~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

Neginty · 11/4/20

سلام دنبال ی رمان میگردم ک دختره با پدربزرگ مادریش تو خونه سرایداری زندگی میکردن ک صاحب خونه پدر دختره بوده ولی دختره نمیدونسه وقتی پدربزرگش میمیره تو وصیعت نامه میفهمه و از خونه فرار میکنه پسر عموش میفته دنبالش و پیداش میکنه بعد دیگ ی سری ماجرا اتفاق میفته ک پسره و دختره عاشق هم میشن

Atena_447 · 13/4/20

سلام من یه رمانی خونده بودم خیلی وقت پیش که الان فقط چیزای خیلی کمی ازش یادمه
یه دختر و پسره بودن که عاشق هم میشن و ازدواج میکنن و داستانش از بعد ازدواج اینا شروع میشه که دختره یه ذره دیوونه بود یه کارای عجیب و غریبی انجام میداده دیگه چیز خاصی یادم نمیاد به جز اینکه پسره بیشتر عاشق دختره بود و پسره خیلی پولدار بود

Fa._.Fa · 14/4/20

سلام من دنبال یه رمان هستم که مردی همسرش جلوی خودش کشته میشه برای انتقام یک گروه مخفی تشکیل میده و یه برادر پلیس داره و خواهر همسرش هم دوستش داره و در اخر هم باهم ازدواج میکنن کلی پلیس بازی و معما داره..اسم خواهر زنش هم رو بدنش تتو کرده بود.. کسی میدونه ایا؟؟؟؟!!!

الی · 17/4/20

سلام من یه رمان خیلی وقت پیش خوندم
ی
دوتا خواهردوقلو‌بودن که یکی از اونا ازدواج کرده بود و شب عروسی برادرش فک‌کنم با ی پسره مچشو توخونه میگیرن ولی اون قل مجردش خودشو جای خواهرش جا میزنه تا زندگی خواهرش خراب نشه،لطفا اگه اسم شو میدانید بگید خیلی وقته دنبالشم

Rihanna · 17/4/20

سلام وقت بخیر من دنبال رمانی هستم ک اسم دختره گیتیه و مادری داره ک پاهاش مشکل داره و باید عمل بشه و تو خونه ارباب کار میکنن بعد ارباب برای اینکه هزینه درمان مادر گیتی رو بده ازش سواستفاده میکنه اسمش چیه

Neginty · 17/4/20

Fa._.Fa گفت:
سلام من دنبال یه رمان هستم که مردی همسرش جلوی خودش کشته میشه برای انتقام یک گروه مخفی تشکیل میده و یه برادر پلیس داره و خواهر همسرش هم دوستش داره و در اخر هم باهم ازدواج میکنن کلی پلیس بازی و معما داره..اسم خواهر زنش هم رو بدنش تتو کرده بود.. کسی میدونه ایا؟؟؟؟!!!

زمهریر هور از معصومه ابی

کیمیا۷۹ · 21/4/20

سلام دختری که برادرش اسمش امیره از خونه بیرونش میکنه چون جونش در خطره میره دنبال کار پیش یه خونواده استخدام میشه که مرده فلجه حرف نمیزنه دختره روانشناسی خونده ونمیدونه اون مرده عموشه دارو ساز هستش یه باند این بلا رو سرش اوردن یه پسر داره به اسم سیاوش وخواهرش از خارج میاد که دوست وهم دانشگاهی دختره بوده ولی نمیگه بعد ها میفمه اون عموشه عمل میکنه پاهاش خوب میشه وبرادراش میان پیشش میگن برای این بیرونش کردن که جونش در خطر بوده باسیاوش ازدواج میکنه

zahra14 · 28/4/20

.4Fatemeh گفت:
یه رمان بود که تخیلی بود و درباره یه دختر بود به اسم امیلیا اون فهمیده بود که پدر مادرش ، پدر و مادر واقعی اون نبود اونها از سه سالگی اون و پیدا کرده بودند که یه نامه همراهش بود که یک امضا مخصوص برای یه سرزمین بود اون گذشتش رو می دید ولی بعد خواب هیچی چیز این که یه امضا مخصوص یه سرزمین با یک پسره چشم آبی که قدرت کنترل آب داره هیچی یادش نمیومد

پسر چشم ابی

zahra14 · 28/4/20

ساناززز گفت:
سلام من دنبال یه رمان تقریبا قدیمی ام که شخصیتهاشون پزشکن و توی بیمارستانه. دختره تاثا جایی که یادم میاد تازه شکسته عشقی خورده و به یه بیمارستان جدید میاد که اقای دکتر خوشتیپمونو میبینه. اگه کسی میدونه کمک کنه ممنون میشم.

دوروغ شیرین

Saray · 28/4/20

Narjes گفت:
دنبال رمانی هستم ک دختره درآن زیاد اهل حجاب نیست وخانواده پسره مذهبی است .دختر پسره بعدازمدتی باهم ازدواج میکنند ومیفهمنند دختره باردارنمیشه وخانواده پسره میگه باید ازهم جدا بشین ازهم طلاق میگیرند .دخترهم میره باعموی کوچک ناتنی پسره ازدواج میکنه وعموئه هم دخترداشته .اسم عموئه سیاوشه .اسم دختره اریانا

به من نگاه کن

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

دوستدار انجمن رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین