~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

zahra14 · 28/4/20

Niaz.kh گفت:
اسم شخصیت هاش دقیق یادم نیس ولی هرچی یادمرو میگم:
دختره یک ورزشکار بوده و بسکتبال کار میکنه پدرشو برادرش معتادن و برای مواد دختر رو مبخوان ب مواد فروش بفروشن
دختره وقتی میفهمه پناه میبره پیش خانواده دوستش
یکی از فامیلای دوستش خونه ای داره ولی چون با خانوادش زندگی میکنه خونه خالیه
فامیلای دوست دختره چون با این دختر دوست شده بودن خونه رو ب اون اجاره دادن
همسایه ی این دختره پلیسه و برادر صاحب خونه هم هست تو این قضایای ب طور اتفاقی میفهمن ک یکی از اعضای تیم بستکبال همون کسیه ک پسره دنبالش میگرده

اجازه نمیدم

Saray · 28/4/20

hosna97 گفت:
رمان درمورد یه دختر هست که وقتی بچه بوده باخانواده اش تصادف میکنن اینو برادرش زنده می مونن برادرش میره کما و این و چون کسی رو ندارن میزارن پرورشگاه اونجا با یه دختره دیگه دوست میشه بعد یه روز با بچه های پرورشگاه میرن جنگل اونجااین‌ و دوستش رو می دزدن بعد تویه کشوردیگه به عنوان خدمتکار میفروشنشون اونجا از دوستش جدا میشه تو یه خانواده میره برای خدمتکاری خانم خونه اونو به عنوان پختر خوندش می دونه بعد یه اتفاقاتی می افته اون میره ا

التهاب یک دوران

Delنواز · 28/4/20

الی گفت:
سلام من یه رمان خیلی وقت پیش خوندم
ی
دوتا خواهردوقلو‌بودن که یکی از اونا ازدواج کرده بود و شب عروسی برادرش فک‌کنم با ی پسره مچشو توخونه میگیرن ولی اون قل مجردش خودشو جای خواهرش جا میزنه تا زندگی خواهرش خراب نشه،لطفا اگه اسم شو میدانید بگید خیلی وقته دنبالشم

رمان ستاره ی پنهان از مهسا زهیری رو چک کن.

Saray · 28/4/20

یه رمانی هست دوتا پسر دوقلو هستند و دو تا دختر دوقلو یکی از پسرا و پرورش گاهی و یکی شون توی آسایشگاه و یکی از دخترا توی پرورشگاه کار میکنه و یکی در آسایشگاه کار میکند که بعد می فهمند پسری که در پرورشگاه است و پسری که در آسایشگاه با هم برادرند ولی خب پرورشگاهی که فراموشی گرفته و آسایشگاهی که دیوونه شده و فکر می کنه که برادرش مرده

F.ka · 29/4/20

سلام
یه رمانی بودش که چند سال پیش خوندمش.
یه دختری با برادر کوچکش از خونشون میره خونه ی داییش یا عموش.بعد با پسر همون که خونشونن نامزد میکنه.داداششم سرطان میگیره و میمیره.بعد به دلایلی نامزدیشون بهم میخوره.یه پسری هم اونو قبلا دیده بوده و عاشقش بوده با اون ازدواج میکنه ولی پسره همش فکر میکنه که دختره نامزد قبلی شو دوست داره.
بعد یه تیکه آخر رمان یادمه که مسره میخاد برای دختره جشن بگیره از دوستش کمک میگیره ولی دختره فکر میکنه داره با دوستش بهش خیـ*ـانت میکنه

F.ka · 29/4/20

الی گفت:
سلام من یه رمان خیلی وقت پیش خوندم
ی
دوتا خواهردوقلو‌بودن که یکی از اونا ازدواج کرده بود و شب عروسی برادرش فک‌کنم با ی پسره مچشو توخونه میگیرن ولی اون قل مجردش خودشو جای خواهرش جا میزنه تا زندگی خواهرش خراب نشه،لطفا اگه اسم شو میدانید بگید خیلی وقته دنبالشم

سلام
اسمش ستاره پنهان هست

هوشمند · 30/4/20

سلام میکنم بدوستان من در جست رمانی هستم خارجی که قبلا خوانده و نامش فراموشم شده ، این رمان در پاریس اتفاق می افتد و موضوع دغدغه معیشتی یک نویسنده است که در معاشرت با نویسندگان دیگر یکی از آنها بنا به طرفند ذوست دیگری با او روبرو و از او حمایت میکند ودر این راستا مجبور میشود گاهی حتی پول اورا تامین کند و اما نویسنده تهیدست ظاهرا بسیار پر دردسر است وحتی مثلا نوع صابون و پ/در معطر و سیگار برگ خاصی رو سفارش میدهد و درخواصتهایش تمامی ندارد تا جایی که دوست او عاصی میشود و بالا خره از شر او خلاص میشود مشخصات لباس نویسنده تهیدست لباسهای کهنه ای که زمانی خیلی شیک بوده و اکنون مندرس شده و هنوز نشان از دوره باوقاری اویت وقتی دوستش برایش اطاقی اجاره میکند و بملاقات وی میرود میبیند وسایل کارش را الحق منظم چیده امیدوارم کافی باشد داستان شاید در ده 30 یا40 و در پاریس اتفاق افتاده باشد

Delنواز · 30/4/20

Weed گفت:
سلام من دنبال رمانی میگردم که دختره خواهرش خودکشی میکنه و همه اونو مقصر میدونن و فکر میکنن که سعی کرده به نامزد خواهرش نزدیک شه
و نامزد خودش هم ولش میکنه

سفر به دیار عشق

Delنواز · 30/4/20

yegane گفت:
سلام دنبال یه رمان میگردم که دختره مدل بود و خواهرش با یه آقایی ازدواج کرده بود که برادر ثروتمند و پرنفوذی داشت وخواهر دختره ازش میخواد که برای نگهداری از پسرش بره خونش که توی یک جزیرس چون خودش و شوهرش میخان برن مسافرت
اسمه بچه ی خواهرش فک کنم جاش بود
دختره وقتی میرسه اونجا میبینه عموی جاش(همون آقای ثروتمند) با یک خانوم اونجاس و درضمن یکسری هام قصد ربودن جاش رو دارن
لطفا اگر کس اسمه رمانو یادشه بگه.
ممنون میشم

فکر میکنم رمان لمس واژه ی سرنوشت باشه

Ftiw.tr · 4/5/20

یه دختری بود که توی رشته کاریش خیلی موفق بود بعد به دلایلی به عنوان خدمتکار به خونه رقیب کاریش رفت لطفا اسمش رو بگید کسی که میدونه

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

عضو جدید انجمن

دوستدار انجمن رمان ۹۸

عضو تازه وارد انجمن

دوستدار انجمن رمان ۹۸

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو جدید انجمن

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین