خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

fatemeh.ns

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/6/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
71
سن
22
زمان حضور
1 ساعت 48 دقیقه
سلام این رمان داستان یه دختریه که توانایی خوندن ذهن دیگران رو داره بعد این قضیه رو با عموی دوستش درمیون میزاره ولی عمو رفیقش ادم بدی از اب در میاد بعد اخرای رمان هم به دختره بی احترامی میشه لطفا اگه کسی این رمان رو خونده بهم معرفی کنه ممنون


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: mahaflaki

Gh__Zahra

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/6/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
8
امتیاز
71
سن
24
زمان حضور
32 دقیقه
سلام این رمان داستان یه دختریه که توانایی خوندن ذهن دیگران رو داره بعد این قضیه رو با عموی دوستش درمیون میزاره ولی عمو رفیقش ادم بدی از اب در میاد بعد اخرای رمان هم به دختره بی احترامی میشه لطفا اگه کسی این رمان رو خونده بهم معرفی کنه ممنون
فکر میکنم مثلث زندگی من باشه


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: رز سیاه، MĀŘÝM، R27rg10 و یک کاربر دیگر

Nafas1381

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/6/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
2
امتیاز
71
سن
21
زمان حضور
1 ساعت 9 دقیقه
سلام،من این رمانو چند سال پیش خوندم ممنون میشم کسی اسمشو بگه
رمان از اونجایی شروع میشه ک زن فرهاد روز عروسی ایست قلبی میکنه و فرهاد کلا میزاره میره شهرستان.حالا بعداز سالها ب خاطر عروسی خواهرش برگشته. ودختر همسایشون ک اسمش مهساس عشق قدیمش ینی فرهادو دوباره میبینه. فرهاد حتی اسم مهسارم نشنیده ولی مادرش مجبورش میکنه ک برن خواستگاری مهسا. فرهاد فک میکنه اگه ب هر دختری بگه من قبلا زن داشتم و بهت علاقه ندارم، قبول نکنه اما این بین مهسا خیالات فرهادو بهم میریزه و بهش جواب مثبت میده...
تا همینجاش یادمه. کل رمانو نخوندم واسه همین میخوام اسمشو پیدا کنم تا بقیشو بخونم:roseb::roseb::roseb:


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T و mahaflaki

makzm7982

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/6/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
3
امتیاز
71
سن
23
زمان حضور
36 دقیقه
دنبال رمانی هستم که دختری به نام نازنینه که از ازدواج اجبار با پسر عمویش نیما توی صندوق عقب یه ماشین پنهان میشه


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • قهقهه
  • خنده
Reactions: Deana، paeez81 و SheRviN DoKhT

zahra14

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/4/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
25
امتیاز
81
سن
22
زمان حضور
2 ساعت 17 دقیقه
ی خونواده کله گنده هستند پسراشون یکی اردلان یکی ارسلان و ...

زن ارسلان آذر فرار کرده و اینا فکر میکنن وکیل آذر که ی دختره کمکش کرده بخاطر همین وکیله رو بجاش ب اسارت میبرن(به قول خودشون خون بس)ی موادی بهش میدن که گیج میشه برگه وکالتنامه رو امضا میکنه و اینجوری دختر رو به عقد ارسلان در میارن و ...❌❌❌





دوستان این رمان رو اگ میدونید بگید
ستایشت میکنم


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Deana، MĀŘÝM، ❁کوکے❁ و 2 نفر دیگر

Kimiya.sh

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/6/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
10
امتیاز
71
سن
19
زمان حضور
36 دقیقه
سلام دوستان


رمانی که من دنبالشم دختره از اول عاشق پسری فکر کنم به اسم پوریا(یا یه همچین اسمایی بود) بود که دوست دختره بهش میگه که برادرش سرطان داره و عاشق توعه و زیاد زنده نمیمونه دختره هم میره با برادر همین دوستش که اسمشم طاها بود نامزد میکنه؛طاها هم بعد از چند ماه موقعی که موهای دختررو میبافت میمیره و دختره بعد طاها ازدواج نمیکنه تا همون پسر اولیرو میبینه و با اون ازدواج میکنه ولی پسره بخاطر اینکه دختره رفت و با طاها ازدواج کرد بهش اعتماد نداره و یک بار هم با دختره سر مزار طاها میرن. فقط همین ازش یادمه لطفا کمکم کنید خیلی ذهنمو مشغول کرده!

خیلی ممنون


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • عالی
Reactions: Deana

Kimiya.sh

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/6/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
10
امتیاز
71
سن
19
زمان حضور
36 دقیقه
سلام دوستان


رمانی که من دنبالشم دختره از اول عاشق پسری فکر کنم به اسم پوریا(یا یه همچین اسمایی بود) بود که دوست دختره بهش میگه که برادرش سرطان داره و عاشق توعه و زیاد زنده نمیمونه دختره هم میره با برادر همین دوستش که اسمشم طاها بود نامزد میکنه؛طاها هم بعد از چند ماه موقعی که موهای دختررو میبافت میمیره و دختره بعد طاها ازدواج نمیکنه تا همون پسر اولیرو میبینه و با اون ازدواج میکنه ولی پسره بخاطر اینکه دختره رفت و با طاها ازدواج کرد بهش اعتماد نداره و یک بار هم با دختره سر مزار طاها میرن. فقط همین ازش یادمه لطفا کمکم کنید خیلی ذهنمو مشغول کرده!

خیلی ممنون


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: SheRviN DoKhT، mahaflaki و Mahla_Bagheri

Mahla_Bagheri

مدیر تالار آموزش نویسندگی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
نویسنده ویژه
مدرس نویسندگی
  
  
عضویت
29/4/20
ارسال ها
547
امتیاز واکنش
15,362
امتیاز
353
زمان حضور
83 روز 2 دقیقه
دختره در کرمانه و پسره تو تهرانه و خوانندس‌ اسمشم آروانه. یعنی بعدش خواننده مشه:)
خلاصه یه تیکه یادم میاد که پسره مصاحبه تلوزیونی دعوت می‌کنند که می‌گن یکی از نزدیکانت بهت زنگ بزنه. دختره داره مصاحبه شو می‌بینه که نفر اول زنگ میزنه و دختره و از آشناهاس.
آخر مصاحبه است که دختره زنگ می‌زنه که جانم راه میوفته.
بعد پسره با خودش می‌گه الان دیگه فهمیدم دوستم داره و ولش نمی‌کنم.


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تعجب
Reactions: SheRviN DoKhT، mahaflaki و Vahide.s.shefakhah

Kimiya.sh

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/6/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
10
امتیاز
71
سن
19
زمان حضور
36 دقیقه
گا
سلام دوستان


رمانی که من دنبالشم دختره از اول عاشق پسری فکر کنم به اسم پوریا(یا یه همچین اسمایی بود) بود که دوست دختره بهش میگه که برادرش سرطان داره و عاشق توعه و زیاد زنده نمیمونه دختره هم میره با برادر همین دوستش که اسمشم طاها بود نامزد میکنه؛طاها هم بعد از چند ماه موقعی که موهای دختررو میبافت میمیره و دختره بعد طاها ازدواج نمیکنه تا همون پسر اولیرو میبینه و با اون ازدواج میکنه ولی پسره بخاطر اینکه دختره رفت و با طاها ازدواج کرد بهش اعتماد نداره و یک بار هم با دختره سر مزار طاها میرن. فقط همین ازش یادمه لطفا کمکم کنید خیلی ذهنمو مشغول کرده!

خیلی ممنون
گایز مرسی خودم پیداش کردم اسمشم غم نبودنت بود


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
  • خنده
  • جذاب
Reactions: Deana، MĀŘÝM، SheRviN DoKhT و 2 نفر دیگر

Delvin

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/6/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
2
امتیاز
71
سن
36
زمان حضور
1 ساعت 18 دقیقه
سلام دنبال یه میگردم دختره خدمتکار یه پسر مغرور میشه پسره دنبال یه باند خلافکار بود با دختره میرن کیش دختره هی میخواد فرار کنه پسره نمیزاره .بعد دختره تو کشتی جون پسره با دوستش و نجات میده ..


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: SheRviN DoKhT و mahaflaki
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا