- عضویت
- 20/8/18
- ارسال ها
- 8,710
- امتیاز واکنش
- 29,620
- امتیاز
- 473
- سن
- 23
- محل سکونت
- کویِ دوست
- زمان حضور
- 207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
منابع قدیم، همه از سابقهی دوستی سنباد با ابومسلم یاد کردهاند. طبری و دیگران او را از پروردگان و برکشیدگان ابومسلم خواندهاند و خواجه نظامالملک در سیاستنامه نیز در این باب نوشته است: «رئیسی بود در نیشابور، گبر، سنباد نام و با ابومسلم حق صحبت قدیم داشت او را برکشیده بود و سپهسالاری داده…» و در همه حال از کتابها، به خوبی برمیآید که سنباد قبل از آنکه به خونخواهی ابومسلم قیام کند سابقهی دوستی با او داشته است و حتی در روزهای آخر عمر ابومسلم، که آن سردار نامی برای کشته شدن، نزد منصور میرفته است، سنباد را به نیابت خود برگماشته است و او را با خزانه و اموال به ری فرو داشته است از این رو شگفت نیست که پس از قتل ابومسلم، وی با چنان شور و التهابی به خونخواهی وی برخاسته باشد. با این همه، انتقام ابومسلم در این نهضت بهانه بود و سنباد میکوشید با نشر مبادی و اصول غلاه و اهل تناسخ، خاطرهی دلاوران قدیم را در دل ایرانیان ستمکشیده و کینهجوی زنده نگهدارد و نفرت و دشمنی با تازیان را در مردم خراسان، تازهتر کند از این رو، با نشر پارهای عقاید تازه کوشید ایرانیان ناراضی را از هر فرقه و گروه که بودند بر گرد خویش جمع آورد و در مبارزه با دستگاه خلافت همه را با خود همداستان کند. مینویسد که سنباد «چون قوی حال گشت طلب خون ابومسلم کرد و دعوی چنان کرد که رسول بومسلم است به مردمان عراق، که بومسلم را نکشتهاند ولیکن قصد کرد منصور به کشتن او و نام مهین خدای تعالی بخواند کبوتری گشت سفید و از میان بپرید و او در حصاری است از مس کرده و با مهدی و مزدک نشسته است و اینک هر سه میآیند بیرون، مقدّم بومسلم خواهد بودن و مزدک وزیر است و هر کس آمد نامهی بومسلم به من آورد چون رافضیان نام مهدی و مزدکیان نام مزدک بشنیدند از رافضیان و خرّمدینان خلقی بسیار به وی گرد آمدند پس کار او بزرگ شد و به جایی رسید که از سواره و پیاده که با او بودند بیش از صدهزار مرد بودند. هر گاه با گبران خلوت کردی گفتی که دولت عرب شد که من در کتابی خواندهام از کتب ساسانیان و به من رسیده بود و من بازنگردم تا کعبه را ویران نکنم که او را بدل آفتاب بر پای کردهاند ما همچنان قبلهی دل خویش آفتاب را کنیم چنان که در قدیم بوده است و با خرّمدینان گفتی که مزدک شیعی است و شما را میفرماید که با شیعه دست یکی دارید و خون ابومسلم باز خواهید و با گبران گفتی با شیعیان و خرّمدینان، و هر سه گروه را آراسته میداشتی».
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
تاریخ ایران از سقوط نهاوند تا مرگ افشین، به روایت دکتر زرینکوب
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com