خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Awrezoo

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/20
ارسال ها
230
امتیاز واکنش
1,285
امتیاز
228
زمان حضور
13 روز 1 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
رمان ۹۸ | انجمن رمان 98
-چشمت بی‌ بلا خانومم!
با تموم شدن حرفش با لبخند دستم رو توی دستش گرفت و با دست دیگه‌ا‌ش خریدها رو برداشت. به سمت در پاساژ رفتیم. توی راه برگشت، به نقشه‌ی خودم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بچرخ تا بچرخیم | گل سرخ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Awrezoo

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/20
ارسال ها
230
امتیاز واکنش
1,285
امتیاز
228
زمان حضور
13 روز 1 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
رمان ۹۸ | انجمن رمان 98
خنده‌ی مصنوعی کردم و جوابش رو دادم:
-برو دیوونه.
با خنده از در اتاق دور شد. بالاخره این هم از سر ما باز شد! به سمت سشوار رفتم و روشنش کردم و موهام رو که بخاطر دوشی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بچرخ تا بچرخیم | گل سرخ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!

Awrezoo

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/20
ارسال ها
230
امتیاز واکنش
1,285
امتیاز
228
زمان حضور
13 روز 1 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
رمان ۹۸ | انجمن رمان 98
اسلحه رو سمتشون گرفتم و بیشتر به طرف نازلی و نازین سوق می‌دادم که ماهان و ماکان روشون تعصب شدید داشتن. آروم اسلحه رو بالاتر گرفتم. کیان فکر می‌کرد به اعضای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بچرخ تا بچرخیم | گل سرخ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Awrezoo

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/20
ارسال ها
230
امتیاز واکنش
1,285
امتیاز
228
زمان حضور
13 روز 1 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
رمان ۹۸ | انجمن رمان 98
هر سه خندیدیم که سرهنگ جدی شد و گفت:
-راستی سرگرد! چیزی می‌خواستی بگی؟
با یاد این که قرار بود برم لندن با لبخند گفتم:
-بله سرهنگ.
با لبخند آرامش‌بخشی گفت:
-چی؟
نفس...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بچرخ تا بچرخیم | گل سرخ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Awrezoo

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/20
ارسال ها
230
امتیاز واکنش
1,285
امتیاز
228
زمان حضور
13 روز 1 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
رمان ۹۸ | انجمن رمان 98
-بیرون تو حیاط.
با لبخند براش دست تکون دادم و به سمت ماشینم رفتم. لحظه‌ی آخر چهره‌ی غم‌زده بابا رو دیدم ولی دلم اصلا به رحم نیومد. چقدر سنگدل شدم!
سوار بوگاتی مشکی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بچرخ تا بچرخیم | گل سرخ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Awrezoo

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/20
ارسال ها
230
امتیاز واکنش
1,285
امتیاز
228
زمان حضور
13 روز 1 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
رمان ۹۸ | انجمن رمان 98
به طرفم دویید و وقتی بهم رسید، کمک‌ کرد تا بلند بشم و بعد با هم به سمت در رفتیم. لحظه‌ی آخر برگشت و رو به بابا، با نفرت گفت:
-خجالت نمی‌کشی دست روی تک دخترت بلند...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بچرخ تا بچرخیم | گل سرخ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Awrezoo

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/20
ارسال ها
230
امتیاز واکنش
1,285
امتیاز
228
زمان حضور
13 روز 1 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
رمان ۹۸ | انجمن رمان 98
ماهان و ماکان با خشم به سمت من اومدن و ماهان غرید:
-بابا! نباید می‌ذاشتی زنده بمونه، باید می‌کشتیش. اون معلوم نیست تا حالا چه کارهایی کر
دیگه به نقطه جوش رسیده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بچرخ تا بچرخیم | گل سرخ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!

Awrezoo

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/20
ارسال ها
230
امتیاز واکنش
1,285
امتیاز
228
زمان حضور
13 روز 1 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
نفس عمیقی کشیدم و به سمت اتاق راه افتادم. تا رسیدم؛ صدای خنده‌‌هاشون رو که کل بیمارستان رو برداشته بود شنیدم. با ملایمت در رو باز کردم و وارد شدم. مریسا حالت جدی گرفت و با لحن سردی گفت:
-برو بیرون. نمی‌خوام ببینمت!
به مریسا نگاهی انداختم. دستش رو آتل‌ و کمرش رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بچرخ تا بچرخیم | گل سرخ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!

Awrezoo

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/20
ارسال ها
230
امتیاز واکنش
1,285
امتیاز
228
زمان حضور
13 روز 1 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
رمان ۹۸ | انجمن رمان 98
با بیخیالی گفتم:
-به همین خیال باش!
لبخندی زد و گفت:
-باشه.
اون موقع چیزی از این حرفش نفهمیدم و خودم رو بی‌تفاوت نشون دادم.
خواستم بلند بشم که همه گفتن:
-کجا؟!
با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بچرخ تا بچرخیم | گل سرخ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Awrezoo

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/20
ارسال ها
230
امتیاز واکنش
1,285
امتیاز
228
زمان حضور
13 روز 1 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
رمان ۹۸ | انجمن رمان 98
به سمت جلو متمایل شدم که با دیدن "آرش صدیقی" محبوب‌ترین مدلینگ ایران پوزخندی زدم. سر جام نشستم و پوفی کشیدم و هنذفری و گوشیم رو از داخل کیفم در آوردم. آهنگ پلی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان بچرخ تا بچرخیم | گل سرخ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا