خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

سطح رمان چطوریه؟

  • عالی

  • خوب

  • متوسط

  • بد


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
- ببینم، جایی هست که برای مدتی ویا حداقل چند روز، استراحت کنیم؟
- اره، دهکدۀ ما هست.
- ممنون میشم اگر، من ودوستم رو، به اونجا ببری.
- البته.
همراه دختر، حرکت کرد. از بین درختان پیر وکهن جنگل، عبور کردند وبه دره‌ای عمیق و خوفناک رسیدند. دُروین متعجب نگاهش را به دره داد. ترس در ذره ذرۀ وجودش رخنه می‌کرد. ترسان ولرزان، عقب رفت.
- چیشده؟...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 30 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
- مطمئن باش اگر جون سالم به در ببریم؛ خودم شخصا می‌کشمت!
- زنده می‌مونیم. نترس.
باد وسوزی که به صورت‌هایشان می‌خورد؛ باعث سرخ شدن بیش ازحد پوست سفیدشان شده بود. موهای مشکی رنگ دختر، در هوا درحال رقصیدن بودند.
بعد از گذشت مدتی، دیگر از سرما وسز چند دقیقۀ قبل خبری نبود.
صدایی همانند برخورد سنگی به زمین، به گوش دُروین خورد.
- چشم‌هات رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 28 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
دُروین درماند وافسرده، نگاهش را به جسم بی‌هوش آلشن داد. با خودش زمزمه کرد.
- ته این ماجراجویی چی میشه، خودمم خبرندارم!
با صدایه زمزمه‌هایی، از فکر خارج شد. نگاهش به‌سرعت به‌سمت دوستش چرخید.
- خوبی؟ آلشن! خوبی رفیق؟!
- آ... ب!
- باشه، باشه الآن برات آب میارم.
به‌سمت دختر‌ها حرکت کرد وباصدای بلند روبه آلیس فریاد زد.
- او... اون به‌هوش...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 30 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
- آلشن، خسته‌ست. می‌خواد کمی استراحت کنه... ممنون میشم بهمون بگی که، کجا می‌تونیم استراحت کنیم.
آلیس سرش را تکان داد و به‌سمت کلبه‌ای که کمی دور تر از برکه قرار داشت؛ حرکت کرد. دو طرف کلبه، کنار در چوبی ای که به رنگ سبز بود؛ باغچه‌هایی با گل‌های رنگارنگ، قرار داشت. آلیس، در کلبه را باز کرد و اول خودش وارد شد.
آلشن ودُروین نگاهشان را...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 30 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
نگاهش را این‌طرف وآن‌طرف می‌داد. گویا به دنبال چیزی می‌گشت اما، جز تاریکی وسیاهی، چیزی نمی‌دید. باد سردی وزید و بدنش را به لرز وادار کرد. صدای خس خسی را شنید؛ گوش‌هایش را تیز ونگاهش را چرخاند. باز هم چیزی جز سیاهی ندید. بوی بدی به مشامش خورد؛ اخم‌هایش را درهم کشید وبینی‌اش را چین داد. طولی نکشید که چیزی را به سختی در میان انبوه حجم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 29 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
- تو کی هستی؟
دُروین از طرز ایستادن آن کودک، که می‌خورد پنج یا شش سالش باشد؛ خنده‌اش گرفت. دستاشن را به کمرش زده بود وبه طرز عجیبی، اخم‌هایش را درهم کشیده بود. گوشا می‌خواست او را باز خواست، کند! دستش را به سمت پسرک، دراز کرد.
- سلام! اسم من دُروینه. اسم تو چیه کوچولو؟
پسرک، با خشم لگی به پای دُروین زد و گفت:
- خودت کوچولویی، مادرم به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 30 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
- نه... نه باز نمی‌کنم. تو کی هستی؟ چرا دست از سرم بر نمی‌داری؟
صدای قهقه‌ای شیطانی، به گوش‌اش خورد. داغی چیزی را روی پاهایش حس می‌کرد. پس از آن، سوزشی عجیب، درون استخوان‌هایش را احساس می‌کرد. همچنان چشمانش را بسته بود وجرأت باز کردنشان را، نداشت. گرمایی را کنار گوش‌اش احساسا کرد.
- چشم‌هات رو باز کن.
محکم‌تر از قبل، چشمانش را رو همی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 29 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
گلویش از شدت داد وفریاد‌هایش می‌سوخت. رو به بی‌هوش کامل بود که صدایش راش نید.
- منتظرم باش.
***

با تابیدن نوری مستقیم برچشمانش، اخم‌هایش را درهم کشید وبه آرامی لای پلک‌هایش را باز کرد. آرام از جایش برخاست. نگاهش را به دُروینی داد که غرق در واب بود. بلند شد و لباس‌هایی که هنگام فرارش از دهکده‌تا به الآن در تن داست؛ تکاند. صدای در کلبه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 30 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
آلشن عمیق به فکر فرو رفت. متعجب بود از حرفی که دُروین زده بود. با خود زمزمه کرد.
- زمرد، برق می‌زد؟!
دُروین صدایش را شنید بنابراین به‌سمتش رفت و گفت:
- آره... خیلی عجیب بود. عجیب‌تر از چیزی که فکرش رو بکنی. من نمی‌دونستم چیکار بکنم تا اون پرندۀ زشت و بدترکیب بره اما، به محض اینکه تو افتادی زمرد شروع کرد به برق زدن ونور سبز عجیبی از...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 30 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
- این چه وضعیه؟ چرا این‌قدر داغه این چاقو؟!
صدای دُروین را شنید که نفس نفس زنان می‌گفت:
- او... اون چاقو... خ‍... خیلی عجیب و غریبه. حتی اون... باعث شد که... آلشن اینجور عجیب بشه و رنگ... رنگ چشم‌هاش ناخود آگاه سبز تیره بشه و بعد، به من حمله کنه.
آلیس از شنیدن سخنان دُروین به شدت وحشت زده شده بود. رو به ماگنولیا کرد و صدایش زد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SelmA، *KhatKhati*، Meysa و 31 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا