خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
امام رضا(ع) در این روایت انتخاب امام را با ویژگیهایى که دارد از جانب مردم دور مى شمارد و آن را امرى الهى مى داند:
(فکیف لهم باختیار الامام؟ والامام عالم لایجهل راع لاینکل معدن القدس والطهارة والنسک والزهادة والعلم والعبادة مخصوص بدعوة الرسول(ص) وهو نسل المطهّرة البتول… نامى العلم کامل الحلم مضطلع بالامامة عالم بالسیاسة مفروض الطاعة قائم بأمر الله ناصح لعباد اللّه حافظ لدین الله….115)
پس چگونه آنان حق گزینش امام را دارند؟ در حالى که امام دانایى است که نادان نیست و چوپانى است که از پاى نمى ایستد خاستگاه پاکى و پاکیزگى پرستش و پارسایى دانش و عبادت است. ویژه دعوت پیامبر و از نسل پاک زهراست. داراى علم رشد یافته حلم کامل توانایى در امامت و رهبرى آگاه به سـ*ـیاست است. پیروى از فرمان او واجب بر پا دارنده دستور خدا خیرخواه بندگان خدا و نگهدارنده دین خداست.
تمام این روایات به جز چند روایت نخست به روشنى دلالت دارند که منظور از امام امام معصوم است; اما چون فقیه نایب امام است و ولایت فقیه استمرار امامت و رهبرى معصوم آن شرایطى که ویژه معصوم نیستند نایبان امام باید آنها را در مرحله پایین تر داشته باشند.
در پاسخ از این استدلال مى توان گفت:
نخست آن که لازم دانستن تمام این ویژگیها براى ولى فقیه نیاز به دلیل دیگرى
دارد که موجود نیست و دلیلهاى ولایت فقیه تنها اجتهاد مطلق را ثابت مى کنند.
از این روى امام خمینى این بخش از روایتها را که در باب اهمیت و بایستگى امامت است در آغاز بحث ولایت فقیه کتاب البیع مى آورد و آنها را درباره امام معصوم و دورانِ حضور مى داند و آن گاه که به بحث از دوران غیبت و ولایت فقیه مى پردازد تنها به روایاتى استناد مى جوید که در آنها واژه (عالم) یا (والى) آمده است.16
دو دیگر اگر این استدلال را بپذیریم باید به تمام پیامدهاى آن گردن نهیم و به تمام شرایط و ویژگیهایى که در روایات و یا سیره عملى ائمه(ع) درباره رهبرى آمده پاى بند باشیم.
سه دیگر گردآمدن تمام این ویژگیها و تواناییها در یک فرد عادى ناممکن است و تنها امام معصوم مى تواند داراى این شرایط باشد.


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
چهار دیگر برابر روایاتى که یاد شد نمى توان گزینش چنین رهبرى را به مردم واگذارد بلکه چنین شخصى با این ویژگیها باید توسط خدا و پیامبر(ص) به مردم معرفى و به رهبرى گمارده شوند.
بنابراین تنها ویژگیهایى که به حکم عقل و ضرورت رهبر جامعه اسلامى باید داشته باشد مى توان از این روایات درآورد و فهمید. این در صورتى استکه از دلیلهاى ولایت فقیه و شرایط و ویژگیهایى بایسته رهبرى استفاده نشود و با دشوارى گزینش چنین فردى تنها خبرگان مى تواند فرد شایسته اى را براى این مسئولیت مهم برگزینند.
نتیجه
از بحثها و نقد و بررسیهایى که درباره روایات باب داشتیم روشن شد که روایات یادشده افزون بر سستى سند دلالت بر اعلم بودن فقهى به معناى مصطلح در ولى فقیه ندارند. افزون بر این روایات یاد شده درباره ویژگیهاى امام معصوم است از این روى بسیارى از فقیهان از یادگرد آنها خوددارى کرده اند.
در پاره اى از این روایات افقه و اعلم به معناى دین شناس کامل و آشناى با
اصول و فروع به کار رفته بود نه اعلم فقهى. گیریم که بشود اعلم بودن ولى فقیه را از این روایات استفاده کرد بى گمان به معناى مصطلح فقهى نیست بلکه به معناى توان مدیریت و آگاهیهاى بایسته سیاسى است. از روایات استفاده مى شود که رهبر جامعه اسلامى باید داراى اجتهاد مطلق باشد تا گرفتار بدعت نشود و نظر وى براى مردم حجت شرعى باشد.
اعلمیت در قانون اساسى
در قانون اساسى مصوب سال 1358 شرط مرجعیت براى رهبر یاد شده بود امّا شرط اعلمیت خیر. در بازنگرى قانون اساسى در سال 1368 شرط اعلمیت در اصل 107 قانون اساسى گنجانده شد و شرط مرجعیت از قانون اساسى برداشته شد.
شوراى بازنگرى قانون اساسى شرط مرجعیت را به دو دلیل برداشت:
1. مرجعیت امتیاز شرعى نیست ولى فقیه عبارت است از مجتهد عادل.
2. ممکن است در آینده از عنوان مرجعیت سوء استفاده شود و طررفداران مرجعى که دیگر شرایط رهبرى را ندارد درصدد طرح مرجعِ خود به عنوان رهبر برآیند و مشکل بیافرینند.117
بنابراین حذف مرجعیت از قانون اساسى هم بعد فقهى داشت و هم بُعد سیاسى اجتماعى.
افزون بر آن در پرسشى که در همین زمینه از بنیانگذار جمهورى اسلامى شد آن بزرگوار اجتهاد رهبر و انتخاب خبرگان را کافى دانست:
(من از اول با شرط مرجعیت در رهبر موافق نبودم و مجتهد عادل را کافى مى دانستم.)118


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
با برداشته شدن شرط مرجعیت شرط اعلمیت در بوته بررسى وکندوکاو جدّى خبرگان قرار گرفت و اعضا از یک سوى با دیدگاه امام رو به رو بودند که در نامه
خود به روشنى مرقوم داشته بود: (مجتهد عادل براى رهبرى کافى است) و در کتاب ولایت فقیه نیز اعلمیت را یاد نکرده بود و از سوى دیگر با پاره اى از روایات روبه رو بودند که در آنها واژه (اعلم) قید شده بود.
در جلسه پنجم شوراى بازنگرى که این موضوع مطرح بوده بسیارى از اعضاء اظهار نظر کرده اند که اشاره به آنها مفید خواهد بود:
* گروهى براین عقیده بودند که اعلمیت درمرجع تقلید دلیل درستى ندارد و اینان از واقعیتهاى خارجى در این باره سخن گفتند.119
* شمارى نیز بین مرجعیت و رهبرى فرق گذاشتند و ملاکهاى آن دو را گونه گون دانستند.120
* گروهى به سخنان امام خمینى استناد جستند که اجتهاد مصطلح در حوزه ها براى رهبرى کافى نیست و اینان اعلمیت فقهى را لازم ندانستند.121
* بعضى عقل اجتماعى را برتر از علم فقاهتى دانسته و از برترى اعقل بر اعلم سخن گفتند.122.
* شمارى این نکته را یاد آورد شدند: با توجه به نظر امام خمینى که اعلمیت در رهبرى شرط نیست باید راه حلّى براى تبیین روایاتى که به آنها استناد مى شود پیدا کرد.123
* گروهى روایات را درباره به امام معصوم دانستند; زیرا عصمت قرشیت و نصب خاص در پاره اى از آن روایات آمده است. اینان تنها توانایى بر اداره جامعه را درباره ولى فقیه دانستند.124
اینها راه حلهایى بود که مطرح گردید; امّا در کمیسیون ولایت فقیه پس از بحث و بررسى به این نتیجه رسیدند که واژه اعلم را در قانون اساسى وارد سازند و آن را در اصل 107 گنجاندند. خبرگان درجلسه هاى بحث خود به تفسیر درستى از اعلمیت که در روایات آمده بود رسیدند و در هنگام پیشنهاد طرح (اعلم) در قانون اساسى تفسیر خود را از واژه (اعلم) به اطلاع اعضاى شوراى بازنگرى رساندند و مورد تصویب واقع شد.


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
آیت اللّه امینى مخبر کمیسیون ولایت فقیه در جلسه هفدهم بازنگرى قانون اساسى در این باره گفت:
(مسأله دیگرى که در اصلهاى سابق نبود اعلمیت بود…. اما کمیسیون با توجه به آن که [اعلم] در چهارده روایت است و روایات صحیح هم در بین آنها هست و موثق هستند… و آن جا تصریح کرده که کسى براى زمامدارى صلاحیت دارد که اعلم باشد: (با مراللّه فیه) و (افقه) هم در بعضى روایات دارد البته با این توجه که اعلمیت را فقط در فقه حساب نکرده اند بلکه اعلمیت در کلیه مسائل سیاسى مسائل حکومتى مسائل فقهى تشخیص موضوعات و امثال اینها [ست]….)125
بنابراین آن مجتهدى اعلم است و شایستگى رهبرى را دارد که در تمام گزاره هایى که به حوزه کارى وى مربوط مى شود توان بازشناسى و تصمیم گیرى داشته باشد نه این که تنها در دانشهاى حوزوى اعلم باشد.
ییکى دیگر از اعضاى شوراى بازنگرى قانون اساسى با توجه به صحیحه عیص بن قاسم و عبدالکریم بن عتبه هاشمى و روایت نبوى اعلم را به معناى اعلم در موضوعات و شناخت درست آن تفسیر کرد:
(ما اعلمیت را عبارت از اعلمیت در مسائل فقهى و استنباط احکام نمى دانیم بلکه هم در استنباط احکام و هم در شناخت موضوعات کسى که مى خواهد رهبر یک امت و امام کشور اسلامى و اسلام باشد این با موضوعات گوناگونى برخورد دارد که باید تشخیص صحیح درمورد هر موضوعى بدهد و تطبیق کند کبراى کلى فقهى را بر این موضوع صحیح هم باید از نظر شناخت احکام اسلام (و به تعبیر امروزى شاید) هم از نظر قانوندانى که کلى دانى است از دیگران مقدم باشد و هم بعد از این که قانون را دانست و تشخیص داد در تشخیص موضوع قوى تر از دیگران باشد.)126
در فقه روشن است و بى گفت وگو که مجتهد و مفتى کارى به گزاره هاى خارجى ندارد و تنها در موضوعها و گزاره هاى مستنبط شرعى اظهار نظرها و دیدگاههاى وى حجت است. در گزاره هاى خارجى کار فقیه بیان حکم است و بازشناسى گزاره و موضوع به عهده مکلف است اما در مسائل حکومتى و سیاسى ـ اجتماعى ولى فقیه باید اهل تشخیص باشد درغیر این صورت گرفتار دسیسه هاى توطئه گران مى شود. به تعبیر دیگر باید حادثه شناسى باشد حوادث سیاسى اجتماعى را به خوبى بازشناسد و درباره آنها تصمیم بگیرد و این نیاز به آگاهیهایى غیر از فقه دارد که هر کسى از عهده آن بر نمى آید.


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
در قرآن مجید در دو موردى که پیروى از (اولى الامر) مطرح شده در مسائل اجتماعى سیاسى و نظامى است. خداوند درهنگام نزاع و اختلاف پیروى از پیامبر و اولى الامر را لازم مى شمارد که این اختلاف تنها درامور قضائى نیست127 و در آیه
دیگر خداوند مسائل مطرح شده در سطح جامعه رابه پیامبر و اولى الامر ارجاع مى دهد تا آنان با تدبیر زمینه ناامنى اجتماعى را بر طرف سازند.
(وإذا جائهم أمر من الامن أوالخوف اذاعوا به ولوردّوه إلى الرسول وإلى أولى الأمر منهم لعلمه الذین یسنبطونه منهم.)128
وهنگامى که خبرى از پیروزى یا شکست به آنان برسد [بدون بررسى] آن را شایع مى کنند در حالى که اگر آن را به پیامبر و اولى الامر از میان مسلمانان که آگاهى کافى و توانایى و بازشناسى دارند ارجاع دهند. آنان که اهل ریشه یابى مسائل هستند از آن آگاه خواهند شد.
مراجعه به (اولى الامر) در این جا براى بازشناخت موضوع درمسائل اجتماعى سیاسى و نظامى است و تنها آیه اى که در قرآن واژه استنباط به کار رفته همین آیه است.
فیض کاشانى در تفسیر این بخش از آیه مى نویسد:
(اى یستخرجون تدبیره بتجاربهم وانظارهم.)129
ییعنى آنان با تجربه و دیدگاههایى که دارند به تدبیر این امور مى پردازند.
پس کسى که شناخت و نظر درست و تجربه کافى ندارد توان تدبیر امور ورهبرى جامعه را ندارد اگر چه اعلم فقها در دانشهاى حوزوى باشد. چه بسیارند کسانى که از علم و تقوا بالایى برخوردارند امّا توان اداره جامعه را ندارند.
پیش از این یادآور شدیم که پیامبر(ص) ابوذر را از به دست گرفتن امور اجتماعى بازداشت گرچه او انسانى مؤمن با تقوا و داراى سابقه درخشان بود. از نظر پیامبر(ص) ابوذر در مدیریت ضعیف بود از این روى حضرت او را از ولایت برمال یتیم و… بازداشت و این منطق در تمام زمانها و نسبت به تمام افراد ناتوان صادق است.


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
پى نوشتها:
1. ابن عبارات برگرفته از روایات است: (الفقهاء قادة الفقهاء سادة الفقهاء امناء الرسول فان الفقهاء ورثة الانبیاء الفقهاء حصون المسلمین) اطیعوا اللّه اولى الامر منکم) قال اولى الفقه.ر.ک: (معجم الفاظ بحارالانوار) ج482/10 واژه فقه دفتر تبلیغات اسلامى.
2. (تحف العقول) بحرانى172/ اعلمى بیروت; (ولایت فقیه) امام خمینى96/ مؤسسه تنظیم و نشر اثار امام خمینى.
3. (المقنعه) شیخ مفید352/ مؤسه نشر اسلامى قم.
4. همان مدرک810/.
5. (سلسلة الینابیع الفقهیه) گردآورى على اصغرمروارید ج67/9 مؤسسة فقه الشیعه.
6. همان مدرک190/; (سرائر) ابن ادریس ج25/2 موسسه نشر اسلامى قم.
7. (شرایع الاسلام) محقق حلى ج184/1 دارالاضواء بیروت; (سلسله الینابیع الفقهیه) ج37/1 محقق درشرایع (ج344/1) درباره اجراى حدود مى نویسد:
(یجوز للفقهاء العارفین إقامة الحدود فى حال غیبة الامام کما لهم الحکم بین الناس مع الأمن من ضرر سلطان الوقت.)
8. (مسالک الافهام) شهید ثانى ج54/1 دارالهدى للطباعة والنشر قم.
9. (سلسلة الینابیع الفقهیه) ج281/29; (الدروس الشرعیه) شهید اول ج262/1 مؤسسه نشر اسلامى.
10. (سلسلة الینابیع الفقهیه) ج281/29.
11. (رسائل محقق کرکى) تحقیق محمد حسّون ج142/1 رساله صلاة الجمعه انتشارات کتابخانه آیت اللّه مرعشى قم.
12. (کشف الغطاء) شیخ جعفر کاشف الغطاء394/ چاپ سنگى; مجله (حوزه) شماره 57 ـ 335/56.
13. (عوائد الایام) ملااحمدنراقى536/ دفتر تبلیغات اسلامى قم. عبارت نراقى چنین است:
(إنّ کلیة ماللفقیه العادل تولّیه وله الولایة فیه أمران: أحدهما: کلّ ما کان للنبیّ والامام ـ الذین هم سلاطین الأنام وحصون الاسلام ـ فیه الولایة و کان لهم
فللفقیه أیضاً ذلک إلاّ ما أخرجه الدلیل من إجماع اونصّ أو غیرهما.
و ثانیهما: أنّ کل فعل متعلّق بأمور العباد فى دینهم أو دنیاهم ولابدّ من الإتیان به ولامفرّ منه إمّا عقلاً اوعادة من جهة توقف امور المعاد او المعاش لواحد أو جماعة علیه و إناطة انتظام أمور الدین أو الدنیا به. أو شرعاً مِن جهة ورود أمر به او إجماع أو نفى ضرر أو إضرار أو عسر أو حرج أو فساد على مسلم أو دلیل أخر. أوْ ورود الاذن فیه من الشارع ولم یجعل وظیفته لمعیّن واحد أو جماعة ولا لغیر معیّن رأى واحد بعینه ـ بل علم لابدّیّة الإتیان به أو الإذن فیه ولم یعلم المأمور به و لا المأذون فیه فهو وظیفه الفقیه وله التصرف فیه والإتیان به.)
و نیز مراجعه شود به (القواعد والفوائد) شهید اول ج1 405/ قاعده 147.
14. (الذریعة الى اصول الشریعة) سید مرتضى تحقیق ابوالقاسم گرجى ج801/2 دانشگاه تهران; مجله (حوزه) شماره 57 ـ 109/56.
15. (عروة الوثقى) محمد کاظم طباطبائى یزدى ج800/3 مکتبة الداورى قم;مجله (حوزه) شماره 56 ـ 112/157.


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
16. ر.ک. مجله (حوزه) شماره 57 ـ 84/56.
17. همان مدرک84/ 86 به نقل از مفاتیح الاصول 632/ چاپ سنگى.
18. (مفاتیح الاصول) سید محمد مجاهد 632/.
19. (مستند الشیعه) ملااحمد نراقى ج521/2 چاپ سنگى.
20. (مسائل من الاجتهاد والتقلید و مناصب الفقیه) حسین نورى همدانى51/ انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى به نقل از (قوانین) ج243/2.
21. (جواهر الکلام) محمد حسن نجفى ج402/21 دار احیاء التراث العربى بیروت.
22. همان مدرک ج43/40.
23. (مجموعه رسائل فقهیه و اصولیه) شیخ انصارى81/ رساله اجتهاد و تقلید مکتبة المفید و چاپ کنگره شیخ انصارى67/.
24. (القضاء والشهادات) شیخ انصارى30/ شماره 22 کنگره شیخ انصارى.
25. مجله (فقه) شماره 179/9.
26. (متمسک العروة) سید محسن حکیم ج106/1 اسماعیلیان قم.
27. (مهذب الاحکام) سید عبدالاعلى سبزوارى ج120/1.
28. (التنقیح) الاجتهاد والتقلید418/.
29. (العروة الوثقى) التقلید والطهاره ج58/1. با حاشیه 15 تن از علماء مؤسسه نشر اسلامى.
آیت اللّه بروجردى مى گوید:
(وبالجملة انـ*ـدام بدن الفقیه العادل منصوباً من قبل الائمه(ع)بمثل تلک الامور العامة المهمة التى یبتلى بها العامه مما لا اشکال فیه اجمالاً….)
ر.ک: البدر الزاهر 53/.
30. (العروة الوثقى) باحاشیه ده تن از علما ج25/1 مکتبة العلمیة الاسلامیة.
31. همان مدرک8/ باحاشیه آیات عظام: بروجردى ضیاء الدین عراقى ابوالحسن اصفهانى اسلامیه.
32. همان مدرک ج24/1 باچهار حاشیه دارالتفسیر قم.
33. مجله (حوزه) شماره 49/64.
34. (مشروح مذاکرات شوراى بازنگرى قانون اساسى) ج176/1 جلسه پنجم انتشارات مجلس شوراى اسلامى.
35. (صحیفه نور) ج129/2.
36. (الرسائل) امام خمینى ج106/2.
37. همان مدرک147/.
38. همان مدرک150/.
39. (صحیفه نور) ج47/21.
40. همان مدرک98/.
41. همان مدرک100/.
42. (اصول کافى) کلینى ج27/1 دار صعب:
43. (نهج البلاغه) صبحى صالح ترجمه دکتر سید جعفر شهیدى خطبه 151/153.
44. همان مدرک خطبه 173.
45. (عروة الوثقى) با حواشى ذیل مسئله 68 باب تقلید.
46. (ولایت فقیه)68/ 77 81; (عوائد الایام) ملا احمد نراقى532/ 533 534; (مستند الشیعه) ج521/2.
47. (الرسائل) امام خمینى ج144/2.
48. (مشروح مذاکرات شوراى بازنگرى قانون اساسى) ج656/2.
49. (دراسات فى ولایة الفقیه) حسینعلى منتظرى ج309/1 ـ 302.
50. ابو عبیده حذاء از امام صادق(ع) مى پرسد: اگر جمعى بخواهند نماز بخوانند چه کسى پیشنماز شود؟
آن حضرت از پیامبر(ص) نقل مى کند:
(مردم با قراءت ترین آنها را مقدم مى دارند. اگر همه در قرائت مساوى بودند کسى را که در هجرت پیشگام است مقدم مى دارند. پس اگر در هجرت مساوى بودند پیرترین آنان را مقدم مى دارند و اگر در سن و عُمر یکى بودند: (فلیؤمّهم اعلمهم بالسنة وافقهم فى الدین) آگاه تر به سنت و فقیه تر در دین امامت مى کند و کسى درمنزل دیگرى امامت نمى کند و نه در جایگاه حکومت دیگرى در دوران حکومتش)


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
(بحارالانوار) ج62/85.
علامه مجلسى روایتى از عامه نقل مى کند:
(امامت مردم را بهترین قراءت کننده کتاب خدا به عهده مى گیرد. پس اگر درقراءت مساوى بودند داناترین آنان به سنت و اگر مساوى بودند پیرترین آنان.
همان مدرک64/.
این روایات نشان مى دهد در هر کارى باید ویژگیى پیش داشته شود که پیوند مستقیم با آن کار دارد. در امامت جماعت قراءت و در رهبرى مدیریت و…
51. (کافى) ج67/1; (وسائل الشیعه) ج75/18.
52. (وسائل الشیعه) ج80/18 ح20.
53. همان مدرک ج88/18 ح45.
54. (الرسائل) امام خمینى ج144/2.
55. (وسائل الشیعه) ج84/18.
56. (نهج البلاغه) صبحى صالح نامه 434/53.
57. (تحف العقول) ابن شعبه حرّانى95/ مؤسسه الاعلمى بیروت.
58. (مستند الشیعه) ملا احمد نراقى ج528/2 انتشارات کتابخانه مرعشى نجفى قم.
59. (بحارالانوار) ج99/55 ـ 100.
60. مجله (حوزه) شماره 57 ـ 97/56 مقاله (اعلمیت ومرجعیت).
61. (شرایع الاسلام) ج69/4.
62. (قواعد الاحکام)201 چاپ سنگى.
63. (وسائل الشیعه) ج106/18 ح27.
64. همان مدرک107/ ح35.
65. حسینى تهرانى در کتاب امام شناسى به آیه 43 سوره مریم:
(یا ابت انّى قد جائنى من العلم ما لم یأتک فاتبعنى اَهدِکَ صراطاً سَویّاً).
بر بایسته بودن رجوع به اعلم چنین استدلال مى کند:
(اعلم در همه مسائل اطلاع و تبحر و وسعت علم و قدرت استنباطش بیش تر است و عالم نسبت به اعلم اطلاعش کم تر و قدرتش کم تر و علمش تنگ تر و ضعیف تر است.)
علامه طباطبایى بر این سخن حاشیه مى زند:
(طبق این فرض و بیان تردید مابین مجتهد مطلق و مجتهد متجزى واقع است نه ما بین اعلم و عالمى که حجّت شرعى در عامّه احکام برایش قائم است و واجب العمل و گرنه به خود مجتهد عالم واجب بود که به مجتهد اعلم رجوع کند و این امر با بناء قطعى عقلاء مخالف است. مثلاً در هیچ شهرى بیماران و حتى خود اطبّاء در معالجه منحصراً به اعلم اطّباء شهر
رجوع نمى کنند و همچنین در سائر صناعات و حرفه ها تنها به بالاترین اُستاد رجوع نمى کنند و اگر رجوع هم کنند به عنوان ارجحیّت است نه تعیّن و لزوم. در آیه کریمه هم علم و جهل مناط گرفته شده نه اعلمیت و عالمیت یا اعلمیت و جاهلیت.)
ر.ک: (امام شناسى) حسینى طهرانى ج10/3; (ولایت فقیه در حکومت اسلام) محمد حسینى طهرانى ج158/2.
66. مجله (حوزه) شماره 57 ـ 118/56 ویژه مرجعیت.
67. (غیبت نعمانى) 115/; (وسائل الشیعه) ج564/18.
68. (الاختصاص)251/; (بحارالانوار) ج110/2.
69. (کافى) ج47/1.
70. (بحارالانوار) ج259/75; (تحف العقول)276/; (سفینة البحار); شیخ عباس قمى ج230/2 چاپ قدیم.
71. (الغدیر) علامه امینى ج291/8 دار احیاء التراث العربى بیروت.
72. (بحارالانوار) ج406/22; ج4/75; (سفینة البحار) ج741/8 دارالاسوه.
73. (وسائل الشیعه) ج29/11.


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
74. (الکامل فى التاریخ) ابن اثیر ج422/5.
75. همان مدرک523/.
76. همان مدرک440/.
77. (تنقیح المقال) مامقانى ج151/2; (اختیار معرفة الرجال) معروف به رجال کشى شیخ طوسى تحقیق حسن مصطفوى254/ ح662 دانشگاه مشهد; (وسائل الشیعه) ج38/11 ح8.
78. (وسائل الشیعه) ج40/11.
79. همان مدرک37/ ح5.
80. (بحارالانوار) ج278/47.
81. (وسائل الشیعه) ج35/11 ح1.
82. همان مدرک36/ ـ 38 ح10.
83. (بحارالانوار) ج278/47.
84. (المحاسن) برقى ج93/1; (بحارالانوار) ج88/85.
85. (بحارالانوار) ج487/66.
86. (الاحتجاج) طبرسى) ج15/1 اعلمى بیروت; (بحارالانوار) ج417/31.
87. (کتاب سلیم بن قیس)148/ دارالفنون بیروت.
88. (بحارالانوار) ج63/44.
89. (تنقیح المقال) ج35/3 باب الکنى.
90. همان مدرک ج437/1.
91. (جامع الرواة) اردبیلى ج613/1.
92. (بحارالانوار) ج306/13.
93. (الغدیر) ج291/8; (سنن الکبرى) بیهقى ج118/10 دارالمعرفة بیروت.
94. (سیماى کارگزاران على بن ابى طالب امیرالمؤمنین(ع)) على اکبر ذاکرى ج84/1 انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى.
95. همان مدرک85/.
96. (نهج البلاغه) صبحى صالح نامه 435/53.
97. (کنزالعمال) متقى هندى ج25/6 ح14687; (الغدیر) ج360/9.
98. (کنزالعمال) ج19/6 ح14653.
99. (کافى) کلینى ج16/1; (تحف العقول)285/; (بحارالانوار) ج37/1; ج339/59; ج300/85.
100. (مرآت العقول) علامه مجلسى ج56/1 دارالکتب الاسلامیة.
101. (کتاب الوافى) فیض کاشانى ج99/1 مکتبة الامام امیرالمؤمنین اصفهان.
102. (شرح اصول الکافى) ملاصدرا ج363/1 تصحیح خواجوى.
103. مجله (حوزه) شماره 57 ـ 210/56. به نقل از (فوائد الرضویه) 596/.
104. (کتاب الشفاء الهیات) بوعلى سینا452/ چاپ مصر; باتحقیق حسن زاده آملى503/
انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى.
105. (نهج البلاغه) حکمت 96.
106. همان مدرک خطبه 247/173.
107. (شرح نهج البلاغه) ابن میثم ج340/3 انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى.
108. (شرح نهج البلاغه) ابن ابى الحدید ج329/9.
109. (شرح نهج البلاغه) ابن میثم ج341/3.
110. (الاحتجاج) ج46/1.
111. (بحارالانوار) ج75/33; (امالى شیخ طوسى)184/ بنیاد بعثت; (شرح نهج البلاغه) ابن ابى الحدید ج210/3; (بحارالانوار) ج429/32.
112. (بحارالانوار) ج165/25.
113. همان مدرک ج44/93 45 64.
114. همان مدرک ج116/25; (عیون الاخبار) شیخ صدوق ج169/1 باب 19.
115. همان مدرک.
116. (کتاب البیع) امام خمینى ج462/2 ـ 464 اسماعیلیان قم. ایشان در توضیح کلام امام حسین(ع) (العلماء باللّه الامناء على حلاله و حرامه) مى نویسد: (والعدول عن لفظ الائمه الى (العلماء…) لعله لتعمیم الحکم بالنیة الى جمیع العلماء….)
117. (صورت مشروح مذاکرات شوراى بازنگرى قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران) ج655/2 انتشارات مجلس شوراى اسلامى.
118. (صحیفه نور) رهنمودهاى امام خمینى ج129/21 وزارت ارشاد اسلامى. آقاى موسوى اردبیلى در شوراى بازنگرى قانون اساسى (صورت مشروح مذاکرات ج190/1) مى گوید: (امام خمینى از اول با شرط مرجعیت در رهبر مخالف بود و مى فرمودند (این قابل پیاده شدن نیست.).
119. (مشروح مذاکرات شوراى بازنگرى قانون اساسى) ج198/1 آقاى حسین هاشمیان.
120. همان مدرک ج196/1. گفته اقاى هاشمى رفسنجانى به نقل از امام خمینى.
121. همان مدرک ج197/1 آقاى مهدى کروبى.
122. همان مدرک192/ آقاى امامى کاشانى.
123. همان مدرک194/ رئیس جمهور وقت.
124. همان مدرک188/ آقاى على مشکینى.
125. (مشروح مذاکرات شوراى بازنگرى قانون اساسى) ج656/2.
126. همان مدرک646/ آقاى محمد مؤمن.
127. سوره (نساء) آیه59.
128. سوره (نساء) آیه 83.
129. (تفسیر الاصفى) فیض کاشانى ج225/1 انتشارات دفترتبلیغات اسلامى.


ولایت فقیه در عصر غیبت

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، MaSuMeH_M، ریواس و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا