نویسنده این موضوع
با شنیدن صدای پای دنیز و هیلا که داشتن بهش نزدیک میشدن، تند گفت:
- هر جایی که هستید، وایستید!
هیلا که جا خورده بود، مبهوتشده گفت:
- ونیز!
اما دنیز وقتی شهابسنگ جلوی پاش رو که علامت اختصاری عنصر آب یعنی یه ماه نیمه به همراه رگههایی از آب مواج چسبیده بهش بود رو دید، لحظهای نفسش گرفت. از خودخوری داشت دیوونه میشد. چطور میتونست جلوی...
- هر جایی که هستید، وایستید!
هیلا که جا خورده بود، مبهوتشده گفت:
- ونیز!
اما دنیز وقتی شهابسنگ جلوی پاش رو که علامت اختصاری عنصر آب یعنی یه ماه نیمه به همراه رگههایی از آب مواج چسبیده بهش بود رو دید، لحظهای نفسش گرفت. از خودخوری داشت دیوونه میشد. چطور میتونست جلوی...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان راز آنتروپوئیدیس | Hannaneh کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: