~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

i__rhnex.zed · 17/3/20

سلام من دنبال یه رمان میگردم
چیز زیادی یادم نمیاد فقط دختره کار پیدا نمیکرده که یه روز میره تو یه فروشگاه و اونجا استخدامش میکنن بعد که میره خونه میخوان برن مهمونی که این مهمونی از طرف دوست باباش بوده و دو تا خانواده ان که رفت و امد خانوادگی پیدا میکنن که دختره به کیوان میرسه پسر دوست خانوادگیمون و خواهر دختره به هومن میرسه اون یکی پسر دوست خانوادگیشون بعد شبی که با هم دوست میشن یعنی دخترو کیوان میره خونه ناگهانی میشنوه و میفهمه بچه پرورشگاه بوده حالش بد میشه اما اخر به کیوان میرسه و شب ازدواجشون یادمع میزارن میرن مشهد
اسمش اگر یادتونه لطفا بگیذ

Parham · 21/3/20

سلام. اسم رمانی رو میخواستم دختری به اسم شاداب که پدربزرگش اصرار داره با پسرعموش به اسم فرزاد ازدواج کنه ولی شاداب مخالفه. تصادف میکنه و به کما میره وقتی به هوش میاد از ناحیه پا مشکل پیدا میکنه و نمیتونه رانندگی کنه و پدرش راننده ای استخدام میکنه به اسم امیر

yegane · 21/3/20

Narjes گفت:
دنبال رمانی هستم ک دختره درآن زیاد اهل حجاب نیست وخانواده پسره مذهبی است .دختر پسره بعدازمدتی باهم ازدواج میکنند ومیفهمنند دختره باردارنمیشه وخانواده پسره میگه باید ازهم جدا بشین ازهم طلاق میگیرند .دخترهم میره باعموی کوچک ناتنی پسره ازدواج میکنه وعموئه هم دخترداشته .اسم عموئه سیاوشه .اسم دختره اریانا

اسمش به من نگاه کن

yegane · 21/3/20

سلام دنبال یه رمان میگردم که دختره مدل بود و خواهرش با یه آقایی ازدواج کرده بود که برادر ثروتمند و پرنفوذی داشت وخواهر دختره ازش میخواد که برای نگهداری از پسرش بره خونش که توی یک جزیرس چون خودش و شوهرش میخان برن مسافرت
اسمه بچه ی خواهرش فک کنم جاش بود
دختره وقتی میرسه اونجا میبینه عموی جاش(همون آقای ثروتمند) با یک خانوم اونجاس و درضمن یکسری هام قصد ربودن جاش رو دارن
لطفا اگر کس اسمه رمانو یادشه بگه.
ممنون میشم

همراز · 30/3/20

سلام دنبال یه رمانی میگردم چندتا پسر باهم یه زمین دارن که توش دام و کشاورزی میکنن یه پسره اونجاست که با یه دختری به اسم پری به زور ازدواج کرده و یه بچه دختر به اسم پری داره دختره که دخر بر اثر بی احتیاطی میمیره و زنش طلاق میگیره میره دوتا دختر که دامپزشکی خوندن به اسم های بهار و شیوا یا شیدا درست یادم نیست که بهار خواهر زاده یکی از اون دوستاست میان تو مزرعه کار کنن و پسره عاشق شیوا یاشیدا میشه ولی چون با یه زنی بوده و بینشون فاصله و....

ghazale78 · 2/4/20

در مورد یه دختریه که چون به پول نیاز داره از رئیس شرکتش وام میخواد اونم میگه پوله بهت میدم تو بهجاش زنم شه رئیسش یه پسره جون و خوشتیپه که عاشق دخترس تو خانوادش مشکل داره چون موقع دنیا اومدنش بند نافش میپیچه دور گردن قولش اون میمیره مادر و پدرش تحقیرش میکنن همش تو بچگیش کتکم خورده و عقیم شده دختره رو عاشق خودش میکنه بعد یه سال از بهزیستی یه پسر میارن بعد یه مدت خانومش میگه من حاملم به زنش شک میکنه ولی بعد میفهمه که خوب شده دختره یه برادرم که پاش مشکل داره با پول پسره عملش میکنن
کسی میدونه این رمان اسمش چیه؟

❁کوکے❁ · 2/4/20

ghazale78 گفت:
سلام
من دنبال یه رمان میگردم دختره مشکل مالی داره از پسره درخواست وام میکنه پسره بهش پول میده ولی دختره تا یه سال باهاش زندگی کنه پسره خودش عاشق دختره بود برای همین اینو خواسته خانواده پسره پسره دوس ندارن باهاش بد رفتاری میکنن چون موقع دنیا اومدن بند نافش پبچیده دور قولش اونم مرده پسره هم تو بچگی کتک خورده عقیم شده
بلاخره دختره رو عاشق خودش میکنه دختره پیش میمونه از بهزیستی یه بچه به فرزندی میگیرن بعد مدتها دختره حامله میشه پسره بهش شک میکنه بعد میفهمه خوب شده کسی میدونه اسم رمان چیه؟؟

جایی نرو
اثر: معصومه شهریاری (آبی)

Rama · 9/4/20

یه رمانی بود که دختر مذهبی مادرش ازدواج میکنه و پسر شوهر مادرش عاشق اون میشه

همراز · 10/4/20

سلام.پسره استاد دانشگاه بود زنش چند سال بود که ولش کرده بود رفته بود خارج ولی هنوز طلاق نگرفتند.پسره با برادر زنش همکارم اونم تدریس می‌کنه.مدتی هست که پسره یه خانم مطلقه‌ای پیششه.
مادر دختره با خواهردختره و شوهرش زندگی می‌کنه و از وقتی فهمید دخترش پیش پسر هس نگاشم نمیکنه.حالا داستان اونجایی شروع میشه که زنه پسره برمیگرده خونه
در آخر پسره از زن خیانتکارش جدا میشه با زنه مطلقه ازدواج می‌کنه
در آخر پسره با زن عقد ایش ازدواج می‌کنه

زن عقد‌ای مطلقش هم تو یه شرکتی کار می‌کنه که صاحبش عاشقش شده و رییس دختره وکیل استاده هم هست تو ماجرای طلاق پسره ولی دختره نمیدونه...زن خــ ـیانـت کار پسره یکبار می‌ره شرکت عابروی زن عقد‌ای شو می‌بره و رییس اخراجش می‌کنه...این خانم تو شرکت یه دوست خیلی صمیمی داشت که ازدواج کرده بود

همراز · 10/4/20

همراز گفت:
سلام دنبال یه رمانی میگردم چندتا پسر باهم یه زمین دارن که توش دام و کشاورزی میکنن یه پسره اونجاست که با یه دختری به اسم پری به زور ازدواج کرده و یه بچه دختر به اسم پری داره دختره که دخر بر اثر بی احتیاطی میمیره و زنش طلاق میگیره میره دوتا دختر که دامپزشکی خوندن به اسم های بهار و شیوا یا شیدا درست یادم نیست که بهار خواهر زاده یکی از اون دوستاست میان تو مزرعه کار کنن و پسره عاشق شیوا یاشیدا میشه ولی چون با یه زنی بوده و .....

اسمش=فصلی که پرستوها بازمی‌گردند

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین