- عضویت
- 11/4/20
- ارسال ها
- 118
- امتیاز واکنش
- 1,690
- امتیاز
- 213
- سن
- 22
- محل سکونت
- هیاهوی عشق!
- زمان حضور
- 3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
- ببینم، جایی هست که برای مدتی ویا حداقل چند روز، استراحت کنیم؟
- اره، دهکدۀ ما هست.
- ممنون میشم اگر، من ودوستم رو، به اونجا ببری.
- البته.
همراه دختر، حرکت کرد. از بین درختان پیر وکهن جنگل، عبور کردند وبه درهای عمیق و خوفناک رسیدند. دُروین متعجب نگاهش را به دره داد. ترس در ذره ذرۀ وجودش رخنه میکرد. ترسان ولرزان، عقب رفت.
- چیشده؟...
- اره، دهکدۀ ما هست.
- ممنون میشم اگر، من ودوستم رو، به اونجا ببری.
- البته.
همراه دختر، حرکت کرد. از بین درختان پیر وکهن جنگل، عبور کردند وبه درهای عمیق و خوفناک رسیدند. دُروین متعجب نگاهش را به دره داد. ترس در ذره ذرۀ وجودش رخنه میکرد. ترسان ولرزان، عقب رفت.
- چیشده؟...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
بـــــــرگزیده رمان سرزمین اخگر | sh.roohbakhsh کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: