مشاعره با حرف غ

~XFateMeHX~ · 15/2/22

غم عالم فراوان است و من یک غنچهدل دارم

چهسان در شیشهٔ ساعت کنم ریگ بیابان را؟

~XFateMeHX~ · 15/2/22

غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل
شاید که چو وابینی خیر تو درین باشد

moh@mad · 15/2/22

~XFateMeHX~ گفت:
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل
شاید که چو وابینی خیر تو درین باشد

غیرت عشق زبان همه خاصان ببرید
کز کجا سر غمش در دهن عام افتاد

من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم
اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد

سعدی

~XFateMeHX~ · 18/2/22

غم و اندوه یار من باشد

تو به اندوه و غم چرایی یار؟

~XFateMeHX~ · 18/2/22

غم دنییّ دنی چند خوری باده بخور
حیف باشد دل دانا که مشوش باشد

~XFateMeHX~ · 18/2/22

غمگین تر از هر شب / دو چشمم باز بی خواب است امشب

با تو خواهم گفت / همه ناگفته هایم امشب

که دمی با تو به سر بردن / خودش آرامشی ناب است امشب

فریدون مشیری

~XFateMeHX~ · 18/2/22

غنچه‌ی گلبن وصلم ز نسیمش بشکفت
مرغ خوشخوان طرب از برگ گل سوری کرد

~XFateMeHX~ · 18/2/22

غنیمت دان و می‌ خور در گلستان
که گل تا هفته‌ی دیگر نباشد

~XFateMeHX~ · 18/2/22

غمِ عشقت بیابون پروَرُم کرد

هوای بخت بی بال و پرُم کرد
باباطاهر

~XFateMeHX~ · 18/2/22

غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن
روز و شب عربده با خلق خدا نتوان زد

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر ممتاز

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

کاربر برتر

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین