنان در دین خدا پس حکم وى پذیرفته مى شود.
این سه روایت دلالت مى کنند که باید به اعلم و افقه مراجعه شود و چون به طور
طبیعى بین قضات اختلاف خواهد بود این مراجعه همیشگى است.
در مقبوله عمر بن حنظله (افقههما) و در نقل داود بن حصین (اعلمهما) دارد این گروه برابر این دسته از روایات گفته اند: زمانى که قاضى اعلم باشد حاکم و رهبر بى گمان باید اعلم مردم به مسائل فقهى از دیگران باشد.


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
نقد و بررسى
درنقد و بررسى روایات یاد شده از ضعف سند آنها که بگذریم (چون پاره اى از آنها مشهور و پاره اى مقبوله اند.) مى توان گفت: این احادیث نمى توانند دلیل بر اعلم بودن قاضى باشند تا چه رسد به ولى فقیه بلکه عکس آن را مى رساند و دلیل بر آن است که دادخواهى از اعلم در داورى لازم نیست و داورى شخص عالم و عادل درست و حجت است. بله درگاهِ اختلاف در قضاوت براى این که دادخواه از سردرگمى به درآید و کارها سامان یابد ناگزیر نظر اعلم پیش داشته مى شود. افزون بر این:
1. اعلم و افقه در این روایات هم ردیف اعدل و اصدق و اورع آمده اند که بى گمان پاره اى از آنها برترى دهنده نیستند. در این صورت افقه و اعلم بودن نیز برترى دهنده نخواهند بود بلکه تنها سزاوارى جزئى دارنده این ویژگیها بر دیگران خواهد داشت. شاید این چهار ویژگى: (أعدل أفقه أصدق و أورع) با هم برترى دهنده باشند.54.
2. با توجه به این که مقبوله سرچشمه اختلاف در داورى را اختلاف در روایت و مستند حکم مى داند بحث مربوط به برترى دهنده هاى سندى است و از این روى اورع و اصدق یاد شده و ربطى به باب واجب بودن مراجعه به قاضى اعلم ندارد.
3. اگر در این احادیث دقت کنیم و مقبوله عمر بن حنظله را در نظر بگیریم به این نکته مى رسیم که افقه در این جا به معناى اعلم در استنباط احکام فرعى نیست بلکه منظور افقه در دین است; یعنى سخن آن که تواناتر در درک اسلام در بُعد عقیدتى و فقهى است برترى دارد و پیش داشته مى شود.
در مقبوله آن که عادل تر فقیه تر و راستگوتر در حدیث باشد در داورى بر دیگران پیشى داشته شده است.
متعلق اصدق حدیث است که بیانگراحکام فرعى است. در نتیجه افقه دین شناس خواهد بود.
در روایت موسى بن اکیل (افقه در دین خدا) آمده است. در روایت داود بن حصین افقه در کنار اعلم یاد شده و متعلق اعلم احادیث است. در نتیجه افقه به معناى دین شناسى و اعلم آشنا ترین شخص به حدیث است و ملاکى که در هر سه حدیث آمده افقه است نه اعلم و این که امام صادق(ع) مى فرماید:
(شما فقیه ترین مردمان هستید زمانى که معانى سخنان ما را بشناسید.)55
به معناى شناخت در اصول و فروع است. بنابراین واژه (اعلم) در روایات هیچ گونه خصوصیتى ندارد.


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
4. مورد برترى در این روایات مربوط به باب قضاء است که باید حکم قطعى صادر شود و نمى توان آن را شامل باب فتوا و ولایت دانست که یک نفر عالم و مجتهد در رأس حکومت است و یگران نیز در مسائل حکومتى وى را همراهى مى کنند.
5. اعلم یا افقه در این روایات اعلم بودن مطلق نیست بلکه اعلم نسبى است و درگاه اختلاف نظر دو قاضى دیدگاه قاضى اعلم پیش داشته مى شود حتى رفع اختلاف دو قاضى به عهده حاکم اسلامى است.
د. شمارى بر بایستگى مراجعه به اعلم به سخنان امیرالمؤمنین(ع) درعهدنامه مالک اشتر استناد کرده اند:
(ثمّ اختر بین النّاس أفضل رعیتک فى نفسک.)56
براى داورى بین مردم از رعیت خود کسى را برگزین که نزد تو برترین
فرد است.
بى گمان امیرالمؤمنین(ع) بر مالک واجب کرده که برترین مردم را در اخلاق دانش و شناخت براى حکم برگزیند. بنابراین این برترگزینى رهبرى جامعه را نیز در بر خواهد گرفت.
و اگر مقبوله عمربن حنظله را بى قید و شرط بدانیم این حدیث شرطِ اعلم بودن را یاد کرده و آن را مقید ساخته است.
پاسخ
افضل به معناى اعلم نیست. خود امام در ادامه مى فرماید:
(ممّن لاتضیق به الأمور و لاتُمحّکهُ الخصومُ ولایتمادى فى الزلّة ولایحصر من الفىء….)
کسى را برگزین که کارها او را در تنگنا قرار ندهد و ستیز ستیزگران وى را به خیره سرى نکشاند و در لغزش پاى نفشرد چون حق را نشناخت دربازگشت بدان در نماند و نفس او به آز نگراید و به اندک شناخت بدون بررسى لازم بسنده نکند و در شبهه ها بیش از دیگران درنگ ورزد و حجت را بیش از همه به کار برد.
از سخنان حضرت به خوبى استفاده مى شود که مقصود از (افضل) (اعلم) نیست بلکه ویژگیهاى برجسته اخلاقى و توانایى در شناخت حق و واقعیت خارجى است که قاضى باید داشته باشد. افزون بر این در نقل تحف العقول علم در کنار حلم ورع و سخا یاد شده است که برترى در این ویژگیهاى پسندیده مورد نظر حضرت بوده است نه برترى در دانش و فقه:
(فاختر للحکم بین الناس أفضل رعیتک فى نفسک وأنفسهم للعلم والحلم والورع والسخاء ممّن لاتضیق به الامور….)57


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا