خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SelmA

مدیر تالار بیوگرافی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
11/2/22
ارسال ها
2,312
امتیاز واکنش
42,774
امتیاز
418
سن
18
محل سکونت
قلبِ زی‌زی جونم.
زمان حضور
113 روز 16 ساعت 37 دقیقه
غم و اندوه یار من باشد
تو به اندوه و غم چرایی یار؟


مشاعره با حرف غ

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
غم و اندوه یار من باشد
تو به اندوه و غم چرایی یار؟
غم مخور جانا در این عالم که عالم هیچ نیست
نیست هستی جز دمی ناچیز و ان دم هیچ نیست
گر به واقع بنگری بینی که ملک لایزل
ابتدا و انتهای هر دو عالم هیچ نیست


مشاعره با حرف غ

 
  • تشکر
Reactions: SelmA

SelmA

مدیر تالار بیوگرافی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
  
عضویت
11/2/22
ارسال ها
2,312
امتیاز واکنش
42,774
امتیاز
418
سن
18
محل سکونت
قلبِ زی‌زی جونم.
زمان حضور
113 روز 16 ساعت 37 دقیقه
غمِ عشقت بیابون پروَرُم کرد
هوای بخت بی بال و پرُم کرد


مشاعره با حرف غ

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
غمِ عشقت بیابون پروَرُم کرد
هوای بخت بی بال و پرُم کرد
غلام آن نظربازم که خاطر با یکی دارد
نه مملوکی که هر ساعت نظر با مالکی دارد
حدیث بردباری را بپرس از عاشق صادق
که بر دل حسرت بسیار و طاقت اندکی دارد


مشاعره با حرف غ

 
  • عالی
Reactions: Mahii

Mahii

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/21
ارسال ها
332
امتیاز واکنش
5,869
امتیاز
263
سن
20
محل سکونت
شهر بی یار
زمان حضور
15 روز 20 ساعت 47 دقیقه
غلام آن نظربازم که خاطر با یکی دارد
نه مملوکی که هر ساعت نظر با مالکی دارد
حدیث بردباری را بپرس از عاشق صادق
که بر دل حسرت بسیار و طاقت اندکی دارد
غرق خون بود ونمی مرد زحسرت فرهاد
خواندم افسانه ی شیرین و بخوابش کردم


مشاعره با حرف غ

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
غرق خون بود ونمی مرد زحسرت فرهاد
خواندم افسانه ی شیرین و بخوابش کردم
غیرت عشق زبان همه خاصان ببرد
کز کجا سر غمش در دهن عام افتاد
من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم
اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد
چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار
هر که در دایره گردش ایام افتاد


مشاعره با حرف غ

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~

~ĤaŊaŊeĤ~

دستیار تالار کتاب گویا
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
17/7/21
ارسال ها
728
امتیاز واکنش
9,749
امتیاز
263
سن
18
محل سکونت
فضول آباد
زمان حضور
61 روز 12 ساعت 54 دقیقه
غم هم اگر ترکم کند
تنهای‌تنها می‌شوم.


مشاعره با حرف غ

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
غم هم اگر ترکم کند
تنهای‌تنها می‌شوم.
غم عشقت بحلاوت خورم و دلشادم
این عبادت به ارادت کنم و ازادم
دم بدم صورت خوبت به نظر می ارم
تا خیال خودی و خود برود از یادم


مشاعره با حرف غ

 
  • تشکر
Reactions: paeez81

paeez81

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/4/21
ارسال ها
1,301
امتیاز واکنش
25,588
امتیاز
368
سن
22
زمان حضور
34 روز 7 ساعت 44 دقیقه
غرق خون بود و نمی مرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانه ی شیرین و به خوابش کردم


مشاعره با حرف غ

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
غرق خون بود و نمی مرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانه ی شیرین و به خوابش کردم


غم درآمد ز درم چون ز برم یار برفت
عیش و نوش و طربم، جمله به یکبار برفت

بنوشتم چو ز بی مهریت ای مه، شرحی
آتش افتاد به لوح و، قلم از کار برفت


مشاعره با حرف غ

 
  • تشکر
Reactions: paeez81
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا