خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

سطح رمان چطوریه؟

  • عالی

  • خوب

  • متوسط

  • بد


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
ردای سفیدی به تن داشت که دنباله‌اش بر کف کلبه کشیده می‌شد. چشمان مخوفش به دقت حرکات آلشن و دروین را زیر نظر داشت. نیم نگاهی به کارتر انداخت. نگرانی درون چشمان کارتر موج می‌زد. تا به‌حال حتی در مقابل جنگ با آن هیولای مخوف او را تا این نگران و مشوش ندیده بود. سرفه‌ای کرد و آرام شروع کرد به سخن گفتن:
- خب... مردان جوان... شما کی هستید؟...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 14 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
آتا اخمی کرد. دست از نوازش اون حجم عظیم موی سفید رنگ کشید.
- نه... کنجکاوی بیش از حد هیچگاه خوب نیس مرد جوان!
رو به آلشن کرد و گفت:
-ادامه بده... لازمه توضیحات رو با کوچک‌ترین اتفاقی که در طول زندگی‌ات افتاده بدونم.
اخمی بر ابروان درشت آلشن لانه کرد. هیچگاه کسی او را بازخواست نکرده بود اما حال، چه شده بود که دلش می‌خواست خود را خالی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 10 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
برای اولین بار در عمرش لبخندی محسوس گوشه‌ی لـ*ـبش جا خوش کرد. لفظ برادر بارها توسط دروین گفته شده بود او هم معتقد بود برای برادر بودن نباید فقط نسبت خونی داشته باشند بلکه باید در تمام شرایط سخت و طاقت‌فرسا کنار یکدیگر می‌ماندند؛ درست مانند زمانی که او از حرص و نفرت انبار کوچک برس را به آتش کشیده بود.
نگاه سنگینی را حس می‌کرد. چشم ریز کرد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و یک کاربر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
دست جلو برد و به آرامی گیسوان لطیف و نرمش را نوازش کرد. حسی زیبا و دلنشین درونش در حال شکوفا شدن بود که به یکباره صورت سفید و دل‌فریب زن در میان آتشی عظیم ناپدید شد.
حسی عجیب داشت انگار که دیگر خودش نبود. کلماتی عجیب را زمزمه می‌کرد.
- حال زمان آن فرا رسیده است که فرزند ماه به زادگاهش باز گردد.
چشمانش به سرخی آتش بود و لبانش کبود شده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا