خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

marmar96

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/9/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
0
سن
28
زمان حضور
13 دقیقه
سلام من چند سال پیش یه رمان میخوندم که تا مدتها دیگه پارت جدیدش نیومد
نمیدونم متوقف شد یا نه
درباره یه دختر که فکر کنم اهل شیراز بود،خانواده وضع مالی خوبی داشتن،دختره میاد تهران که بره دانشگاه،تو تهران یه آپارتمان داشتن،واحد روبرویی یه پسر بود که جدا از خانوادش زندگی میکرد و یه خواهر کوچیکتر از خودش داشت و وضع مالی اونا هم خوب بود،پسره دوست برادر همین دختری بود که اومده تهران،برای تعطیلات عید چند روزی دختره و برادرش و پسره و دوست دختره میرن ویلای خانواده دختره تو کیش و اونجا والیبال بازی میکردن دختره دستش میشکنه،،،،....دختره تو تهران یه مهمونی میره که اونجا بهش بی احترامی میشه بعد همین پسره میاد کمکش اما دختره به دروغ میگه این پسر بهم بی احترامی کرده و عقدشون میکنن....
بعد اتفاقاتی میفته که دختره از خونه پسره و از تهران میره،یادم نیست به کدوم شهر میره،بعد از مدتی پسره پیداش میکنه میره دیدنش ......
ممنون میشم اگر میدونید اسم رمان چی هست بهم بگید


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

Romi

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/9/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
4
امتیاز
1
سن
20
زمان حضور
3 ساعت 29 دقیقه
سلام دنبال ی رمان میگردم اسمشو یادم نی خلاصه اش اینکه دختره اسمش باران فکر کنم فامیلیش محتشم، پیش مادرش زندگی میکنه چند ساله که پدرش از دست داده با خانواده پدریش خوب نی چون سال های قبل نامزدش با دختر عمش بهش خیـ*ـانت میکنه و بعدشم باران میره پیش مادرش زندگی میکنه ، اسم نامزد سابقه اش ساسان یا سامان که استادش بوده تو دانشگاه ، کلا با خانواده عمه اش مشکل داره چون باعث شده مادر و پدرش از هم جدا بشن و پدرش از دوری مادرش سکته کنهی روز به اجبار پدر بزرگش برمیگرده تهران و اونجا همه نوه‌ها جمع شدن بعد چند سال پسر عمه‌شو میبینه و کم کم ازش خوشش میاد اسم پسره متین دندون پزشکه


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~

Romi

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/9/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
4
امتیاز
1
سن
20
زمان حضور
3 ساعت 29 دقیقه
سلام خسته نباشین
دنبال ی رمان میگردم اسمشو یادم نی خلاصه اش اینکه دختره اسمش باران فکر کنم فامیلیش محتشم، پیش مادرش زندگی میکنه چند ساله که پدرش از دست داده با خانواده پدریش خوب نی چون سال های قبل نامزدش با دختر عمش بهش خیـ*ـانت میکنه و بعدشم باران میره پیش مادرش زندگی میکنه ، اسم نامزد سابقه اش ساسان یا سامان که استادش بوده تو دانشگاه ، کلا با خانواده عمه اش مشکل داره چون باعث شده مادر و پدرش از هم جدا بشن و پدرش از دوری مادرش سکته کنه ، ی روز به اجبار پدر بزرگش برمیگرده تهران و اونجا همه نوه‌ها جمع شدن بعد چند سال پسر عمه‌شو میبینه و کم کم ازش خوشش میاد اسم پسره متین دندون پزشکه


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~

saliiiii

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/9/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
0
سن
21
زمان حضور
1 دقیقه
سلام یه رمان سال ها پیش خوندم و واقعا اسمش الان ذهنمود درگیر کرده
یه دختره که برای هزینه های عمل مادرش مجبور میشه با پسره برای ۵۰۰ تومان یک شب بخوابه
بعد فرداش دختره می‌ره بیمارستان میبینن مادرش فوت شده میاد پول پسره رو پس بده می‌فهمه پسره دندون پزشک
پسره بهش پیشنهاد کار میده و دختره میمونه همونجا کار می‌کنه و بعداً می‌فهمه پسره پسر عموشه
اسمشو کسی میدونه؟!


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

sheydas

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/9/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
0
سن
25
زمان حضور
1 ساعت 17 دقیقه
سلام من یه رمانی قبلا خونده بودم راجب این بود یه مردی بود رفتع بود مهمونی که یه مهمونی عادی نبود اونجا اتفاقی ب اتاقی رو پیدا می‌کنه کی قفس کوچیک داخلشه و ی جسم بی جونی داخل قفسه ی دختر
اونو می‌بره با خودش خودشم فک کنم پزشک بود با کمک چند تا دوستاش دخترو مداوا میکنن و دنبال خانواده دختر میگردن می‌فهمه دختر ی سرهنگ بوده ک صاحاب اون مهمونی باهاش دشمن بوده دزدیتش از ۶سالگی تا ۱۸سالگی خونواده دخترم پیدا می‌کنه ولی دختره دیگ نمیخاد بره پیششون و با همین مرد ازدواج می‌کنه
خیلییی طولانی و زیباتر از خلاصه ایه ک گفتم لطفاً اگر کسی اسمشو می‌دونه بگه


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

sheydas

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/9/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
0
سن
25
زمان حضور
1 ساعت 17 دقیقه
سلام موضوع رمان راجب راجب دختری بود ک از بچگی نافشو برای پسر عموش بریدن پسره فک کنم بوکسور بود دختره راضی ب ازدواج نبود ولی بزور ازدواج کردن بعد از مدتها متوجه شدن پسره ی مریضی روحی داره و دنبال درمان بودن باهم بیشتر از این یادم نیس...


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

ahmadrezamirzay

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/9/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
0
سن
30
زمان حضور
2 ساعت 22 دقیقه
رمان در مورد دختری که میره نامزدی عشقشو ببینه بعد تو راه برگشت تصادف می‌کنه و بیناییشو به طور موقت از دست میده


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

ahmadrezamirzay

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/9/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
0
سن
30
زمان حضور
2 ساعت 22 دقیقه
رمان در مورد دختری که میره نامزدی عشقشو ببینه بعد تو راه برگشت تصادف می‌کنه و بیناییشو به طور موقت از دست میده


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

ahmadrezamirzay

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/9/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
0
سن
30
زمان حضور
2 ساعت 22 دقیقه
رمان در مورد دختری که میره نامزدی عشقشو ببینه بعد تو راه برگشت تصادف می‌کنه و بیناییشو به طور موقت از دست میده


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

rasta banoo

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
30/9/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
0
سن
33
زمان حضور
35 دقیقه
سلام رمان درمورددختروپسری هس ک دخترعموپسرعموهستن خونه هامون داخل یه محوطه س مادروپدردختره ازهمه جداشدن دختره تو بچگی پیش باشه بعدمیره پیش مامانش خانواده پدری دختره مذهبی آن ولی از مادرش نه وبافوت مادربزرگ پدری دختره بعدازمدتهابدیدن خانواده پدریش میاد


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا