نویسنده این موضوع
یکهو همه جدی شدن و تأیید کردن. منم سری تکون دادم و کیفم رو درآوردم و بعدش رفتم که در رو ببندم که بچههای کلاس روبهرویی گفتن:
-باز شماها این جا رو قُرُق کردین؟!
با خنده تندتند سر تکون دادم و با نیش باز در رو بستم.
حوا آهنگ رو گذاشت و گفت:
-بریم.
تازه آهنگمون شروع شده بود که یکهو یکی از بچهها در رو کوبید و...
-باز شماها این جا رو قُرُق کردین؟!
با خنده تندتند سر تکون دادم و با نیش باز در رو بستم.
حوا آهنگ رو گذاشت و گفت:
-بریم.
تازه آهنگمون شروع شده بود که یکهو یکی از بچهها در رو کوبید و...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان خاطرات نوجوانی | Hannaneh کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: