- عضویت
- 24/4/20
- ارسال ها
- 351
- امتیاز واکنش
- 7,083
- امتیاز
- 263
- محل سکونت
- In The Windows
- زمان حضور
- 73 روز 27 دقیقه
خب!
اینی که قراره بگم خریت محضه!
کلاس اول که بودم، دوتا دوست داشتم فاطمه و فاطمه
معلممون برای اینکه مقنعهها قاطی نشه گفته بود اسم بزنید! منم که فراموش کار یادم رفته بود بگم مامانم بزنه!
نمیدونم معلممون گفت همون لحظه میخوام ببینم یا بعدا! منم استرس گرفته بودم با بچهها نقشه کشیدیم:
دقیقا بالای اون قاب مقنعه شروع به نوشتن کردیم با ماژیک دائم و ابی|:
وقتی که کشیدیم گفتیم اِ/: چرا آبیه پَس داده؟
هیچی دیگه! بعد اینکه کار رو انجام دادیم؛ ما موندیم و چه کنیم لاپوشونی
به مامانم گفتم معلمم از قصد خودش کشیده و تقصیر رو انداختم سر اون معلم بدبخت/:
تا همین چندماه پیش که بالاخره بعد از سالها لو دادم خودم و دوستام رو!
و من موندم با یه مقنعهی نو و سفید بالای گردیش به صورت برعکس:
ملیکا کاکو نسترن1
اینی که قراره بگم خریت محضه!
کلاس اول که بودم، دوتا دوست داشتم فاطمه و فاطمه
معلممون برای اینکه مقنعهها قاطی نشه گفته بود اسم بزنید! منم که فراموش کار یادم رفته بود بگم مامانم بزنه!
نمیدونم معلممون گفت همون لحظه میخوام ببینم یا بعدا! منم استرس گرفته بودم با بچهها نقشه کشیدیم:
دقیقا بالای اون قاب مقنعه شروع به نوشتن کردیم با ماژیک دائم و ابی|:
وقتی که کشیدیم گفتیم اِ/: چرا آبیه پَس داده؟
هیچی دیگه! بعد اینکه کار رو انجام دادیم؛ ما موندیم و چه کنیم لاپوشونی
به مامانم گفتم معلمم از قصد خودش کشیده و تقصیر رو انداختم سر اون معلم بدبخت/:
تا همین چندماه پیش که بالاخره بعد از سالها لو دادم خودم و دوستام رو!
و من موندم با یه مقنعهی نو و سفید بالای گردیش به صورت برعکس:
ملیکا کاکو نسترن1
|○ کارای عجیب و خنده داری که توی کودکی/الان انجام میدادی/میدی ○|
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com