خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
ضلم وستم بنی امیه به اهل البیت(علیهم السلام)

بعد از شهادت امیرالمؤمنان(عليه السلام)، دوران بسیار تاریک خفقانی، ظلم، ستم، کشتار، تبعید، و شکنجه بنی امیه شروع شد. معاویه بر تمام مملکت حاکم شده بود و در این دوران، حضرت زین العابدین(عليه السلام) ده سال عمر خود را گذراند.

بعد شهادت حضرت مجتبی(عليه السلام) ده سال ایام حیات امامت ابی عبدالله(عليه السلام) شروع شد که ظلم بنی امیه در آن ده سال فوق العاده اوج گرفت، و بالاترین ظلم این بود که معاویه داشت با زمینه سازی، یزید را بر گردن امت سوار می کرد و با چنين كاري، دیگر حکومت به دست طایفه اي سگ باز، نوشیدنی خوار، منکر قرآن و منکر دین میافتد. معلوم است که این طایفه فرمانداری که انتخاب می کنند؛ استانداری که انتخاب می کنند؛ عواملی که انتخاب می کنند، چه نوع مردمی هستند تا حادثه بسیار شکننده کربلا پیش می آید و وجود مبارک زین العابدین(عليه السلام) در گردونه این حادثه می افتد.

در حادثه كربلا پروردگار عالم هم با گرفتن سلامتي، و در نتيجه با بیمار شدن یکروزه حضرت، فقط به ایشان اجازه شهادت را روز عاشورا نمی دهد و بعد هم كه ايشان به اسارت در می آیند. این قابل لمس نیست که علم، دین، ایمان، فضیلت، کرامت و همۀ ارزش ها را این اراذل و اوباش به اسارت گرفتند. شما به حساب آوريد كه رفتار این اراذل با زین العابدین(عليه السلام) تا شام چه بوده و چه فشاری بر آن حضرت وارد مي کردند. اراذل جاهل تا جايی که خود حضرت می فرماید: ما را عین غلامان سیاه حبشی به اسارت گرفته بودند؛ آن ها ما را می زدند؛ به ما توهین می کردند؛ به ما توجّه نمی کردند كه ما در چه مشکلات بسیار سختی به سر مي بريم، به خصوص اينکه لحظه به لحظه چشمم به عمه ها و دخترها مي افتاد و درك مي كردم که آن ها چه بلاهايی می کشند.

تا اينكه اسرا از شام برگشتند. از اين برگشتن تا شهادت حضرت حدود سي سال طول کشید. در این سی سال بود که ایشان هر منظره ای را می دید، به یاد خاطره تلخ کربلا می افتاد؛ كشاورزي می خواست به زراعتش آب بدهد امام می نشست و زار زار گریه می کرد؛ همين كه بچه شیرخواري را در بـ*ـغل خواهر و يا مادری می دید، زار زار گریه می کرد؛ جوانی را می دید، زار زار گریه می کرد. به علاوه اینکه هر روز در خانه اش بر روی ایتام کربلا باز بود و آن ها تنها زین العابدین(عليه السلام) را تکیه گاه خودشان می دانستند. در روایات ما هست که حداقل هر چند روز یک بار بچه قمر بنی هاشم کنار زین العابدین(عليه السلام) می آمد. خود دیدن این بچه، حضرت را ناراحت می کرد.

حیات، در صحیفه سجادیه

این مقدمه را برای این گفتم که به نظر می رسد که چنین انسانی، تحت این همه فشار و سختی، خیلی نرم به پروردگار عالم بگوید: خدایا! حیات و مرگ که به دست توست، قلم مصلحت خودت را عوض کن و مرگ مرا برسان. او باید این را بگوید؛ امّا نگاه امام به حیات و مرگ در صحیفه سجادیّه اين است: برای چه بمانم و برای چه بمیرم. این خیلی مهم است که همان طور كه بايد حیات آدمي هدف دار باشد، بايد مرگش هم هدف دار باشد. او همان طور كه بايد به حیات عشق بورزد، بايد به مرگ هم عین حیات عشق بورزد.
از پنجاه و چهار دعا همراه با گریه و با ندبه، این تنها یک تعلیم زین العابدین(عليه السلام) است.

حضرت با تضرّع، به پروردگار عالم می گوید و در واقع، چگونه زیستن و چگونه مردن را دارد به ما یاد می دهد.
حالا در کنار این خواسته انسانی، آن مقدمه در ذهنتان بیاید که برای یکبار و در یک روز هم آب خوش از گلوی حضرت پايین نرفته است. خواسته «وَ عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ» حضرت در اين دعا این چنين است: خدایا! تا من را بنده خودت می بینی که در فضای اطاعت از تو هستم، مرگ من را نرسان و بگذار كه من بمانم. اگر من بندۀ تو و مطیع تو هستم، پس برای چه دعا كنم كه بمیرم؟ پس خدايا! چرا تو مرا به دنیا آورده ای؟ آيا برای اینکه من انسان ظرف معرفت، هدایت و عبادت بشوم، مگر این مشت خاک را تبدیل به من انسان نکردی؟ حالا كه این عنایت را به من کردی و من اكنون هم اهل معرفتم، و هم اهل عبادتم و هم اهل هدایت، پس چرا بمیرم؟ هر لحظه اي که من بر این حال بمانم، به بالاترین تجارت دست زده ام. من هر چه بیشتر بمانم، آخرت آبادتر و گسترده تری را می سازم. با این معماری و با این بنّایی، و با این تجارت، چرا دستم از دنیا کوتاه باشد؟ من عمر می خواهم؛ من ماندن می خواهم؛ من مرگ نمی خواهم. آن وقت انسان اینجا این معنا را می فهمد که چقدر معرفت، هدایت و عبادت ارزش دارد که در کنار این سه حقیقت، اگر تمام تلخی های اين عالم را به کام آدم بریزند، براي او قابل تحمّل بوده و هیچ مشکلی برایش نیست. این قسمت از دعاي حضرت، درخواست عمر طولانی است.

در روايت نبوي است كه رسول خدا(صلّي الله عليه و آله و سلمّ) سعادت را چنين معنا کرده اند: «اِنَّ السَّعَادَةَ، كُلَّ الَّسعَادَةِ طُولُ الْعُمْرِ فِی طَاعَةِ اللهِ[1]» اين سخن رسول الله(صلّي الله عليه و آله و سلّم) روشن مي كند كه آروزي داشتن طول عمر آرزوي درستي است امّا اگر انسان مي خواهد چنين آرزویی كند كه مثلاصد سال و يا صد و بیست سال بماند، بايد چنين آرزو كند و بخواهد كه در گردونه طاعت حق بماند؛ چون طاعت و نتیجة طاعت، هدف نهایی خلقت انسان را نشان داده و تحقّق می بخشد.

انجمن رمان نویسی

رمان۹۸


معرفی صحیفه سجادیه و دعاهای آن

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و SAEEDEH.T

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
موت در صحیفه

و امّا مرگ، و اينكه کی بمیرم. در اين باره، حضرت چه تعلیم عظیمی دارد که ای کاش! این هفتاد میلیون جمعیت، مخصوصامفسدان، بي بندباران و گناهکارانش، این زنان و مردان رها شده از مدار دین و این دخترانی که هزار و پانصد سال پیش خبر لباس، اوضاع و روابط نامشروعشان، اشک (پیغمبر صلّي الله عليه و آله و سلّم) را در آورده است. البته، خبر چنين كساني، و نه دیدنشان. ای کاش! این ها همین یک جمله زین العابدین(عليه السلام) را درک و لمس می کردند که مسأله گنـ*ـاه و معصیت براي انسان چه مصيبتي هست.
«فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِي إِلَيْكَ» خدایا! به محض اینکه دیدی، برای اولین بار من زین العابدین می خواهم، دچار گنـ*ـاه شوم، هنوز كه دچار آن گنـ*ـاه نشده ام، مرگم را برسان که من نباشم تا مرتکب آن گنـ*ـاه شوم.

آنچه بيان شد، تنها داستان یک جمله صحیفه است.

داستان تاثيرگذاري شگرف دعاي توبه صحيفه

خدمت یکی چهره های برجسته علم، ایمان و امر به معروف و نهی از منکر، رسیدم که بعد در سن صد و سه سالگی در شهری از دنیا رفت. او به من فرمود: الان مشغول به چه کاری هستي؟ آن وقتی که من در خدمتشان بودم، ايشان در سنّ نود و دو سالگي به سر مي برد. این شخص در اين سن، یک لحظه هم آرام نبود و برای دین می چرخید و می نالید و غصّه می خورد. حتی در آن سن، در همان شهر از او كه مجتهد بود، دعوت کردند كه به دانشگاه برود و درس بدهد، و او هم با آن محاسن سفید و در سن نود سالگی هر روز به دانشگاه می رفت، و هفته ای چهار روز و روزی پنج ساعت یا چهار ساعت به منبر می رفت. در عين حال، در کوچه و خیابان با مردم حرف می زد و آن ها را امر به معروف و نهی از منکر می کرد.

او خیلی انسان والايی بود. او كه از من پرسيد در حال حاضر دارم چكار مي كنم، گفتم: دارم صحیفه سجاديه را شرح و تفسیر می کنم و اكنون به جلد پنجم رسیده ام؛ چون شرح فارسی مفصلّی بر آن در ایران نبود و اين برای اولین بار بود که این شرح و تفسیر بر صحیفه به ميدان آمده بود که من در نهايت اين شرح و تفسير را با هفت جلد به اتمام رساندم. بعد هم پشیمان شدم؛ چون احساس مي كردم اين كار هنوز هم بايد ادامه پيدا مي كرد و باید به حدود بیست جلد مي رسيد، ولی برنامه ريزان كارهاي من، براي نگارش بیش از این هفت جلد، سهمي از وقتم را براي نگارشم نگذاشته بودند. البته، الان دوباره دارد کلّ برنامه هايم پایه ریزی جدیدي می شود و اگر خدا بخواهد و من مهلت داشته باشم، مي خواهم کلّ حیات زین العابدین (عليه السلام) دعاها و آثار آن حضرت را در پنجاه جلد نظام دهم تا بتوانم از یکی از اماممان، فرهنگي صد در صد را به جهانیان ارايه بدهم.

اينكه گفتم چنين شرح و تفسيري را دارم بر صحيفه مي نويسم، چشمش پر از اشک شد و گفت: اگر میل دارید، من داستانی را در رابـ*ـطه با صحيفة سجاديه را براي شما بگویم. گفتم: با کمال رغبت آن را مي شنوم. او این داستان را كه بعد من آن را در تفسیر صحیفه سجادیه ام هم آورده ام، چنين براي من نقل كرد:حدود سی سالم بود كه در نجف جزء شاگردان درس آیت الله العظمي اصفهانی بودم. ایّام ماه رمضان مرحوم سیّد طلبه های خوش بیان را در مناطق شیعه نشین عراق پخش کرد. سهم ما به بصره افتاد. با یک روحانی درس خوانده متین از نجف حرکت کردیم و به بغداد آمدیم و از آنجا با قطار به بصره رفتيم. ماه مبارک رمضان را گذراندیم و عید فطر هم تمام شد. بلیط قطار گرفتیم كه به بغداد برگردیم و از آنجا هم به نجف برویم. کوپه قطار هم شش نفره بود و من و آن شیخ بزرگوار كه آمدیم سر جاهايمان در کوپه نشستیم، سه مرد لات، بی تربیت و ناجوري به همراه زن بد*کاره اي كه اصلاحجاب نداشت، وارد کوپه ما شدند.

به رئیس قطار متوسل شدیم. او گفت که ما جا ديگري نداریم. ما كه نمي توانستيم صبر كنيم؛ چون درس داشت شروع می شد و ما بايد برمي گشتيم. در همين گفتگو بوديم كه قطار به راه افتاد. با خود گفتیم، با اين مصيبت چكار كنيم؟ تصميم گرفتيم تا بغداد سر خود را پايین بياندازيم و یا اينكه به سقف قطار نگاه کنیم. آنان مقداري که با هم بودیم پيش ما حرف زدند، دیدیم که اهل تسنن هستند، از سنی هاي بی دین، مثل شیعه هاي بی دیني كه در بين ما هستند.

پنج و شش کیلومتري که قطار رفت، دیدیم آن ها از بساط خود تنبکي درآورده اند و یکی از آن ها شروع کرده به تنبک زدن و آن خانم هم بلند شده که برقصد. در بين، آن دو نفر دیگر از آن ها هم شروع کرد ه اند به تصنیف خواندن. به شیخ گفتم که چکار کنیم؟ گفت: من که می ترسم، و شما اينكار را انجام بده؛ چون بالاخره تو عمامه ات سیاه است و شاید اگر با این ها حرف بزنی، آن ها از كارهاي خود خجالت بکشند.

گفتم: آخر با این لات ها و با این چاقوکش ها، آن هم با این زن، چه چيزي مي توانم به آن ها بگويم. تصنيف خواندن آن ها به عربی همين طور داشت اوج می گرفت؛ می زدند و می رقصیدند. آهسته آهسته هر چهار تای آن ها شکل کارشان را طوری کردند که به ما بفهمانند كه به مسخره گرفته شده ايم. ایشان می فرمود که فلانی هیچ راهی برای ما نمانده بود، جز اينكه بلند شوم و بساطم را باز کنم و صحیفه سجادیه کهنه چاپ سنگی اي را كه داشتم، از توی بقچه ام درآورم، و بگذارم بر روي همان صندلی قطار و دعای مربوط به توبه حضرت زین العابدین(عليه السلام) را باز كنم که در آن، ناله هايي که حضرت به خدا می کند و التماسی که برای آمرزش به پروردگار دارد كه دل سنگ را هم آتش می زد. اين دعا طوری تنظیم شده که انگار زین العابدین(عليه السلام) گنـ*ـاه کارترین گناهكاران جهان است. بعد با صدای روضه شروع کردم به خواندن و در قلب خود، متوسّل به زین العابدین(عليه السلام) شدم و گفتم: یا بن رسول الله! کلید حلّ مشکل ما شما هستید و کاری از دست ما بر نمی آید، و اگر آن ها تنها به ما دو ضربه چاقو را بزنند، کار ما تمام می شود و کسی هم از ما دفاع نمی کند.

انجمن رمان نویسی

رمان۹۸


معرفی صحیفه سجادیه و دعاهای آن

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و SAEEDEH.T

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
خط اول و خط دوم دعا را كه خواندم و همين طور داشت به پهنای صورتم، از چشمانم اشک می آمد كه شنيدم صدای تنبک کم شد و بعد هم اصلاً خاموش شد و زن هم از رقصیدن ايستاد و در جاي خودش نشست و دو تای دیگرشان هم از تصنیف خوانی افتادند. به نيمه دعا كه رسيدم، دیدم آن زن بلند شد و چادرش را درآورد و بر سرش گذاشت و صورتش را هم چسباند به ديوار اتاق قطار و شروع کرد به گریه کردن.آن ها كه می خواستند نزدیک شهري نرسیده به بغداد پیاده شوند، به من گفتند: ای آقا! این چه کتابی است؟

گفتم که این کتاب، جان من است. گفتند که این كتاب را به ما بده. گفتم: براي من، این کتاب از این دنیا و از این عالم، بیشتر ارزش دارد. هر چند در دلم می خواستم كتاب را به آن ها بدهم، امّا با نشان دادن امتناع از دادن كتاب، می خواستم ارزش کتاب را به آن ها نشان بدهم. براي همين سخنم را در دلبستگي ام به كتاب صحيفه ادامه دادم و گفتم: براي من، قیمت این کتاب، از همة عالم هم بالاتر است، پس براي چی آن را به شما بدهم. من براي لحظه اي نمی توانم این کتاب را از خودم جدا کنم. آن ها گریه کردند و گفتند: آقا! لباست نشان می دهد که از اولاد پیغمبر هستی، به حقّ پیغمبر، این کتاب را خودت به ما بده. تو که دیدی ما کی هستیم. اگر آن را به ما ندهي، به زور هم كه شده آن را از تو می گیریم.

گفتم: باشد. ولي اول بگذاريد كه من بگويم که این کتاب از چه کسی است؟ شما وجود مبارک حضرت ابی عبدالله الحسین(عليه السلام) را می شناسید. همین که اسم ابی عبدالله(عليه السلام) را بردم، آن ها بیشتر منقلب شدند و گفتند: بله، ما او را می شناسیم. گفتم: حضرت سید الشهداء(عليه السلام) پسري داشت به نام علی بن حسین، زین العابدین(عليه السلام). این کتاب، دعاها و نيايش هاي او است. گفتند: که آقا سیّد! ایستگاة مقصد ما نزدیک است، ما چهار نفر را شیعه کن تا دستمان پاک باشد که بتوانیم این کتاب را بگیریم. من کتاب را با گریه به آ ن ها دادم و آن ها هم با گریه از ما خداحافظی کردند. موقع خداحافظي، آن زن به ما گفت: شما من را نجات دادید. من بیدار نبودم و من خواب بودم.

مرده بودم، به سخن هاي تو گشتم زنده خفته بودم، صفت حسن تو بيدارم [2]

انجمن رمان نویسی

رمان۹۸


معرفی صحیفه سجادیه و دعاهای آن

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و SAEEDEH.T

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
دعا چيست؟
دعا كليد عطا و وسيله قرب الي لله تعالي ومخ عبادت وحيات روح و روح حيات است .
دعا سيري شهودي و كشف وجودي اهل كمال و تنها رابـ*ـطه انسان با خداي متعال است .
دعا اسم اعظم الهي و معراج انسان تا عرش رحمان و وسيله رسيدن به كنوز قرآن همنوايي با نظام هستي و تسبيح خداست. دعا تجلي بخش خدا در دل انسان است: (انا عندا لمنكسرة قلوبهم ) چون دل از ذكر و دعا شكسته شود و دل شكسته درست ترين وارزنده ترين كالاي بازار هستي است كه خدا دردل شكسته است . بشر انگاه كه ازتلاش بي حاصل خويش دربرهوت دنياي مادي وناكامي هاي جانكاه ان دچار سر شكستگي ميشود وهمه روزنه هاي اميد را به روي خويش بسته مي بيند نا گهان دراعماق وجود خود متوجه قدرت لا يزالي ميشود كه هركاري تنها و تنها از او ساخته است، احساس فقر ذاتي درخويشتن ، و درك غنا و بي نيازي مطلق خالق ، چهره ناپيداي دعا ست .
دعاست كه دربحراني ترين لحظه ها ارتباط انسان خاكي را با خداي سبحان برقرار و جريان دوباره حيات واحد را در رگ هاي اوجاري مي سازد. درود و تحيا ت الهي بر پيامبران الهي و خصوصا پيامبر گرامي اسلام وخاندان مطهرش(عليهم السلام )كه بهترين راهنما يان بشر درتعليم واستفاده از اين ابزار سودمند بوده و راه بشر را تا خدا باز كرده اند و به ايشان لـ*ـذت گفتگو با خالق و ارتباط با عالم ملكوت را آموخته اند. اينك در ياي كلام نوراني اين به حقيقت پيوسته گان كه قرآن به ما حكايت نموده و نيز در تاريخ ديني و مذهبي مان ثبت گرديده اند غور مي كنيم ."

انجمن رمان نویسی

رمان۹۸


معرفی صحیفه سجادیه و دعاهای آن

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و SAEEDEH.T

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
دعای آن حضرت درمقام خوف وخشیت الهی

بارالها تو مرا درست انـ*ـدام آفریدی و از کودکی پرورش دادی و روزیم را متکفل شدی بارالها در کتابی که فرستاده ای و بندگان را به آن بشارت داده ای یافتم که گفته ای "ای بندگان من که در باره خود اسراف کرده اید از زحمت خدا نومید نشوید زیراکه خداهمه گناهان را می آمرزد" وتوای خدا آنچه را پیش فرستادم توبرهمه آگاهی وازمن به آن داناتری پس وای به رسوایی من از آنچه در نامه عملم ثبت و به شمارآورده ای و اگربه موارد عفوت امیدوار نبودم هرآینه در اثر یاس و نومیدی جان خودرا ازدست می دادم و اگرکسی را یارای فرار از پروردگارش بود هرآینه من به گریختن ازتو سزاوارتر بودم و تو هیچ رازی در زمین و آسمان از نظرت پوشیده نیست و از هر حسابگری بی نیازی . بارالها همانا تو جوینده منی اگر بگریزم و دریابنده منی اگرفرار کنم و اینک منم درپیشگاهت فروتن و خوار وروی برخاک نهاده اگرعذابم کنی پس من سزاوار آنم و آن از ناحیه تو عدل است و اگراز من درگذری و عفوم کنی پس از دیرباز عفوت مرا فراگرفته و جامه عافیتت را برمن پوشانیده ای پس تورابه حق آنپه مخزون و مخفی داشتی از اسماء خود و آنپه در پرده بهاء و جمالت مستورکردی از تو درخواست میکنم که ترحم کنی براین جان بیتاب و این مشت استخوان سست که طاقت گرمی آفتاب تورا ندارد تاچه رسد به حرارت آتش دوزخت واین بنده که تاب شنیدن صوت رعد تورا نداردپگونه برغریو قهرو غضب طاقت آورد پس مرا رحم کن خدایا زیراکه من فردی حقیر و قدرم اندک است و عذابم پیزی نیست که به وزن ذره ای در پادشاهیت بیفزاید و اگرعذاب من در پادشاهی تو میفزود هرآینه تحمل آن را ازتو درخواست میکردم ودوست داشتم ودوست داشتم که آن فزونی توراباشد ولی خدایا پادشاهی تو بزرگترو سلطانت بادوامتراز آن است که طاعت اطاعت کنندگان درآن بیفزاید یانافرمانی گنهکاران ازآن بکاهد پس من ترحم نما ای بخشنده ترین بخشندگان و ازمن درگذر ای صاحب جلال و اکرام و توبه ام بپذیر که تویی آن توبه پذیر مهربان .

انجمن رمان نویسی

رمان۹۸


معرفی صحیفه سجادیه و دعاهای آن

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و SAEEDEH.T

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
دعای آن حضرت دردفع کید ومکردشمنان

بارالها تومراهدایت فرمودی پس به لهو و لعب پرداختم و پندم دادی ولی من از سخت دلی پندت را نپذیرفتم و با عطای جمیل نیکی کردی و من نافرمانی کردم آنگاه آنچه را که ازآنم برگرداندی شناختم و با شناساندنت آمرزش خواستم و ازمن درگذشتی سپس به گنـ*ـاه بازگشتم ولی پرده پوشی کردی پس تورا ای خدای مهربان ستایش میکنم منم که خویش را درسخت دروادی هلاکتها درافکندم و در پرتگاه تلف و نابودی درافتادم و خود را درمعرض قهرو سطوت و عقوبات وانتقامت درآوردم وبازای خدای من وسیله ام به سوی تو ایمان واعتقاد به توحید است و دستاویزم آنست که چیزی را باتو شریک نساختم و با تو احدی را به خدایی نگرفتم و از همه معاصی بسوی تو فرار کردم که تویی ملجا گناهکاران و پناه آنکه درمعرض فنا و تباهی حظ و بهره نفس خود درآید و پناهنده شود پس چه بسیار دشمنی که شمشیر عداوتش برمن برهنه کرده و دم تیغش را برایم تیز نموده و سرنیزه اش را بع قصد من تند ساخته و زهزهای جانکاهش رابرای قتلم آماده ساخته و مرا آماج تیرهای خود قرارداده و چشم مراقبش از من نخفته و تصمیم گرفت که گزندی به من رساند و شربت ناگوار مرگ را به من بچشاند ولی تو ای خدای من ناتوانیم را از تحمل رنجهای گران و عجزم را از انتقام کشیدن از آنکه در جنگ خود آهنگ من کرده و تنهاییم رادر برابربسیاری از آنچه اودرکارهلاک من می اندیشد و در کمین من بود مشاهده کردی ودیدی که فکر و تدبیر من مقابل آنها به جایی نمیرسد پس تو به یاریم آغاز نمودی و پشتم را بانیرویت محکم ساختی آنگاه حدت اورا شکستی و پس ازآن که در گروهی انبوه بود اورا تنها گذاردی و مرا براو پیروز گرداندی و تیری راکه برکمان نهاده بود به سوی خودش بازگرداندی و از شدت کینه و فرط پشیمانی سرانگشتان خودرا به دندان گزیدو رخ برتافت درحالیکه سپاهیانش ازهم پاشیدند و ای خدا په بسیار ستمگر که در پی آزارمن مکرها اندیشید و دامهای شکارش را برایم گسترده و همچون درنده ایکه به انتظار شکارش کمین کند در کمین من نشسته درحالیکه خوشرویی و چاپلوسی را برایم اظهار میکند و در دل کینه ام را داردو چون تو ای خدای من که والا و برتری فساد باطن و زشتی اندیشه اش را دیدی اورابا مغز درآن گودال که برای شکارکنده بود سرنگون ساختی و در پرتگاه حفره اش افکندی تاپس از سرکشی دربند دامیکه میپنداشت که مرا درآن ببیند درافتاد و اگر رحمت تو شامل حال من نمیشد آن رنج و بلا که به اورسید برسرمن وارد میشد و باز ای خدای من چه بسیار آنچه برسر او آمد نزدیک بود که برسر من بیاید و چه بسا حسود و بدخواه که غصه گلوگیرش شد و شدت خشم و غضبش برمن به هیجان می آمد و با نیش زبان مرا آزرد و به عیبها که خود داشت برمن طعنه زد و آبرویم را آماج بدگویی و زخم زبان و هدف تهمتهایش قرار داد و عیبهایی که پیوسته در خوداو بودبه گردن من انداخت و ارروی خدعه و نیرنگ برمن خرده گرفت آنگاه من تورا خواندم وازتو فریادرسی خواستم وبه سرعت اجابت اطمینان داشتم و میدانستم که هرکسی درسایه حمایتت درآید هرگز مغلوب نخواهد شدوهرکس به پناهگاه مددکاری تو ملتجی شد نمی هراسد و تو مرا به نیروی خویش از شراو محفوظ داشتی و باز ای خدای من چه بسیار ابرهای گرفتاری که از من برطرف نمودی و ازآسمان نعمت باران رحمت برمن نازل کردی و در جویبارکرمت آب رحمت روان ساختی و لباس عافیت که برمن پوشاندی وپشمهای حوادث که کورنمودی و پرده های غم که آنها را برطرف ساختی وچه بسیار حسن ظنی که آنرا تحقق بخشیدی و تهیدستی که جبران نمودی و درافتادنی که نشاط بخشیدی و بیچاره گی که ازبین بردی تمام اینها ازروی تفضل و کرم و انعامت بوده و حال آنکه من در معصیتت غوطه وربودم ولی بدکرداری من تورا از اتمام احسانت باز نداشت و مرا از ارتکاب موجبات خشمت منع نکردی . ای خدای من کسیکه در کرده تو حق سوال و مواخذه نیست و همانا هرچه بندگان ازتو درخواست کنند عطا کنی و اگر درخواست نکنند بخشش را آغاز کنی وچون فضل تو طلبیده شود اندک ندهی ای مولای من اباداری جزاینکه درحق بندگانت احسان و اکرام وتفضل و انعام نمایی و من هم ابادارم جزآنکه هتک احترام اوامرت کنم و تجری و بی باکی در معصیت و تعدی و بی احترامی از حدود فرمانت روا دارم و از وعده های قهرو عذابت تغافل نمایم پس ستایش توراست ای خدای من توآن مقتدری هستی که مغلوب نشوی وآن بردباری و مهلت دهنده ای هستی که شتاب نمیکند این است مقام کسیکه به فراوانی نعمتهایت اعتراف و آن را به تقصیر مقابله نموده و درباره خود ظلم کرده . بارالها بـ*ـو*سیله مقام رفیع محمدی وولایت درخشان علوی به تو تقرب می جویم و بواسه آن دوبزرگوار به درگاه تو روی آورده ام که مرا از شر این وآن پناه دهی که این پناه دادن برتو آسان است و کاری مشکل در جنب قدرت کامل وگران دربرابر توانایی بی حد و پایان حضرتت نخواهد بود و تو برهرچیز توانایی پس از رحمت نامنتهایت و توفیق بخشی پاینده ات بهره ای به من بخش که آن وسیله عروج من به مقام رضا و خشنودی تو گردد و مرااز عقوبتت ایمن سازد ای مهربانترین مهربانان عالم .

انجمن رمان نویسی

رمان۹۸


معرفی صحیفه سجادیه و دعاهای آن

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و SAEEDEH.T

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
دعای آن حضرت عید اضحی

بارالها این روزی بس مبارک و با میمنت است و مسلمانان در اطراف زمین دراین روز مجتمع گشته و بعضی درخواست کننده حاجت از حضرتت و برخی طالب رحمتت و برخی مشتاق لطف و عنایتت و ترسان و هراسان ازقهرو سطوتت و تو در حاجات خلق به همه عنایت داری پس از حضرتت درخواست میکنم که به وجود و کرمت و ناچیزی حاجتم و آسانی رواساختن آن بر تو که بر محمد و خاندان او درود فرستی و بار خدایا ای پروردگار ما ای آنکه تنها مالک و پادشاه وجودی حمد و ستایش مخصوص توست و درعالم هستی جزتو معبودی نیست و تویی که به صفت حلم و بردباری و بزرگواری و مهربانی و عطا و بخشش موصوفی و صاحب جلال و اکرام و پدیدـورنده آسمانها و زمینی ای خدا درخواستم ازحضرتت این است که بهره ام دهی از هر نیکی یا عافیت و برکت و هدایت و توفیق طاعت یا هرخیری که بر مومنین انعام میکنی و بـ*ـو*سیله آن به سوی خود هدایتشان می نمایی و رتبه آنان رابالا می بری یا خیر دنیا و آخرت که به آنان عطا میکنی ازتو درخواست دارم که از همه آن خیرات به من بهره وافرعطا فرمایی . ای خدایی که تنها پادشاه وجودی و ستایش مخصوص توست و معبودی جز تونیست از تو میخواهم که درود فرستی بر محمد و آل محمد که آن حضرت بنده و فرستاده و محبوب و برگزیده تو و بهترین خلقت می باشد و بر آل محمد که نیکوکاران و پاکان و نیکانند چنان درودی بفرست که جزتو کسی یارای شمردنش را نباشد و مارا دردعای شایسته هریک از بندگان مومنت که دراین روز ترا بخواند شریک ساز ای پروردگار جهانیان و باز از تو میخواهم که از گناهان ما و ایشان درگذری که تو برهرچیز توانایی و بارالها من به درگاه کرمت با اعتماد کامل حاجتم را آوردم و به حضرتت فقر و مسکنت و بیچارگیم را عرضه داشتم زیرا من به آمرزش و رحمتت مطمئن ترم تا به عمل خود و آمرزش و رحمتت و سیع تراز گناهان من است پس بر محمد و آل محمد درودفرست و عهده دار برآوردن هرحاجتی که دارم بوده باش به آن قدرت بی انتهایت که حاجنهایم با آن سهل و آسان و به خاطر نیازم به توو استغنا و بی نیازی تو از من که ای پروردگار هرگز خیری به من نرسید مگر از جانب تو و هرگزکسی گزندی رااز من دورنگرداند جزتو و در کارآخرت و دنیایم به کسی غیرتو امیدوار نیستم و بارالها هرکس آماده و مهیا و مجهز و مستعد برای ورود برمخلوقی شود به امید عطا و بخشش او طلب حاجت و جایزه اش پس ای مولای من به درگاه توست دراین روز مهیا شدن و آمادگی و استعداد من به امیدعفوتو و درخواست عطا و بخشش و جایزه ات پس درودبفرست برمحمد و خاندان او و مراهم دراین روز عید از امیدی که به لطف و کرمت دارم ناامید مگردان ای کسیکه اصرار و الحاح تمام محتاجان و مستمندان عالم به درگاهت تورا ازبخشش و عطوفت باز ندارد و از عطا و احسانت به نیازمندان نکاهد . ای مولای من من به درگاه کرمت نیامدم به اعتماد و وثوق برعمل صالحی که پیش انجام داده باشم و نه به امید شفاعت احدی از مخلوق مگر شفاعت محمدوآل پاکش که درود و تحیت برآن پیغمبر گرامی واهل بیتش باد به درگاهت آمدم درحالیکه به جرم و گنـ*ـاه و بدکاری درباره خویشتن اقرار دارمبه درگاهت آمده ام درحالیکه به عفو بخشش بزرگی که شامل حال تمام خطاکاران عالم است چشم دوخته ام آن عفوی که بینهایت است و باهمه جرم و خطای بندگان و اصرار برادامه گنـ*ـاه بزرگ تورا ازآن بازنداشت که دوباره آنان را مشمول رحمت و آمرزش کنی پس ای کسی که رحمتش وسیع و عفو و آمرزشش بزرگ است ای خدای بزرگ ای خدای بزرگ ای خدای کریم ای خدای کریم برمحمد و آل محمد درود فرست و به رحمتت برمن تفضل کن و به فضلت برمن شفقت نما و به آمرزشت برمن گشایش ده و بارخدایا این مقام مخصوص خلفای تو و برگزیدگانت است و جایگاه بلند امنای تو که ایشان را به آن اختصاص داده ای غاصبان آن را ربودند و تقدیر آن به دست تو است فرمانت مغلوب نگردد و از تدبیر قطعیت هرگونه و هرزمان که بخواهی کسی فراتر نرود تااینکه به سبب آنچه تو بهتر دانی و در آفریدنت و در اراده ات متهم به نقص نیستی برگزیدگان و خلفای تو مغلوب و مقهور دشمنان شده و نااهلان مقام آن را ربودند و آنگاه آنان بنگرند که خلق حکم تورا تغییر داده و کتاب و شرعت راپشت سر انداختند و احکام و فرائضت را منحرف ساختند . سنن پیامبرت را رها کردند . بار الها بر دشمنان ایشان از اولین و آخرین و هرکه بر اعمال ایشان خشنود شده و دنباله روان و پیروانشان برهمه لعنت بفرست . بارالها بر محمد آل محمد درود فرست زیراکه تویی ستوده صفات و بزرگوار برآنان درود و رحمت تحیت و برکاتی فرست همانند برکات و رحمتهایی که برگزیدگانت ابراهیم و آل ابراهیم فرستاده ای و در فرج و آسایش و نصرت و تمکین و تایید ایشان تعجیل فرما . بارالها مرا از اهل توحید و ایمان به حضرتت و تصدیق به رسالت پیغمبرت و پیرو امامانی که طاعتشان را فرض و واجب فرموده ای قرار ده آن کسانی که بـ*ـو*سیله آنان و بر دستشان هدایت و ارشاد خلق به سوی توحید و ایمان تحقق می یابد آمین یا رب العالمین . بارالها خشم تورا جز حلمت باز نمیگرداند و شدت غضبت را جز عفو بخششت فرو ننشاند و غیراز رحمتت از عقابت پناهی نیست و مرا چیزی جز تضرع و زاری به درگاهت از قهر و سطوتت نجات نمی بخشد پس بر برمحمد و آل محمد درود فرست و مارا ای خدای من از جانب خود گشایشی بخش با آن قدرتی که به نیروی آن مردگان را زنده می سازی سرزمینهای خشک مرده را سبز و خرم و حیات می بخشی و مرا ای خدا از غم و غصه و اندوه هلاک مگردان تا دعایم را مستجاب کنی و اجابت دعایم را به من بفهمانی و تا پایان زندگی طعم عافیت را به من بچشان و مرا به شماتت دشمن میتلا مگردان و دست دشمنان را از من کوتاه ساز و دشمن را برمن مسلط مساز خدایا اگر تو مرا سربلند سازی و رفعت مقام عطا کنی آن کیست که بتواند مرا خوار و ذلیل سازد و اگر تو مرا خوارو ذلیل گردانی آن کیست که بتواند مرا عزیز و گرامی کند ؟ و اگر مرا ضعیف و زبون سازی آن کیست که مرا قوی و گرامی کند ؟ و اگر عذابم دهی آن کیست که بر من ترحم کند ؟ و اگر هلاکم کنی آن کیست که درباره بنده ات اعتراض نماید ؟ یا از تو درباره اش سئوال کند و من دانسته ام که در حکم تو هیچ ستمی و در عقوبتت شتابی نیست چون آنکس در کار انتقام تعجیل و شتاب میکند که بترسد قدرت انتقام از او فوت شود و آنکس نیاز به ستم پیدا میکند که ناتوان است و تو ای خدای من آز آن بسیار برتری . بارالها بر برمحمد و آل محمد درود فرست و مرا هدف بلا و نشانه عقوبت مساز و مرا مهلت ده و اندوهم بزدای و از لغزشم درگذر و به بلایی دنبال بلا گرفتارم مکن .چون توانایی و بیچارگی و تضرعم را به درگاهت میبینی خدایا دراین روز از خشم تو به تو پناه میبرم پس برمحمد و خاندان او درود فرست و پناهم ده و دراین روز من ازخشم و انتقامت به جوار رحمتت پناهنده میشوم پس بر محمد و خاندان او درود فرست ومرا در جوار رحمتت پناه ده و ایمنی از عذابت را مسئلت دارم پس بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا ایمن ساز و ازتو هدایت می جویم پس بر محمد و خاندان او درود فرست و هدایتم کن و از تو یاری میخواهم پس بر محمد و خاندان او درود فرست و یاریم کن و از تو رحمت میطلبم پس بر محمد و خاندان او درود فرست و برمن ترحم کن و از تو بینیازی و کفایت امور را میطلبم پس بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا بینیاز کن و تمام امورم را کفایت فرما و از تو روزی میخواهم پس بر محمد و خاندان او درود فرست و روزیم ده و از تو کمک و نصرت میطلبم پس بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا نصرت فرما و کمکم کن وبرای گناخان گذشته ام آمرزش میخواهم پس بر محمد و خاندان او درود فرست و از گناهانم درگذر و ازتو طلب عصمت و ترک معصیت میکنم پس بر محمد و خاندان او درود فرست . مرا از معصیت محفوظ دار زیرا اگر مشیتت نعلق گیرد هرگز به کاری که آن را ازمن نمی پسندی باز نخواهم گشت . ای پروردگار ای مهربان ای بخشنده نعمتها ای صاحب جلال و اکرام بر محمد و خاندان او درود فرست و آنچه را که از تو خواستم و از درگاه کرمت طلبیدم و برای آن روی به تو آوردم اجابت فرما و به اراده لارم و قضا و قدر حتمی تقدیر و امضا فرما و آنچه را برایم مقدر کرده ای با خیر و برکت قرار ده و به وسیله آن درباره ام تفضل فرما و مرا به آنچه عطا میکنی نیک بخت ساز و از فضل و رحمت واسع خویش بیفزا که همانا ای خدا رحمتت بی حد واسع و کرم و بزرگواریت بی انتهاست و هرآنچه به من عطا کردی به خیرات و نعمتهای ابدی متصل بگردان ای مهربانترین مهربانان .

انجمن رمان نویسی

رمان۹۸


معرفی صحیفه سجادیه و دعاهای آن

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و SAEEDEH.T

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
دعای آن حضرت در روز عرفه

ستایش مخصوص خدا است که پروردگار جهانیان است،بار الها ستایش تو را که پدید آورنده ی آسمانها و زمینی ای صاحب جلال و عظمت،ای پروردگار و سلطان مطلق بر تمام سلاطین عالم وجود،و خدای یکتای تمام بندگان و ای آفریننده ی هر آفریده،و وارث کل اشیاءعالم،چیزی همتای تو نیست(هیچ مثل و مانندی نداری)و ذرّه ای از موجودات عالم از تو پوشیده نمی باشد،بلکه بر هر چیز احاطه داری،و به همه چیز آگاهی،توئی خدای یکتائی که جز تو هیچ خدائی نیست،که یکتای بی همتایی فرد بی مانندی و توئی خدای یکتائی که جز تو هیچ خدائی نیست که کمال مطلقی وبخشندگی بی حد و عظمت و بزرگی بی انتها مخصوص تو است،و توئی خدای یکتائی که جز تو هیچ خدائی نیست که بلند مرتبه و قادر بر انتقام سخت می باشی،و توئی خدای یکتائی که جز تو هیچ خدائی نیست که بخشنده و مهربان و دانا و حکیمی،و توئی خدای یکتائی که جز تو هیچ خدائی نیست که شنوا و بینا و قدیم و آگاهی،و توئی خدای یکتائی که جز تو خدائی نیست که پیش از هر چیز آغازی،و بعد از هر چیز پایانی تو را مقام اولیت و آخریّت وجود است پیش از همه اشیاءو بعد از همه شماره ی موجودات.و توئی خدای یکتائی که جز تو هیچ خدائی نیست که در اوج بلندی خود نزدیک،و در نزدیکی خود بلندی و توئی خدای یکتائی که جز تو هیچ خدائی نیست که صاحب زیبایی و جلال و کبریا و ستایشی،و توئی خدای یکتائی که هیچ خدائی جز تو نیست که همه موجودات عالم را بدون نقشه ی سابق پدید آوردی،و صورتها را بدون نمونه وتمثال بلکه به علم ذاتی ازلی خود نگاشتی(صورتهای گوناگون حیوانات و نباتات و معادن و عناصر و کرات و... همه صورتهای موجودات را بدون نیاز به تفکر و نمونه بلکه به حکمت بالغه و علم و قدرت خود نگاشتی)توئی که هر چیز را بطور دقیق اندازه گیری نمودی و هر چیز را برای انجام وظیفه اش هدایت کردی،و ما سوا،را سامان بخشیدی،تویی که در آفرینشت شریکی تو را کمک نداده،و در فرمانروایی تو وزیری برایت نیست،و برای تو مثل و نظیری نبوده و نخواهد بود،تویی که اراده کردی پس اراده ات حتمی و قطعی گشته،و داوری نمودی پس داوریت بر آیین عدل بوده،و حکم کردی پس حکم تو بر پایه ی انصاف بوده،تویی که مکانی تو را فرا نمی گیرد،بلکه بر هر مکان محیطی،و در برابر سلطنتت احدی مقاومت نتواند کرد،و هیچ برهان و بیانی برهان تو را از پای در نیاورد،توئی که با علم حضوری از شماره ی کلیه ی موجودات عالم آگاهی،و برای هر چیز پایان خاصی قرار دادی،و برای هر چیز دقیقا" قدر و اندازه ای معین فرمودی،توئی که پندارها از رسیدن به کُنه ذاتت درماندند،و فهم ها از درک چگونگیت ناتوان شدند،و چشمها از رسیدن به موضع تو باز ماندند،توئی که حد و مرزی نداری وگرنه محدود می شدی،و در خاطری نگنجی وگرنه مانند سایر موجودات می بودی،و فرزندی نیاوردی وگرنه زاییده می گشتی،تویی که ضّدی در وجود نداری تا با تو معارضه کند،و همتایی نداری تا بر تو غلبه نماید و مثل و مانندی نداری تا با تو برابری کند،توئی یگانه خداوندی که آفرینش را آغاز نمودی،و اختراع کردی و پدید آوردی و ابداع کردی و هر چه را ساختی و پدید آوردی نیکو اختراع فرمودی ای ذات پاک ومنزّه چه بزرگ است شأن تو،و چه بلند است در همه جا منزلتتو و چه آشکار ساخته حق را فرقان تو،منزهی تو ای صاحب لطفی که چه فراوان است لطفت،رأفت و رحمتت بسی بیش از حد اندیشه است،و ای حکیمی که ژرف است پایه ی معرفت حضرتت.منزهی تو ای سلطانی که بلند مرتبه ای،و ای کریمی که توانگری،و والایی که چه والا مقامی،تویی صاحب جلال و بزرگی،منزهی تو،دست خود را به خوبیها گشوده ای،و هدایت از جانب تو شناخته شده،پس هرکس تو را برای امر دین یا دنیا با التماس بخواند تو را خواهد یافت،منزهی تو هر که در قلمرو علمت قرار گرفته(تمام موجودات)در پیشگاهت خاضع،و هر چه زیر عرش تو است برابر عظمتت خاشع،و همه ی آفریدگانت برابر تو رشته ی تسلیم بگردن نهاده اند،منزهی تو که با حواس و پندارها درک نشوی و قابل لمس نیستی،در ملک وجود کسی با تو تنازع و مخالفت نتواند کرد،جدال و ممارات و مداهنه و خدعه و مکر و فریب خلق با تو محال است،تو پاک ومنزهی راهت هموار،و کارت صواب است و زنده ی جاوید و مرجع حاجتهائی،تو پاک و منزهی گفتارت(در کتب آسمانی همه)حکم تو است و فرمانت قطعی و اراده ات جزمی است،تو پاک ومنزهی مشیّتت را رد کننده ای،و کلماتت را تغییر دهنده ای نیست،پاک ومنزهی ای دارای نشانه ها و ادلّه ی آشکار و روشن،و ای پدید آورنده ی آسمان و آفریننده ی جانها،حمد وستایشی مخصوص تو است که به دوام تو دایم ماند حمد و ستایشی سزد که همچون نعمت و رحمتت جاوید و ابدی است،و تو را ستایشی سزد که مقابل صنع و آفرینش تو است،و تو را حمد و ستایشی سزد که بر خشنودیت بیفزاید،و ستایش تو را سزد همراه با ستایش هر ستایشگری،و سپاسی تو را است که سپاس هیچ سپاسگذاری بآن نرسد،حمد و سپاسی که سزاوار غیر تو نباشد،و وسیله ی تقرّب به غیر تو نگردد،(یعنی از روی اخلاص باشد)حمد و ستایشی که موجب دوام ستایش نخستین،و در پی داشتن حمد و سپاس پایانی گردد،سپاسی که به گردش روزگار مضاعف گردد،و اجر و اثرش پیاپی فزونی یابد،حمد وسپاسی که فرشتگان حسابدار از شمردنش فرو مانند،و از آنچه نویسندگان نوشته اند افزون آید حمد و ستایشی که با عرش با عظمتت همسنگی کند،و با کرسی بلند پایه ات برابری نماید،حمد و ستایشی که ثوابش از جانب تو کامل گردد،و مزدش همه مزدها را فرا گیرد،حمد و ستایشی که ظاهرش با درون و درونش با صدق نیّت موافق باشد،حمد و سپاسی که احدی از خلائق بمانندش تو را ستایش نکرده و فضیلت و ثوابش را جز تو کسی نداند،حمد و سپاسی که هر کس در انجامش کوشش کند یاری شود،و هر که در انجامش نهایت کوشش خود را مبذول دارد تأیید شود،حمد و سپاسی که مشتمل بر تمام حمد و ستایشها باشد(دارای فضیلت ستایش خداوند از خویش و ستایش تمام خلائق بوده باشد)و حمد هر چه را پس از این بیافرینی در بر گیرد،حمد و سپاسی که هیچ ستایش از آن به سخن تو نزدیکتر ،و ستایش احدی برتر از آنکس که تو را اینگونه ستایش گوید نباشد،حمد و سپاسی که به کرمت بسبب فراوانیش موجب افزونی نعمتها شود،و تو خود آن را پیاپی با افزونی پیوسته سازی،حمدی که زیبنده ی ذات کریم تو باشد و با جلالت برابری کند،پروردگارا بر محمّد وآل محمّد،که برگزیده و پسندیده و گرامی و مقرّب است،بهترین درود های خود را بفرست و او را به کاملترین برکاتت برکت ده،و با کام بخشترین مهربانیهایت درباره اش مهربانی کن،پروردگارا بر محمّد و آلش درودی بفرست که درودی از آن پاکیزه تر نباشد،و بر او درودی فزاینده بفرست که درودی از آن فزاینده تر نباشد،و بر او درودی پسندیده بفرست که درودی برتر از آن نباشد،پروردگارا بر محمّد و آلش درودی خشنود کننده بفرست که بر خشنودیش بیفزاید،و بر او درودی بفرست که تو را خشنود سازد،وبر خشنودیت از او بیفزاید،و بر او درودی بفرست که جز به آن خشنود نگردی،و جز او کسی را شایسته ی آن ندانی، پروردگارا بر محمّد و آلش درودی بفرست که از خشنودیت فراتر رود،و پیوندش به بقای تو پیوسته گردد،و همچنانکه کلمات تو را زوال و فنا نباشد آن درود هم ابدا" زوال و انقطاع نیابد(با ابدیّت تو ابدی باشد)پروردگارا بر محمّد و آلش درودی بفرست که در بر گیرنده ی درودهای فرشتگان و پیامبران و رسولان و اهل طاعت تو باشد،وآن را انتظام بخشد و مشتمل بر درود بندگانت از جنّ وانس و پذیرندگان دعوتت گردد،و درود تمام انواع خلق تو را –که آفریده ای و پدید آورده ای-در برگیرد،پروردگارا بر او و خاندان او درودی بفرست که بر هر درود گذشته و آینده یی احاطه داشته باشد،و بر او وبر خاندان او درودی بفرست که نزد تو و نزد غیر تو پسندیده باشد،و همراه آن درودهایی بفرستی که آن درودهای نخستین را مضاعف و چند برابر سازد،و با گردش روزگار آن را افزون کنی بگونه ایکه جز تو کسی توان شماره و احصاء آن را نداشته باشد،پروردگارا درود بفرست بر اهل بیت او(ائمه معصومین(ع))که پاک و از هر گونه آلودگی و گنـ*ـاه منزّه می باشند،و ایشان را برای امر خود برگزیده ای،و آنان را گنجینه داران علم و نگهداران دین و جانشینان خود در زمین و حجّتهای خویش بر بندگانت قرار داده ای،و بخواست خود ایشان را از پلیدی و آلودگی یکباره پاک کرده ای و آنان را وسیله ی ارشاد و هدایت خلق به درگاه خود و سلوک به سوی بهشت رضوانت قرار دادی،پروردگارا بر محمّد و آلش چنان درود بفرست که بـ*ـو*سیله ی آن بخشش و اکرامت را درباره ی ایشان وافر گردانی،و تمام عطایا و موهبتهای خویش را درباره ی آنان کامل سازی،و بهره شان را از عواید و فواید خود سرشار کنی،پروردگارا بر او و برایشان درودی بفرست که آغازش را حدّی و مدتش را فرجامی،و آخرش را پایانی نباشد،پروردگارا بر ایشان درودی بفرست به وزن عرش اعظمت و آنچه زیر عرش است و به گنجایش آسمانها و آنچه بالای آنها است،و بشمار زمینهایت و آنچه زیر آنها و میانشان است،درودی که بـ*ـو*سیله ی آن ایشان را به کمال قرب خود رسانی و برای تو و ایشان مایه ی خشنودی بود،و به نظائر آن رحمت نیز پیوسته و متصل گردد،بار الها تو در هر زمان دینت را بـ*ـو*سیله ی پیشوایی تأیید فرمودی(پیغمبران و جانشینان حقیقی آنان)و او را برای بندگانت مشعلی فروزان بپا داشتی،پس از آن که پیمان او را به پیمان خود پیوسته و او را وسیله ی وصول خلق به مقام رضا و خشنودی خود ساختی،و اطاعتش را واجب نمودی،و مردم را از نافرمانیش بر حذر داشتی،و به اطاعت فرمانهایش امر نمودی و از مخالفت نهیش منع کردی،و نیز فرمان دادی که هیچ فردی از امت بر او تقدّم نجوید و از او عقب نماند پس او پناهگاه پناه جویان،و ملجأ مومنان،و دستاویز محکم تمسّک جویان و جمال جهانیان است،بار الها پس ولّی خود(امام زمان)را به شکر آنچه بر او انعام فرمودی ملهم ساز،و به ما نیز نعمت وجودش را الهام فرما،و او را با نیروی خود یاری کن،و درهای کامیابی را به آسانی به رویش بگشای،و او را به نیرومندترین تکیه گاه خود مدد ده و پشت گرم ساز،و بازویش را نیرو بخش،و به چشم عنایت نگهداریش کن،و به فرشتگانت یاریش ده،و او را به پیروزمندترین سپاه مدد فرما،و کتاب و حدود و شرایع و سنتهای پیغمبرت را-که درودهایت بر او و خاندان او باد- بـ*ـو*سیله ی او بپا دار،و آنچه را از نشانه های دینت که ستمکاران از بین برده اند به وسیله ی او زنده ساز،و زنگار ستم را از شریعتت بزدای،و ناهمواری را از راه خود برطرف کن،وآنان را که کجروی از راهت گزیده اند و قصد ایجاد انحراف دارند بـ*ـو*سیله ی او از میان بردار،و دل او را درباره ی دوستانت نرم کن،و دستش را بر دشمنانت گشوده ساز،و مهربانی و رحمت و عطوفتش را بما ارزانی دار،و ما را از پیروان و مطیعان و پویندگان راه رضایتش و مدافعان از حقش قرار ده، تا بدین وسیله به تو و به رسولت،که درودت بر او و خاندان او باد،تقرّب جوییم،بار الها درود و رحمت بفرست بر دوستان و شیعیان آن بزرگواران آنانکه به مقام ولایت و امامت آنان معترفند و از روش و آثارشان پیروی می نمایند، و به عروة الوثقای ولایت و دوستی آنان چنگ زده و به امامشان اقتدا می کنند و تسلیم خلافت الهیه ی آن بزرگوارانند و در راه اطاعت آنان می کوشند و منتظر دولتشان و چشم دوخته بر ایشانند،درودهای پر برکت و پاکیزه و فزاینده ای که بامدادان و شامگاهان در رسند، درود بفرست بر ایشان و بر ارواحشان ، و کارشان را بر تقوا استوار ساز و احوالشان را نیکو گردان ، و توبه شان بپذیر ، چونکه تو توبه پذیر مهربان و بهترین آمرزندگانی و ما را به رحمت خود در جایگاه امن و امان با ایشان قرار ده ای مهربانترین مهربانان، بار الهی این روز عرفه روزی است که تو به آن شرافت بخشیدی و آنرا گرامی داشتی و عظمت دادی و رحمتت را در آن گستردی،و با عفوت منّت نهادی، و عطایت را در آن فراوان کردی و بـ*ـو*سیله اش بر بندگانت تفضل فرمودی،بار الها و من آن بنده ای هستم که پیش از آفریدنش و پس از خلقتش بر او انعام نمودی،و او را از کسانی قرار دادی که به دین خود هدایت کردی و او را موفّق داشتی که حق بندگیت ادا کند،و در حزب خود وارد کردی و به دوستداری دوستانت و دشمنی دشمنانت راهنمایی نمودی،با اینهمه او را فرمان دادی ولی او فرمان نرد،و منع کردی ولی او باز نایستاد،و از نافرمانی خود نهی کردی او اوامرت را مخالفت کرد و نهیب را مرتکب شد،نه از روی عناد با تو و نه بسبب گردن کشی بر تو،بلکه هوای نفسش او را به آنچه تو از آنش راندی و ترساندی خوانده،و دشمن او(شیطان)وی را بر آن یاری کرد،و با علم به وعیدت و تهدیدت اقدام نموده،در حالیکه امیدوار به عفو و مطمئن به گذشت تو بوده،(البته)با وجود آن همه انعام که درباره اش فرمودی،سزاوارتر این بود که این نافرمانی را انجام ندهد،اینک من در پیشگاهت خوار و ذلیل و خاضع و خاشع و ترسانم و معترفم که بار سنگینی از گناهان به دوش دارم،و خطاهای بزرگ مرتکب شده ام در در حالی که به عفو تو پناه آورده ام،و به رحمتت التجا نموده،و یقین دارم که امان دهنده ای نیست که مرا از عذاب تو امان دهد،و باز دارنده ای نیست که مرا از عقاب تو باز دارد،پس در این حال بر من به کرم باز گرد بدان گونه که بر بندگانی که مرتکب گنـ*ـاه شدند به لطف و کرم بازگشتی و بر گناهان آنان پرده پوشاندی،و مرا هم ببخش بدان گونه که آنها که دست به دامن عفو و کرمت انداختند بر آنان تفضّل نمودی و آنان را مشمول عفو و بخشش گرداندی،و آمرزشی را که چون به شخص امیدوار عطا کنی در نظرت بزرگ نمی آید بر منّت گذار،و در این روز (عرفه)به من بهره ای عنایت کن که بـ*ـو*سیله ی آن نصیبی از خشنودی تو بیابم،و از آنچه عاید بندگان کوشای در عبادتت می گردد مرا محروم و تهی دست بر مگردان،من اگر چه کارهای شایسته ای را که آنان پیش فرستاده اند پیش نفرستاده ام،ولی اعتقاد به یگانگی و نفی هر گونه مثل و همتا و همانندی را به محضرت تقدیم نموده ام و از همان درهایی که فرمان داده ای تا از آن به سویت روی آوریم به درگاهت آمده ام،و به چیزی تقرّب جستم که احدی بدون آن به درگاه حضرتت تقرّب نخواهد یافت،و بدنبال آن باز با توبه و انابه و تذلل و زاری رو به سوی تو آوردم با حسن ظن به حضرتت و اطمینان کامل به آنچه نزد تو است و امید به تو را که کمتر امیدواری از آن نومید می شود ضمیمه آن ساختم،و همانند درخواست شخص حقیر خوار بینوای تهیدست ترسان،تو را می خوانم،همراه با بیم و زاری و امان خواهی و پناه طلبی،نه از روی گردنکشی که ناشی از تکبر متکبران است،و نه از روی ناز و دلال ناشی از خاطر جمعی مطیعان ،و نه از روی ترفّع بر پایه شفاعت شفیعان و من بعد از همه ی اینها کمتر از کمترین بندگان(ضعیفترین ضعیفان)و خوارترین و حقیرترین حقیران درگاه توأم و مانند ذرّه ای یا کمترم،پس ای خدائی که در عقاب و عذاب با بدکاران شتاب نمی کنی،و طاغیان را از خود نمی رانی،و ای خدائی که با فضل و کرمت از لغزش بندگانت در می گذری،و به خطاکاران مهلت می دهی،منم آن بدکار معترف به گنـ*ـاه،خطاکار که دچار لغزش شده ام،منم آنکه با جرأت و بی باکی علیه فرمان تو اقدام کرده،منم آنکه از روی عمد نافرمانی ات کرده منم آنکه از بندگان تو پرده پوشی کرده و با تو آشکارا مخالفت نموده،منم آنکه از بندگان ترسیده و از تو ایمن گشته،منم آنکه از هیبت تو نهراسیده واز خشمت نترسیده،منم آنکه درباره ی خویش جنایت کرده،منم آنکه در گرو بلای خویشتنم،منم که شرم و حیایم اندک و درد و رنجم زیاد و طولانی است،تو را قسم می دهم به حقّ آنکه او را از میان خلق خود برگزیده ای،و او ر ا برای خود پسندیده ای،و به حقّ آنکه از آفریدگانت اختیار کرده ای،و برای کار خود گزیده ای،به حقّ آنکه طاعتش را به طاعت خود پیوسته ای،و نافرمانیش را مانند نافرمانی خود دانسته ای،به حقّ آنکه دوستیش به دوستی خود مقرون و دشمنیش را به دشمنی خود مرتبط ساخته ای(حضرت محمّد مصطفی(ص))مرا در این روز شریف لباس رحمت و مغفرت خود بپوشان همان جامه ای را که بر تضرع کنندگان به درگاهت و توبه کنندگان خواهان آمرزشت می پوشانی،و مرا در حصن حمایت و ولایت خود سرپرستی کن بدانسان که اهل طاعت و قرب و منزلت خود را سرپرستی می کنی،و آنچه را که ویژه ی وفا کنندگان به عهدت،و متحملان رنج و مشقت در راهت،و کوشش کنندگان جهت خشنودیت قرار داده ای به من نیز عطا فرما،و مرا به کوتاهی در حقّت و تعّدی از مرزهایت،و پا فراتر گذاشتن از احکامت مجازات مکن،و مرا با مهلت دادن و نعمتهای پی در پی غافلگیر مساز،و به عذاب استدراج معذب مفرما(در اثر فراوانی نعمت از توبه و انابه غافل شوم)مرا از خواب غفلت،و خواب آلودگی اسراف کاران،وسستی و تغافل ذلیلان و خوار شدگان،رهائی بخش،و توجه قلبم را به آن جانب کن که دل مطیعان و عبادت کنندگانت را بدان سوی متوجه ساختی و به برکت آن مسامحه کاران را از هلاکت نجات دادی(دلم را مشتاق طاعت و عبادات فرما)و مرا از آنچه موجب دوری از ثوابت و نرسیدن به حظ و نصیبم از برکاتت و مانع وصول به پیشگاهت می شود،پناه ده،و پیمودن راه خیرات و سبقت جستن و رقابت در آنها آنطور که خواسته ای و دستور داده ای را برایم آسان کن،و مرا همراه با کسانی که وعده های عذابت را سبک شمرده و در معرض دشمنی و غضب تو قرار گرفته اند و از راه تو منحرف شده اند نابود و ریشه کن مگردان،و از گردابهای بلا و فتنه رهاییم ده،و از گلوگاه بلاها خلاصم کن،و از غافلگیر شدن در امانم دار،و میان من و دشمنی که گمراهم کند و هوسی که نابودم سازد،و عیبی که مرا از پای در آورد حایل شو،و از من اعراض مکن(رو مگردان)مانند اعراض از کسی که بعد از خشم و غضبت بر او دیگر از او خشنود نشوی و از امید به خود نومیدم مساز،پس یأس از رحمتت بر من چیره خواهد شد،و چندانم عطا مفرما که تحمّلش را نداشته باشم،و از فزونی محبّتت گرانبار شوم و مرا همچون کسی که خیری در او نبوده،و تو را با او کاری نیست و راه برگشت ندارد،از دست عنایتت رها مساز و همچون کسی که از چشم التفات تو افتاده،و سرا پای او را رسوایی فرا گرفته دور میانداز،بلکه مرا از سقوط در منجلاب بد بختی گمراهان و از هول و سر در گمی تبهکاران واز لغزش مغروران،و از گرفتاری هلاک شدگان نجات ده،و مرا از گرفتاری دیگر بندگان و کنیزانت سلامت بخش،و به درجات کسی برسان که به او عنایت داشته،و بر او انعام فرموده ای و از او خشنود شده ای،و او را با خوشبختی زنده داشته و با سعادت میرانده ای،و موجبات تباه شدن حسنات و زوال برکات را از من دور ساز،و تنفّر و انزجار از گنـ*ـاه و ترس از رسوایی معصیت را در دلم جای ده،و مرا از توجه به دنیا که جز با یاری تو به آن نمی رسم-به توجه به آخرت-که جز آن تو را خشنود نمی سازد،منصرف نما(مرا در عوض اشتغال به دنیا به طاعات و موجبات رضایتت موفق بدار)و محبت دنیای پست را که از آنچه نزد تو است باز می دارد،و مانع دسترسی به وسائل تقرب به سویت می باشد از دلم بیرون کن و راز و نیاز در خلوت با تو را در شب و روز در نظرم زینت بخش،و به من قدرت پرهیز از گنـ*ـاه عطا فرما بگونه ایکه مرا به خوف و خشیتت نزدیک،و از ارتکاب محرمات باز داری،و از اسارت گناهان بزرگ برهانی،و مرا از پلیدی معصیت پاک نما،و آلودگی خطاها را از من برگیر،و لباس عافیت ودای سلامت را برمن بپوشان،و به خلعت نعمتهای فراگیر مزیّنم ساز،و تفضل ونعمت خود را بر من پیاپی فرما،و به توفیق و ارشاد تأییدم نما،و بر نیّت شایسته و سخن پسندیده و کار نیک یاریم ده،کار مرا به نیرو و توانایی خودم وا مگذار،و به حول و قوّه نامنتهای خود کارم اصلاح فرما،و مرا در روز لقای خود آن روز که مرا به لقای خود برانگیزانی شرمسار مکن،و در برابر دوستانت رسوایم مساز،و یاد خود را از خاطرم مبر،و شکرت را از من سلب مکن بلکه آنگاه که مردم جاهل و غافل نعمتهایت را فراموش کنند،یاد آن را با من ملازم ساز و توفیق ثنا گوئی بر نعمتهایت،و اعتراف به آنچه ارزانیم داشته ای را به من عطا کن.و رغبتم را به سویت بیش از رغبت مشتاقان،و ستایشم را بر ذات پاکت برتر از ستایش ستایشگران قرار ده،و هنگام درماندگی و شدّت نیاز مرا خوار مساز،و بسزای کارهای زشتی که مرتکب شده ام هلاکم مکن،و آنگونه که معاندان را از خود می رانی مرا از خود مران،زیرا من تسلیم فرمان تو می باشم و می دانم که حجّت تو راست و همانا تو به فضل و کرم بر بندگانت اولی و سزاوارتر و به لطف و احسان عادت کرده،و شایسته ی تقوی و آمرزشی،و می دانم که تو به بخشیدن سزاوارتر از عقاب کردنی،و به پرده پوشی از پرده دری نزدیکتری،پس مرا زنده دار به(حیاة طیّبه)زندگی پاکیزه ای که خواسته هایم را برآورده سازد بدون آنکه ناپسند تو را بجا آورم و معاصی تو را مرتکب شوم،و مردن مرا همانند مردن کسانی قرار ده که نور(معرفت و ایمانشان)پیشاپیش و از سمت راستشان روان می باشد،و مرا در پیشگاهت خوار و خاضع،و در نزد بندگانت عزیز گردان،و چون با تو خلوت کنم خاشعم ساز،و در میان بندگانت سرافرازم گردان،و از کسی که از من بی نیاز است بی نیازم کن،و به درگاه کرم و احسانت مرا کمال فقر و نیازمندی عطا فرما،و مرا از شماتت دشمنان،و نزول بلا و ذلت و رنج پناهم ده،و با اینکه بر انتقام و مجازات توانایی و از اعمال زشتم آگاهی،کرم فرما و پرده پوشی کن آنگونه که شخص قادر بر کیفر و انتقام با حلم و کرم خطا پوشی می کند و از من انتقام مگیر. و چون درباره ی قومی که سرکشی و عناد کرده اند اراده ی فتنه یا گرفتاری کنی پس مرا به جهت پناه جستن به تو از آن نجات ده،و چون مرا در دنیایت رسوا نکردی،در آخرتت نیز رسوا مساز،و اوائل نعمتهایت را با اواخر آن توأم ساز(نعمتهایت را بر من مستدام دار)و چندان مهلتم مده که در اثر آن سنگدل شوم.و مرا از آن گنـ*ـاه و گرفتاری که نورانیت و آبرویم بر باد برد نگهدار،و مرا به خساست و پستی که منزلتم را بی قدر و خوار سازد وعیبی که موجب گمنامیم گردد گرفتار مفرما،و مرا چنان مترسان که بر اثر آن نومید شوم،و آنگونه بیمم مده که در برابر آن هراسناک گردم چنان کن که ترسم از تهدید تو،و پرهیزم از اتمام حجتت،وبیمناکیم هنگام تلاوت آیاتت باشد، شبم را با زنده داری و خلوت جهت عبادت و مناجات و نس به تو و تقاضای حاجتها و طلب آمرزش و رهائی از آتشت آباد ساز،خدایا مرا در طغیانم سرگردان رها مکن،و روزگاری در گرداب نادانی و تبه کاری مگذار،و حال مرا مایه ی پند و اندرز و وسیله ی عبرت و امتحان دیگران قرار مده،و مرا دچار مکرت مساز،و(در این دعاها که مستجاب خواهد شد)دیگری را بجای من مگزین،و نامم را در دفتر سعادتمندان بیرون مبر و جسمم را بلا مکن، و مرا مضحکه ی بندگانت و مسخره ی خویش مساز،(مرا پست و خوار و ذلیل مکن)و جز به راه رضا و خشنودیت مبر،و مرا در خدمت دیگران مبتذل مساز مگر آنکه برای انتقام گرفتن از دشمنان تو و مبارزه با دشمنان دین تو باشد،و از لذّت عفو و شیرینی رحمت،و روح و ریحان و بهشت نعیمت کامیابم گردان،لـ*ـذت و شیرینی طاعات و کاری که موجب تقرّب جستن به تو است را به من بچشان،و تحفه ای از تحفه هایت به سویم بفرست،تجارتم را سودمند،و بازگشتم را بی زیان گردان،و مرا از مقام خودت ترسناک کن،و به لقایت مشتاق ساز و به توبه ای نصوح و خالص موفق دار،که گناهان صغیره و کبیره،و آشکار و نهان را با آن در صحیفه ی اعمالم باقی نگذاری،و کینه ی مومنان را از دلم ر کن،و قلبم را بر فروتنان مهربان ساز،و با من آنچنان باش که با صالحان هستی،و به زیور پرهیزکاران مرا بیارای،و برای من یاد خوشی در آیندگان و آوازه ی روز افزونی نزد دیگران قرار ده،و گشایش نعمت را بر من تکمیل فرما،و کرامتهایش را پیاپی گردان،و دستم را از فواید خود پر کن،و موهبتهای گران بهایت را به سویم فرست،و مرا همسایه ی دوستان پاکیزه ات در بهشتی که برای برگزیدگانت آراسته ای قرار ده،و خلعت عطایای بزرگت را در مقاماتی که برای دوستانت فراهم ساخته ای بر من بپوشان،و در کنف خود برایم جایگاه و منزل با آرامشی قرار ده که در آن با اطمینان خاطر سکونت گزینم،و دیده به آن روشن کنم،و ای خدا در آنجا مرا با گناهان بزرگم روبرو مگردان،و در آن روز که رازها فاش شودمرا به قهر خود هلاک مگردان،و هر شک و شبهه ای از دلم بزدای و برایم در حق راهی را به هر رحمتی بگشای و نصیبم را از عطای خود سرشار کن،و بهره ام را از فضل و احسانت فراوان ساز،و دلم را به آنچه نزد تو است مطمئن کن،و همّتم را یکسره بکار خود مبذول دار،و مرا بکاری بگمار که خاصان خود را به آن می گماری و هنگام غفلت ردها دلم را به سوی طاعتت سوق ده،و توانگری و پاکدامنی و آسایش و تندرستی و گشایش در زندگی و آرامش و عافیت را برایم فراهم ساز،و حسناتم را بـ*ـو*سیله ی معصیتی که با آن می آمیزد،و خلوتهایم را به مفاسدی که از آزمایشت پیش آید تباه مساز،و آبرویم را از رو زدن به هر یک از جهانیان(و تقاضای کمک از آنان)نگاهدار،و از طلبیدن آنچه نزد فاسقان است بازم دار،و مرا پشتیبان ستمکاران،و یاری دهنده ی آنان در محو کتابت(قرآن)قرار مده،و از آنجا که خود نمی دانم چنانم نگهبانی کن که به آن محفوظم داری،درهای توبه و رحمت و مهربانی و روزی فراخت را بر من بگشای،که من از رو آورندگان به توأم،و انعامت را درباره ام کامل ساز که تو بهترین نعمت دهندگانی،و باقیمانده ی عمرم را جهت خشنودیت در حج و عمره قرار ده،ای پروردگار جهانیان،و درود خدا برمحمّد و آل او که پاکیزگان و پاکانند،و سلام جاودانه بر او و بر ایشان باد.

انجمن رمان نویسی

رمان۹۸


معرفی صحیفه سجادیه و دعاهای آن

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و SAEEDEH.T

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
دعای آن حضرت پس از نماز عید فطر واضحی وجمعه

ای خدائی که ترحم می کنی بر کسی که بندگان به او ترحم نمی کنند،و ای خدائی که از لطف و کرم آن کس را که غریب و رانده ی شهرها شد به در گاهت می پذیری و ای خدائی که اهل نیاز به درگاهت را خوار نمی کنی،و ای خدائی که الحاح و اصرار کنندگان را نومید نمی سازی و ای خدائی که بر سـ*ـینه ی کسانی که با ناز و دلال به درگاهت می آیند دست رد نمی زنی،و ای خدائی که تحفه ی کوچکی(طاعت قلیلی)را از بندگانت می پذیری،و عمل اندک را پاداش بسیار عطا می کنی،و ای خدائی که هر کس به تو نزدیک شود به او نزدیک می شوی،و هر که از تو رو بگرداند او را به سوی خود می خوانی،و ای خدائی که نعمت خود را تغییر نمی دهی و به انتقام شتاب نمی کنی و ای خدائی که نهال کار نیک را ببار می آوری تا آن را بیفزایی،و از کار بد در می گذری تا آن را ناپدید سازی آرزوها پیش از رسیدن به منتهای کرم تو با حاجتهای روا شده باز گشتند،و جامهای طلب به فیض بخشش تو لبریز شدند،و توصیف و نعمت تمام خلق در پیش اوصاف جمال و جلال بیحد و نهایتت هیچ است،پس والاترین مراتب بر فراز هر والایی توراست،و جلال اعظم و امجد ویژه ی تو است،هر بزرگی در پیشگاه تو کوچک است،و هر شریفی در جنب شرف تو پست است،کسی که بر غیر تو وارد شود(رو آورد)محروم است،و درخواست کنندگان از غیر تو زیان بینند و هر کس که به درگاه غیر تو فرود آمده تباه شده،وآبروی خود ریخته،و به قحطی و خشکسالی دچار شوند روزی طلبان مگر آنان که روزی از فضل تو خواهند،در رحمتت برای همه خواهندگان باز،و عطایت برای سائلان رایگان،و فریاد رسیت به آرزومندان نزدیک است،امیدواران از تو نومید نمی شوند،و طالبان فضل و رحمتت از عطایت محروم نمی مانند و استغفار پیشه گان عذابت نچشند،خوان روزیت حتّی برای گُنه کاران گسترده،وحِـلم تو شامل دشمنان نیز می باشد،عادتت احسان و نیکی به بد رفتاران است،و روشت واگذاشتن بی احترامی کاران به حال خویش می باشد،تا آنجا که مدارایت ایشان را از بازگشت غافل نموده،و مهلتی که به آنها دادی از بازگشت به سوی رحمتت آنان را مانع گردید همانا تو به آنها مهلت دادی که روزی متنبّه شوند و به درگاهت باز آیند،و اهل طغیان وعصیان را برای آن مهلت دادی که بداوم ملکت و قدرتت مطمئن بودی،پس بآنها مهلت دادی تا هر که اهل سعادت است خاتمه امرش را سعادت گردانی و هر که اهل شقاوت است(پس از مهلت واتمام حجت)او را مخذول و مردود سازی و همه(اهل سعادت و شقاوت)به سوی آنچه را که مقدّر فرمودی خواهند رفت و بازگشت امورشان به قضاء حضرتت خواهد بود،(هر گونه که بخواهی با آنان رفتار می کنی)هر چه حکومت کنند سلطنت تو سست نگردد،و از تأخیر باز خواست ایشان برهانت باطل نشود،حجّت تو از پای ننشیند،و سلطنت تو ثابت واستوار است،پس وای بر آن کس که از تو روی برتابد،و ناکامی و خذلان از آن کسی است که از تو نومید شده،و بدترین بدبختیها و شقاوت برای کسی است که از تو غافل شود آن مغرور نمی داند چه عذابهای دردناک که خواهد چشید،و چقدر سر گردان در عقاب تو به سر خواهد برد،و چقدر گرفتاری او طول خواهد کشید،و چه نومید خواهد بود از آسان رهیدن،همه ی اینها بر پایه ی عدل در قضاوت،و از سر انصاف در حکم است که هرگز ستم روا نداری،چون اتمام حجت نمودی،و آنچه شایسته ی اندرز و ارشاد بود رعایت فرمودی تهدید خود را اعلام نمودی،و تشویقها از سر لطف داشتی،مثلها راندی،ومهلت دادی در حالیکه بر شتاب در عقوبت توانا بودی،و مدارا نمودی حال آنکه می توانستی عجله کنی،مدارای تو از روی ناتوانی،ومهلت دادنت بر پایه ی سستی،و خود داریت از باب بی خبری،و به تعویق انداختنت از روی سازش نبوده،بلکه برای این است که حجتت رساتر و کرمت کاملتر و احسانت فراگیرتر،ونعمتت تمامتر باشد،همه ی اینها در حق خلق از ازل بوده و تا ابد خواهد بود،و همچنان حجت تو برتر از آن است که بطور کامل توصیف شود،و مجد و عظمت تو والاتر از آنست که کسی پی بذاتش برد،و نعمتهایت بیش از آن است که به احصاءو شماره در آیند،و احسانت افزونتر از آن است که کسی توان شکرگزاری بر کمترین حد آن را داشته باشد،و اکنون زبانم از ستایش و تمجید و تعظیم تو از کار افتاده و ناتوان است.وآخرین حدّ تواناییم آن است که نه از سر میل که از سر عجز به درماندگی اقرار کنم،پس اینک من به درگاهت روی آورده و توقع پذیرایی دارم ،پس بر محمّد وآل محمّد درود بفرست و مناجاتم از کرم بشنو و دعایم مستجاب فرما و روزم را با بی حاصلی به پایان مرسان،و در مسئلتم دست رد بر سـ*ـینه ام مزن،و آنگاه که به سوی تو بازگردم(پس از مرگ)جایگاه مرا گرامی دار،و در جوار رحمتت و بهشت رضوانت مرا منزل ده که همانا تو بر هر چه خواهی قادری و ابدا" به تنگ نمی آیی،و در برابر خواستها ناتوان نیستی،و بر هر چیز قدرت بی پایان داری و هیچ نیرو،و قدرتی جز قدرت خدای بلند مرتبه ی عظیم الشأن نخواهد بود.

انجمن رمان نویسی

رمان۹۸


معرفی صحیفه سجادیه و دعاهای آن

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و SAEEDEH.T

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
دعای آن حضرت هنگام وداع ماه مبارک رمضان

ای خدا ای آنکه در عطاءو احسان به خلق پاداش نخواهی،و هرگز از بخشش وکرم به بندگان پشیمان نمی شوی،و ای خدائی که با بنده خود مقابله به مثل نمی کنی(بندگان عاصی را از نعمتت محروم نمی سازی)،احسان ونعمتت بی سابقه،وعفوت تفضّل ومجازات نمودنت عدالت وقضایت خیر و صلاح است،اگر به خلق چیزی عطا کنی عطایت را به منّت مشوب نمی کنی،و اگر منع کنی منعت از روی ستم نیست،آنکه ترا شکر گذارد شکرش کنی در حالی که خود شکرت را به او الهام نموده ای،و هر که سپاس تو را بجا آورد پاداش می دهی با آنکه تو خود سپاس را به او آموختی،پرده می پوشی بر کسی که اگر می خواستی رسوایش می ساختی،و بخشش کنی بر کسی که اگر می خواستی از او دریغ می داشتی،حال آنکه هر دوسزاوار رسوایی ودریغ اند،ولی کارهای تو بر پایه فضل وجود واحسان استوار است،وبا قدرت کامل(بر انتقام)جریان قدرتت را بر عفو وگذشت مقرّر داشته ای،با معصیت کاران با حلم وبردباری روبرو می شوی،آن کس که با عصیان و گنـ*ـاه قصد ظلم وستم به نفس خود دارد،او را مهلتبرای توبه و انابه دهی تا بواسطه حلم و امهالت پشیمان شده به درگاهت باز آید.و تعجیل در عقاب آنها نکنی تا بسبب توبه آنان که مستوجب قهر و عذابند هم هلاک نشوند و هم آنان که مستحق شقاوت و حرمانند بواسطه کرم و رحمتت از شقاوت برهند پس طول مدت امهال و اعتذار و اتمام حجت پی در پی تو ای خدای کریم که آن هم از عطوفت و کرم نامنتهای تو است ای خدای با حلم و بردبار توئی که دری بسوی عفو وبخششت به روی بندگان باز کردی ونامش را توبه نهادی،و بر آن در بـ*ـو*سیله ی وحی(پیامبر)خود راهنمایی فرمودی تا آن را گم نکنند،و بواسطه توبه به درگاهت راه جویند مبارک است نام پاک تو،ای خدا تو خود فرمودی:(به درگاه خدا توبه ی نصوح (با خلوص ودوام )کنید باشد که گناهانتان را مستور گرداند و شما را در باغهای بهشتی که زیر درختانش نهرهای جاری است داخل کند در آن روزی که خدا پیغمبر خود را وگرویدگان به او را ذلیل نسازد(بلکه عزیز و سر فراز ابد گرداند)در آن روز نور(ایمان وطاعات)آنها در پیش رو و سمت راست ایشان می رود(و راه بهشتیان مینماید)و مومنان در آن حال(از روی شوق و نشاط)گویند پروردگارا تو نور ما را به حد کمال رسان وما را(به لطف و کرم خود)ببخش که تنها تو بر هر چیز توانائی)پس چیست عذر گناهکاری که از ورود به این منزلگاه(امن وامان)توبه،خود را غافل می سازد پس از گشودن در وبپا داشتن راهنما،وای خدا توئی که در معاملات بندگانت با تو،بر خود لازم کردی که سود بندگان منظور داری(و یک عمل خیر را ده برابر پاداش دهی)و هنگامی که بر حضرتت وارد شوند(پس از مرگ)آنها را سعادت ورستگاری بخشی و زیاده بر پاداششان بآنها عطا فرمائی،پس مبارک است نام تو و متعالی می باشی تو خود فرمودی:(هر کس حسنه (یک عمل خیر برای رضای خدا)بجا آورد او را ده برابر پاداش خواهد بود و هر کس کار زشت جز بهمان قدر کار بد مجازات نشود)و نیز در کتاب خود فرمودی(مثل کسانی که اموالشان را در راه خدا انفاق می کنند،بمانند دانه ای است که هفت خوشه بروید،و در هرخوشه صد دانه باشد(که یک دانه هفتصد دانه شود)و خداوند برای هر که بخواهد آن را مضاعف می سازد بر این مقدار هم بیفزاید)و باز در کتاب خود فرمودی(کیست آنکه به خدا وام دهد برای رضای خدا به نیازمندان قرض الحسنه دهد تا خدا آنرا چندین برابر سازد)و نظایر این وعده ها که در قرآن درباره ی افزایش حسنات بندگان به اضعاف مضاعف نازل فرمودی،وباز تو ای خدا بندگان را به کلام خود از عالم غیب دلالت فرمودی و ترغیب و تشویق نمودی تا به حظ وافر خود بهره مند شوند و اگر آن حقایق را که در قرآن از عالم غیب فرستادی از آنها مستور می داشتی آنها نه هرگز به چشم می دیدند ونه به گوش می شنیدند ونه افکارشان بدانجا می رسید،پس در قرآن فرمودی(مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم،و شکر وسپاس مرا بجا آرید و کفران نورزید)و فرمودی:(هر آینه اگر شکر کنید شما را فزونی دهم،واگر کفران کنید همانا عذاب من بسیار سخت است)و فرمودی(مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم،آنان که از دعا و عبادت من اعراض و سر کشی کنند بزودی با ذلت وخواری وارد دوزخ می شوند)پس نیایش به سویت را عبادت و ترک آن را تکبر نامیدی،وبر ترک دعا به دخول دوزخ با خواری تهدید فرمودی،بدین جهت بندگان تو را به نعمتت یاد کردند،و به فضلت شکر گذارند،وبر حسب فرمانت تو را خواندند و به خاطر عطایای فراوانت صدقه دادند،وآن تنها راه رهائیشان از خشم تو،ودست یابی به خشنودیت بود،که اگر مخلوقی مخلوق دیگری را بمانند آن که تو بندگانت را راهنمایی نمودی،راهنمایی می کرد،مورد ستایش می بود،پس تو را حمد وستایش می کنیم تا آنجا که ما را راه به ستایش حضرتت یافت شود(تو را در حد معرفت وادراک خودمان ستایش می کنیم نه در حد حمدی که لایق تو است)و تا آنجا که برای ستایش و سپاس تو لفظی و معنائی که تو به آن ستوده شوی باقی باشد،ای خدائی که احسان و فضلش و نعمتها وعطایش،بندگان را فرا گرفته چه بسیار و آشکار است نعمتهایت بر ما،و چه بسیار ما را به نیکی خود اختصاص داده ای،ما را به دین برگزیده وملت پسندیده ات،و شریعت سهل و آسانت هدایت فرموده ای و ما را به تقرّب به خود و رسیدن به کرامتت آگاه ساخته ای،بار الها تو یکی از برگزیده های وظائف،و ویژگیهای آن واجبات،را ماه رمضان قرار دادی،که آن را بر سایر ماهها برتری بخشیدی،وآن را از بین همه ی زمانها و دورانها برگزیدی،وبر تمام اوقات سال ترجیح دادی،چون در این ماه(مبارک)قرآن کتاب آسمانی را نازل فرمودی(توضیح:تمام قرآن در ماه مبارک رمضان بر قلب مقدس پیامبر اکرم(ص)نازل شده و همچنین به تدریج ظرف بیست و سه سال در مناسبتهای مختلف به آن حضرت وحی می شد)و آن قرآن را با نور(علم و حکمت)فرستادی،و ایمان را در این ماه مضاعف ساختی،و روزه را در آن واجب کردی،و اقامه ی نماز را در آن ترغیب نمودی،و شب قدر را در آن تجلیل فرمودی،آن شب که از هزار ماه بهتر است،پس ما را به سبب آن بر سایر امتها برتر ی دادی و در سایه ی آن ما را از بین همه ی ملتها برگزیدی،پس به فرمان تو روزش را روزه گرفتیم،شبش را به یاریت به نماز برخاستیم،و بـ*ـو*سیله ی روزه و نمازش خواهان رحمتی شدیم که برایمان آماده ساختی،و آن را وسیله ی ثواب قرار دادیم،خواسته ی بندگانت در خزانه ی سرشار و بی منتهای تو است و به آنچه از فضلت مسألت شود بخشنده،و به آن کس که تقرّب به حضرتت می جوید بسیار نزدیکی،این ماه در میان ما ستوده زیست،و با ما پسندیده مصاحبت کرد و بهترین سودهای جهانیان را نصیب ما ساخت،و پس از آنکه مدت این ماه به اتمام رسید و زمانش سپری شد و عدد ایام شریفش به پایان آمد،ما از او مفارقت کردیم،و با او همچون کسی که درد فراقش بر ما سخت مشکل بود وداع نمودیم و مفارقتش ما را سخت غمگین ساخت،ولی عهد محبتش همیشه در قلب ما محفوظ وحرمت وجلالش ملحوظ و اداء حق وی بر ما حکم حتم گردید،لذا ما می گوییم:سلام بر تو ای بزرگترین ماه خدا،و ای عید دوستان خدا،سلام بر تو ای گرامی ترین یار و مونس ما از میان اوقات،و ای بهترین ماه از گردش تمام ایام و ساعات.سلام برتو ای ماهی که دعاها و آرزوهای بندگان از درگاه خدا در آن به اجابت نزدیک گشته،و اعمال نیک در آن فراوان است.سلام بر تو ای هم نشینی که چون پدید آمدی احترامت لازم،وچون ناپدید گردیدی فقدانت دردناک است و ای مایه ی امیدی که فراقش رنج افزاید،سلام بر تو ای همدمی که چون رو آورد مایه ی نس شد و چون سپری شد وحشت افکند،سلام بر تو ای همسایه ای که دلها در آن رقّت گرفت،و گناهها در آن کم شد،سلام بر تو ای یاری دهنده ای که ما را در مبارزه ی با شیطان یاری می نمودی،و ای رفیقی که راههای احسان و نکوکاری را بر ما آسان می کردی،سلام بر تو،چه بسیارند آزاد شدگان خدا از آتش در تو،و چه خوشبخت است کسی که احترام تو را نگهداشته،سلام بر تو که چه محو کننده ی گناهان،وپوشنده ی انواع عیبها بودی،سلام بر تو که چه طولانی(بار گران)بودی بر گناهکاران،و چه با هیبت بودی در دل مومنان،سلام بر تو ای ماهی که دیگر ایام به فضیلت تو نمی رسد،سلام بر تو ای ماهی که از هر جهت موجب سلامتی،سلام برتو که مصاحبت با تو ناپسند،و معاشرتت نکوهیده نیست،سلام بر تو چنانکه برکتها را برای ما به ارمغان آوردی،و ما را از آلودگی گناهان شستشو دادی،سلام بر تو که وداع با تو از روی خستگی و فراغت از روزه ات از روی ملالت نیست،سلام بر تو که پیش از آمدن در آرزویت بودیم،وپیش از رفتن بر فراقت محزونیم،سلام بر تو چه بسیار شر و بدیها که بواسطه ی وجود تو از ما برطرف شد و چه بسیار خیر و خوبیها که بسبب تو بر ما(از خدا)افاضه گردید،سلام بر تو،بر شب قدر تو که از هزار ماه بهتر است،سلام بر تو دیروز چه سخت بتو دل بسته بودیم،و فردا چه بسیار به تو اشتیاق پیدا خواهیم کرد،سلام بر تو و بر فضیلت تو که دریغا از آن محروم شدیم،و برکات گذشته ات که از ما ربوده شد،خداوندا ما اهلیّت وشایستگی بر این ماه مبارک داشتیم که ما امّت را باین ماه شرافت دادی و برای انجام روزه و عباداتش به لطف و کرمت موفق فرمودی هنگامی که اشقیاءشرافت اوقات و ایام این ماه را نشناختند و از فضیلت برکاتش محروم شدند،ایخدا توئی ولی نعمت ما که به معرفت و شرافت این ماه ما را برگزیدی و به آداب و سننش ما را هدایت فرمودی وما با همه تقصیر به توفیق تو بر انجام روزه و نماز این ماه قیام کردیم و اندکی از وظایف بسیار این ماه را انجام دادیم،خدایا پس تو را سپاس و ستایش می کنیم و اقرار به زشتیها و اعتراف به سهل انگاری و تضییع اوقات می نماییم،و از صمیم دل از آن پشیمانیم و صادقانه با زبان خود عذر خواهی می کنیم،پس در عوض آن فضیلتهای فوت شده و ثوابهای مرغوب از دست رفته،اجر و پاداش کامل به ما عطا بفرما و عذر تقصیر ما را بپذیر وما را به ماه رمضان آینده برسان و چون آن ماه فرا رسد ما را بر عبادات و طاعات آن چنانکه شایسته ی تو و زیبنده ی آن ماه است یاری بفرما،و در تمام عمر پیوسته ما را موفق به کارهای شایسته ای فرما که بـ*ـو*سیله ی آن تدارک حق طاعتت در دو ماه(مبارک رمضان)از ماههای سال را توانیم کرد،بار الها هر گنـ*ـاه کوچک یا بزرگی را که در این ماه مرتکب شده ایم،یا هر نافرمانی که دچارش گردیده ایم،و هر خطایی که انجام داده ایم،چه از روی عمد بوده و یا فراموشی،چه ستم بر خود بوده و یا هتک حرمت دیگری،پس بر محمّد و آل محمّد درود بفرست،و تمام آن لغزشها و گناهان را در پرده مستور ساز،و به عفوت از ما درگذر و مارا در معرض نظر شماتت کنندگان در میاور،و زبان طعنه زنندگان را بر ما مگشای،و ما را به مهربانی بی پایان و فضل و کرمت به کاری به گمار که سبب محو گناهان و کفاره ی آن چیزی که در این ماه بر ما نمی پسندی باشد.

انجمن رمان نویسی

رمان۹۸


معرفی صحیفه سجادیه و دعاهای آن

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM و SAEEDEH.T
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا